هدایت شده از عاشقان امام زمان(عج)
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
هدایت شده از عاشقان امام زمان(عج)
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
هدایت شده از عاشقان امام زمان(عج)
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
هدایت شده از عاشقان امام زمان(عج)
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
- فندکش را درآورد
سیگارش را روشن کرد
اما سیگارش را نصف و نیمه کشید ؛
انداخت زیر پایش و بلند میان جمعیت داد زد :
- اما ؛
تو به من قول داده بودی !
تمام مردم با لبخند نگاهش می کردند .
دیوانه نبود ها . .
فقط رهایش کرده بودند . .
- مخاطبِ خاص
- فندکش را درآورد سیگارش را روشن کرد اما سیگارش را نصف و نیمه کشید ؛ انداخت زیر پایش و بلند میان جم
و او مانده بود و یک دنیا دلتنگیُ غم .
من دلتنگتم
دلتنگ اون دوتا تار از مژههات که انتهای چشمت از بقیه جدا افتادن ،
مژه های بلند و فرخوردت . .
دلتنگ اون ی میلیمتر فاصله بین دندونات که وقتی میخندی خنده تو قشنگتر میکنه ،
آره من دلتنگتم .
بیشتر از هروقت دیگهای دلتنگتم هناسِ من . .