چال داشت
عکس صورتشو به خودش نشون دادم
بهش گفتم «زندگی با چالِش قشنگه»
خندید :)!
-سید سجاد ابطحی
هدایت شده از ـ تفاح ـ
بعضیوقتا از نبودن آدما ناراحت نمیشم
فقط حسرت اینو میخورم چرا من اینقد
بودم براشون.
- مخاطبِ خاص
- میبینی دختر ؟ دیوونه شدم . . تو وایسا اون بالا با اون خنده های دلبرت بخند بهم . . با اون خنده هایی
رفته بود قایم شده بود پشت مبل ؛ مثلا قهر کرده بود .
به مامانش گفت : اون پیرهن گل گلیِ که صورتی نبود ؟
که نزاشتی بپوشمش
خوبه گربه بیاد منو بخوره دیگه دختر نداشته باشی ؟
از این لبخند غمگینا که ؛ که نمیدونی چیکار باید بکنی یهو میزنی از این تلخندا نه از اینا ک از همه غمِ تو وجودت میشینه رو لبت از اونا که قلبت داره له میشه و میزنی . از هم اونا :)
میگفت گوشه کنار قلبتونو بگردین
ببینین اگه محبتی نسبت به خانم حضرت فاطمه زهرا دارین یعنی از چشم خدا نیوفتادین .