📸علی کشوری فرزند شهید کشوری در سالروز شهادت پدرش، مطلبی به همین مناسبت در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.
🆔 @mokhlesein
❤️تصویری از شهیدحاج احمدکاظمی وشهیدآقامهدی باکری ❤️
👈انتشاربرایاولینبار🙂
خوشا به حال وهوا
ومرحبا به رفاقت تون
🍀🍀
لبخندهای صمیمی و
رفاقت های خالصانه تان
آرزویی شدہ است برای ما
قـحطی زدگـان معـرفـت.😔
در سایه روشن نمناک شما #دو_سردار
که بوی و عطر #رفاقت می پراکند
گلگون شده ست
چه قلب ها....
#رفاقت_دو_یار_مخلص_تا_بهشت
❤️دو فرمانده و دو همرزم با یکدیگر ودرکنارهم❤️
بروید به امان #خدا ، به امید دیدار
شماهم به رسم رفاقت،
گاهی نگاهی کنید به پشت سر....
ای رهروان #کوی_شهادت سفر بخیر
ای راهیان راه سعادت سفر بخیر
#اللهمارزقنا.....
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@mokhlesein
هدایت شده از خط شهیدان
روز جمعه قبل از ظهر، مادرم با صدای زنگ به سمت تلفن رفت.
مادرش بود.
*حاجی راضی شدن؟ پسندیدن علی رو؟
*بله حاج خانم
*خب کی بیاییم تا دختر و پسر همدیگه رو ببینند؟
*ساعت5عصر، همین امروز
همان لحظه رفتم توی اتاقم و زیارت حضرت فاطمه(س) و تسبیحات حضرت را گفتم. به تلفن گویای مشهد هم زنگ زدم و متوsل شدم به امام رضا(ع).
گفتم: یاامام رضا هرطور صلاح میدونی اونطور پیش بره، اگه من و او قسمت هم هستیم توی همون نگاه اول محبتش رو توی دلم بنداز، اگه نیستیم که قضیه زود تموم بشه و کِش پیدا نکنه.»
سرساعت 5عصر آیفون به صدا درامد و قلبم شروع کرد به تپdدن. علی بود و مادرش با دوتا از خواهراش که تاحالا ندیده بودم همه داشتند با همدیگر احوالپرسی می کردند و من فقط ذکر می گفتم و بس.
🔻شهید مدافع حرم جاویدالاثر علی آقایی
📚کتاب از حجله تا حرم ؛ ص 104
✅ @khate_shahidan
🏵 شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی
🔺تولد: 18 #آذر 1360 / تبریز
♦️مسئولیت: از پاسداران سپاه قدس و فرمانده محور عملیاتی قاسمیه سوریه
🔻شهادت: 29 #دی 1392 / سوریه
📅بخش: #تقویم
🆔 @mokhlesein
مخلصین
🏵 شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی 🔺تولد: 18 #آذر 1360 / تبریز ♦️مسئولیت: از پاسداران سپاه قدس و فر
تولدت مبارک آقامحمود رضا😊🌹
نام را گمنام تر کن...روسفیدت می کنند
کهف را عاشق شوی، آخر شهیدت میکنند
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#زمستان سال ۸۶
حرم مطهر #شهدایگمنامکهفالشهدا
🆔 @mokhlesein
#به_مناسبت_تولد_شهـید_محمودرضابیضایی🌹
ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ
آقامحمودرضا❤️ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سالروز_تولد
🆔 @mokhlesein
#مناجات_زیبای_شهید_چمران
🍃خدایا تو می دانی که تاجرپیشه نیستم، و تجارت با عشق را کفر میشمارم و در مقابلِ پرستشِ تو که نیاز طبیعی قلب من است اجری نمی خواهم ، و شرم دارم که در مقابل تو بایستم و خیال داد و ستد با تو را داشته باشم.
#شهید_چمران
🆔 @mokhlesein
مجموعه #رفتارهاش نشون می داد که انسان خودساخته ای هست.
