«علمدار» همرزم #شهید_اسداله_پازوکی در مورد وی چنین می گوید:
💠لقب او در بین دوستان و همرزمانش « #حاجی» بود. همواره در صف اول نماز او را می دیدم. به یاد دارم روزی که سرگرم صحبت کردن با رزمندگان گردان بود، از بلندگو نوحه آهنگران به گوش رسید که با محتوای زیارت کربلا بود. لحظه ای بعد اسدالله سکوت کرد و به دور دستهای بیابان خیره شد.
💠در عملیات والفجر یک از ناحیه دست مجروح شد و چون شدت جراحاتش زیاد بود، مجبور شدند که دستش را قطع کنند.
#اسدالله قبل از این اتفاق همواره در ماه محرم میان دار هیئت حضرت عباس (ع) بود و به آن حضرت ارادت خاصی داشت. هر وقت دو دستش را بلند می کرد و به سینه فرود می آورد، شور و حالش همه را منقلب می کرد. هرگاه می خواست نامه ای برای خانواده اش بنویسد به همسرش تاکید می کرد که پسرانش را به هیئت های #عزاداری_امام_حسین (ع) ببرد تا از همان بچگی با امام حسین (ع) و واقعه عاشورا آشنا شوند.
#رزمندگان بسیار به او احترام می گذاشتند، چون که با یک دستش دوست داشت در جبهه باشد و تاجان دارد با تجاوزگران بجنگد.
💠بعد از عملیات والفجر هشت که از خط مقدم به عقب برگشتم سراغش را گرفتم که در داخل چادر بچه ها به من گفتند که دو روز پیش در جریان همین عملیات با اصابت گلوله به #شهادت نائل آمده است. از چادر بیرون زدم، درحالی که به پرچم علمدار حسین (ع) خیره شده بودم.
#شهید_اسداله_پازوکی
🌷هدیه به روحشون #صلوات🌷
🆔 @mokhlesein