8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارون دوس داری . .
میگفتی بریم کلاهامون رو برداریم زیر بارون قدم بزنیم
امروز داشت بارون میومد دیدی ؟
خوابیدی بدون لالایی و قصه
حالا آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمی شی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
دیروز آیه بهم گفت رنگ به رخسار نداری بگیر بخور اینو فرشته ات قراره با این قیافه ببینتت؟
ی لبخند تلخ زدم ازش گرفتمشیرکاکائو رو . .
با خودم گفتم اره یه وقت اینجوری نبینه منو . .
آخروقت بود نگاش کردم با خنده گفتم
کاش منم مسموم بشم برم تو کما کنار فرشتم
خندید گفت دیوونه . .
وقتی رسیدم دیدم تو کوچه ی عده جمع شدن . .
به بابا گفتم چیشده ؟
هی گفت هیچی ؛ هیچی نشده
دستشو گذاشت رو شونم راهیم کرد که برم داخل
دیدم وجود این همه آدم الان این موقع روز اینجا عجیبه واسِ چی اصلا؟
یهو ی چیزی تو قلبم کوبید . .
نکنه . .
ی دفعه پاهام شل شدن
نزدیک بود بیفتم
خالم از اونطرف گفت بیاید بگیریتش الان میفته
رفتم تو اتاق خودمو انداختم تو بغلِ مامانجون و با صدای بلند گریه کردن . .
گفت دورت بگردم دیشب صداشو گذاشته بودی گوش میدادی . .
تشدیدِ گریه . .
آب قند به خوردم دادن ..
هنوزم تو شوکم
هنوزم فکر میکنم میای ؛ برمیگردی
سرطانی که باهاش دست و پنجه نرم میکردی تو این یک سال خنجری بود واسِ قلبم
هربار که بهتر میشدی امید تو دلم زنده میشد
چیزی به اسمِ امید دیگه تو وجودم نیست
چقدر اینجا گفتم التماسِ دعا . .
چقدر اینجا گفتم دعات کنن . .
امروز دستمو گذاشته بودم زیر چونم زل زده بودم به عکست . .
گلا رو ریز ریز میکردم
الان نباید خودت کنارم نشسته باشی باهم دستمال کاغذی ریز ریز کنیم دعوامون کنن؟
یادته لاک زدن واست بد بود اسمارتیز میذاشتی رو ناخونات؟
میدونی؟
گفتم بهت دیگه دختربچه میبینم مثل چی ذوق نمیکنم؟
گفتم بهت از موهام بدم میاد؟
گفتم بهت دیگه نمیخوام بخونم؟
گفتم بهت چه حالیم؟
گفتی میمونی . .
ختم قرآن ؛
به جهت ِآرامش ِروح ِپاکش
و آرامش ِدل ِبازماندگانش(:
جز ۱ -✓
جز ۲ -✓
جز ۳ -✓
جز ۴ -✓
جز ۵ -✓
جز ۶ -✓
جز ۷ -✓
جز ۸ -✓
جز ۹ -✓
جز ۱۰ -✓
جز ۱۱ -✓
جز ۱۲ -✓
جز ۱۳ -
جز ۱۴ -
جز ۱۵ -
جز ۱۶ -
جز ۱۷ -✓
جز ۱۸ -✓
جز ۱۹ -
جز ۲۰ -
جز ۲۱ -
جز ۲۲ -
جز ۲۳ -
جز ۲۴ -
جز ۲۵ -
جز ۲۶ -
جز ۲۷ -✓
جز ۲۸ - ✓
جز ۲۹ -✓
جز ۳۰ -✓
اگه کسی مایل بود جزئی رو بخونه پیوی بگه لطفا :)
@jm136099
تا آخرهفته هم مهلت هست برای خوندنش*
قرار نبود تنهایی غرق شم توی خاطراتی که باهم ساخته بودیم ، قرار نبود روزا بهت فکر کنم شباهم از درد نبودت به خودمو همهی عالم فوش بدم گِله کنم که چرا نتونستم جلوی رفتنتو بگیرم ، چرا نتونستم نگهت دارم . .
-امروز دوتایی باهم بودیم کنارت وقتی همه رفتن . .
انقدر حرف زدیم انقدر حرف زد و گریه کردیم . .
انقدر از لحظاتی که باهات داشتیم گفتیم . .
میگفت تو خودشی وجودشی اصلا خودِ خودشی . .
میشنیدی نه ؟
خیلی شبیهش حرف میزنی . .
گفتش که خودِ خودشی ؛
میشنیدی نه ؟
دلم نمیخواست تموم بشه و برگردیم . .
دلم میخواد حرفاشو کتاب کنم . .
نگران نباشیا حواسم بهش هست امروز به جای تو بغلش کردم :))))))))))