#وقتی شهید گمنامی رو برای تدفین به پادگان می آوردند از تابوت جدا نمی شد
می دوید و #کار می کرد.خلوت که میشد می نشست به #نجوای با شهید و عقده های دلش رو باز می کرد
رفتاهاش رو زیر نظر داشتم
حالاتش برام جالب بود و آموزنده
توی کارهاش که دقت می کردم حق داشتم بهش بگم تو آخرش شهید می شی
این حرفم رو که می شنید، هر بار می خندید و متواضعانه می گفت : من کجا و شهادت کجا!من و شهادت دو واژه بیگانه از همیم
#شهید_عبدالصالح_زارع
#شهید_مدافع_حرم
🆔 @mokhlesein
🏵شهید غلامعلی پیچک
🔺تولد: ۱۳۳۸/ تهران
♦️مسئولیت: فرمانده سپاه غرب کشور
🔻شهادت: ۲۰ #آذر ۱۳۶۰ / ارتفاعات برآفتاب(گیلانغرب)
📅بخش: #تقویم
🆔 @mokhlesein
یک روز گرم تابستان ، #شهید_مهندس_مهدی_باکری – فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا – از محور به قرارگاه بازگشت . یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید ، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد ، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد ، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید : ( امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید ؟ ) جواب دادند : نه ، جزء جیره امروز نبوده . مهدی با ناراحتی پرسید : ( پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید ؟( گفتند : دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما . مهدی این حرف ها را شنید ، با خشم پاسخ داد : ( از من بهتر ، بچه های #بسیجی_اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند.. به او گفتند : حالا باز کرده ایم ، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید . #مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد : (خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !)
#شهیدمهدیباکریعاشقبسیجیهابودند.
#سردارجزیرهمجنون
#بسیجی
#گمنام
#سرداردلها
#بدر
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🆔 @mokhlesein
رزمنده مدافع وطن امین افشاری از نیروهای یگان تکاوری ۱۱۴ بم پلیس کرمان، در درگیری با اشرار به جمع شهدا پیوست .
♥️شهادتت مبارک♥️
🆔 @mokhlesein
🌹برادران شهید علی و ولی قشلاقی🌹
سخت است ،
اما گذشتند ،از هر آنچه که قلبشان را وصل زمین می کرد...
این قانون پرواز است؛
گذشتن برای رها شدن ..
#سلام_بر_شهیدان
🆔 @mokhlesein
#شهید_مهدی_باکری فرمانده دلیر لشکر 31 عاشورا ، بر اثر اصابت تیر ، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار ، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود ، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستاده ای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی شهید باکری با معصومیتی صمیمی پاسخ داد : « بله چشم» و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : « حاج امر ا... #من_یک_بسیجیام
🆔 @mokhlesein
💠ریختن غرور بچه ها همراه با تمیزی شهر :
ماهی یکبار بچههای مدرسه جبل عامل رو جمع می کرد، می رفتند و زباله های شهر رو جمع آوری می کردند.
می گفت: با این کار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچه ها می ریزه...
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
🆔 @mokhlesein
#آرامش_شهدا
هواپیمای عراقی ما را هدف گرفته بود. میخواستم ماشين را نگه دارم كه برويم يك گوشه پناه بگيريم. حاجی بدون اين كه چهرهاش تغييری كند گفت : راهتو برو.
حاجی، مگه نمی بينی؛ ما رو هدف گرفته. زير لب خواند لا حول ولا قوه الا بالله و دوباره گفت : راهتو_برو.....
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
📚یادگاران
🆔 @mokhlesein
#گمنامی را دوست داشت
در وصیت نامه اش به این #نکته صریح اشاره کرده بود که مرا غریبانه تحویل بگیرید، #غریبانه تشییع کنید، و غریبانه در بهشت معصومه، #قطعه_31 به خاک بسپارید
برای گمنام ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود
وصیت کرده بود که چیزی روی قبرش ننویسیم
فقط بنویسیم :
#پر_کاهی_تقدیم_به_پیشگاه_حق_تعالی
#شهید_احمد_مکیان
🆔 @mokhlesein
🏵شهید جاویدالاثرشاهرخ ضرغام
🔺تولد: ۱ #دی ۱۳۲۸ /تهران
♦️مسئولیت: رزمنده
🔻شهادت: ١۷ #آذر ۱۳۵۹ / آبادان
📅بخش: #تقویم
🆔 @mokhlesein
🔻تفاوت شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی و نمایندگان امروز مجلس شورای اسلامی!
🔹نگهبان درب فرودگاه اهواز مانع ورود او شد. او بدون اهانت به نگهبان. برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی زمین نشست.
🔹به بنده حقیر (مسؤل وقت فرودگاه) اطلاع دادند: دم درب مهمان داری...
رفتم جلوی درب و با کمال تعجب شهید بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته. پس از سلام، عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستید؟
🔹خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی؛ من هم منتظر ماندم تا مانع پرواز نشوم...
در صورتیکه ایشان خودش فرمانده و معاون عملیات وقت نهاجا بودند... نه تنها به نگهبان اهانت نکرد و خواستار تنبیه او نشد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
🆔 @mokhlesein
💠فرازی از وصیت شهید حمید رضا اسداللهی به فرزندش آقا محمد:
🌷محمد ؛
زندگی کن برای مهدی عج
درس بخوان برای مهدی عج
ورزش کن برای مهدی عج
🌷 محمد؛ من تو را از خدا برای خودم نخواستم
تورا از خدا خواستم برای مهدی عج
#سلامبرشهیدانراهحق
🆔 @mokhlesein
🏵سردار سرتیپ شهیدسیدحمیدتقوی فر(ابومریم)
🔺تولد: ۶ #فروردین ۱۳۳۸ /اهواز
♦️مسئولیت: مدافع حرمین عسکریین(ازفرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران،که گروه مردمی سرایای خراسانی وبسیج مردمی عراق حشدالشعبی راتاسیس نمود.)
🔻شهادت: ۶ #دی ۱۳۹۳ / عراق_سامرا
📅بخش: #تقویم
🆔 @mokhlesein
🏵سردار شهید صادق مزدستان
🔺تولد: 27 #دی 1335 / قائمشهر
♦️مسئولیت: فرمانده تیپ مکانیزه لشگر 25
🔻شهادت: 9 #دی 1361/فکه
📅بخش: #تقویم
🆔 @mokhlesein
تصاویر #رزمندگان و #فرماندهان در کنار مقام معظم رهبری.
#فرماندهشهیدمهدیباکری هم در جمع حضور دارند.
#دفاع_مقدس
#مقاممعظمرهبری
#فرماندهان
#شهیدمهدیباکری
🆔 @mokhlesein
#فرزند_اذان
کمی سحری خوردم. در حیاط حانه با ناراحتی قدم می زدم. یک دفعه صدایی بلند شد ؛ کلامی که آرامش را برای من به همراه داشت. صدای آشنا و همیشگی . الله اکبر الله اکبر
صدای الله اکبر با صدایی دیگر در آمیخت!همزمان با اذان صبح،صدای گریه نوزاد بلند شد. لبخند شادی بر لبانم نقش بست. یکی از خانم ها بیرون آمد و گفت : «مژده،پسر است »
عجب تقارن زیبایی. اذان صبح تولد فرزند. عجیب اینکه فرزندم در همان حسینیه بدنیا آمد.
این پسر فرزند اذان بود . (موقع اذان صبح بدنیا آمد ، موقع اذان مغرب به شهادت رسید و موقع اذان ظهر هم به خاک سپرده شد )
📚 گزیده اے از کتاب " علمدار "
📖 زندگینامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
🗄بخش : #معرفی_کتاب
____________________________________
💟ڪانال فرهنگے شهدایـے مُخلِصین
🆔 @mokhlesein
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار و زیارت حضرت زینب(س)
🌷روزی سر مزار سید نشسته بودیم. همسرم گفت:
«من هر چه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید برآورده می شود.» آن روز گفت: «آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب (س) را نصیب ما کند.» روز بعد یکی از دوستانم زنگ زد و گفت:
با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود شب جمعه بعد در حرم حضرت زینب (س) نائب الزیاره سید بودیم.
♻️کتاب علمدار، ص 205 ا
🆔 @mokhlesein