eitaa logo
کانال ملامحله ☘️
199 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
28 فایل
کانال ملامحله، فرهنگ، سنت، آداب و رسوم و طبیعت زیبای روستای ملامحله و منطقه دیلم را معرفی می‌کند و اخبار روستا را در اختیار همراهان قرار می‌دهد. ارتباط با ادمین کانال؛ @IsmailBagheri تماس؛ ۰۹۱۹۳۸۸۸۲۸۹ اسماعیل باقری
مشاهده در ایتا
دانلود
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 بچه های عراقی پرچم ایران رو می‌سوزانند؟ ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به به چقد عالی ایشان درمقابل سخنگو : سرباز نظام را معرفی می کند حتما ببینید ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
850.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ٨٧ سوره مبارکه نساء. اول هفته را باتلاوت کلام وحی و تفکر بر آن آغاز میکنیم. صبح شما بخیر🌺💐🌻 ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نادان! سیاسی نکنید!!! بگذارید یه دیگ نذری و کاسبی و بخور بخور برای ما بماند اصلا هم مهم نیست امام حسین برای چی شهید شد... ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنای ضرب المثل را از زبان آش فروش بشنویم !!! ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
بسم الله الرحمن الرحیم پدر و پسر خر سوار و قضاوت مردم : روزی روزگاری پدر و پسری می‌خواستند از شهری بگذرند آن پدر و پسر تنها دارایی حمل و نقل شان یک قاطر بود . خلاصه آنها به ورودی شهر رسیدند که مردی آنها را دید و گفت چقدر این‌ها کم عقل هستند که یک خر دارند اما سوارش نمی‌شوند !! پیرمرد تا این جمله را شنید بی‌درنگ پسرش را سوار قاطر کرد و خود افسار قاطر را کشید . مرد دیگری آن هارا دید و گفت : چه پسر بی ادبی خود سوار قاطر و پدر به این پیری پیاده . پسر تا این حرف را شنید ، بی‌درنگ پدرش را سوار کرد و خود پیاده رفت . مرد دیگری آنها را دید و گفت که پدر مغروری خود سوار قاطر شده است و فرزندش پیاده !!! پیرمرد و پسر تا این حرف را شنیدند بی‌درنگ هر دو سوار بر قاطر شدند . یک مرد دیگر از کنار آنها رد می‌شود و می‌گوید چه پدر و پسر بی رحمی !! هر دو سوار یک خر ناتوان و بیچاره و گرسنه و تشنه شده‌اند 😔😔 پیرمرد و پسر تا این حرف را شنیدند هر دو پیاده شدند و خر را بر کول خود گرفتند اما از بد اقبالی آنها وقتی داشتند از رودخانه رد می‌شدند خر بیچاره در آب می‌افتد و غرق می‌شود آن دو پسر و پیرمرد درس عبرتی گرفتند و فهمیدند که هیچ وقت به حرف بعضی از مردم عوام اهمیت و توجه نکنند . ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
⬇️ متن و ترجمه: 🔅 وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿۱۸﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۱۹﴾ ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ﴿۲۰﴾ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴿۲۱﴾ 🔸 و قسم به صبح روشن وقتی که دم زند (و عالم را به روی خود بیفروزد). ﴿١٨﴾ (قسم به این آیات) که همانا قرآن کلام رسول بزرگوار حق (جبرئیل) است. ﴿١٩﴾ که فرشته با قوّت و قدرت است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است. ﴿۲٠﴾ و در آنجا فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست. ﴿۲۱﴾ 💭 سوره: تکویر ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
وقتی خدا هم خندید "به مناسبت ۲۶ مرداد سی و پنجمین سالگرد ورود آزادگان به میهن" (باز نشر) ✍ رحیم قمیشی چند بار گفته بودند، آزاد می‌شوید. اما همه‌اش دروغ بود. آنقدر به محیط تاریک اسارت خو گرفته بودیم که از نور و از فردای آزادی هم می‌ترسیدیم! نه که از آزادی بدمان بیاید، اما اگر آزاد شدیم و آن همه نقشه‌هایمان برای آزادی سراب می‌شد، اگر آزاد می‌شدیم و کسی منتظرمان نبود، اگر آزاد می‌شدیم و خیال‌های شیرین آزادی بر سرمان خراب می‌شدند..‌. چند بار به بهانه تبادل، سوار اتوبوس هم شده و باز سر از اردوگاهی جدید و بدتر درآورده بودیم. خدایا این چه مصیبتی بود سر ما آوردی! یعنی باید تا آخر عمر را با ناامیدی بگذرانیم. کجا رفت آن وعده‌های آزادی که دادی؟ وعده‌های ناپایداری ظلم! هیچکدام باورمان نمی‌شد جنگ که تمام شد تا دو سال تبادل اسرا شروع نشود، اما شده بود. شاید سخت‌ترین روزها و شب‌های دلگیر اسارت، آن وقت‌هایی بود که جنگ تمام شده و ما هنوز شلاق جنگ بر کمرمان می‌خورد. دیگر آبی دریا یادمان رفته بود، صدای زیبای موج هایی که به ساحل کوبیده می‌شدند. دیگر شب‌های پُر ستاره را فراموش کرده بودیم، گاه دیدن یک ستاره، از لابلای میله‌های سلول، آنقدر خوشحال‌مان می‌کرد، دیدن یک خواب در آغوش پدر و مادر آنقدر به وجدمان می‌آورد، که با همان شادی‌های نیمه، روزهای اسارت را می‌ساختیم. یعنی خدا هم ما را فراموش کرده بود؟! آن وقتی که گفتند ساک‌هایمان را باید ببندیم، گفتیم باز دروغی دیگر است. ما اصلأ چیزی برای بستن نداشتیم! ساکی نداشتیم، یک کوله بد رنگ کوچک بود که همه زندگی مان در آن، جا می‌شد. دیدن مأموران صلیب هم شادِمان نکرد! نکند باز نقشه‌ای دیگر است! باز اردوگاهی جدید. مگر نه خدا ما را آزاد آفریده بود. یعنی فراموش‌مان کرده؟ صبح که درهای سلول‌ها را باز کردند، مأمورهای صلیب، خندان نگاه‌مان می‌کردند. شاید باورش مشکل باشد، من قسمتی از خاک اردوگاه را با خودم برداشتم، تکه‌ای از لباس مندرسی را که زیر شلاق پاره شده بود، تا آنها را با خودم، به ایران بیاورم. و هنوز آنها را دارم. نمی‌خواستم یادم برود چه بر ما گذشت، برای سرزمینمان، برای مردممان، برای خانواده‌هایمان. برای سربلندی‌مان. نمی‌خواستم فراموش کنم چه روزها، که از خدا هم ناامید شده بودم! تا به فرودگاه نرسیده بودیم، هنوز قلبم به تپش نیفتاده بود. اما آنچه باور نمی‌کردیم، انگار داشت اتفاق می‌افتاد. گویی خدا هم داشت می‌خندید! آزادی و زندگی هم سهم ما می‌شد. روی صندلی هواپیما نمی‌توانستم بنشینم. دلم می‌خواست فریادی بزنم. همین که هواپیما از زمین بلند شد، فریاد کشیدم: باز هوای وطنم... انگار تک تک بچه‌ها منتظر همین بودند برخی با خنده، برخی با اشک، برخی با گریه همخوانی کردند... "باز هوای وطنم، وطنم آرزوست" دیگر هواپیما هم با صدای ما می‌لرزید. خلبان در بلندگو می‌گفت بنشینیم، پاهایمان نمی‌نشستند. مگر آزادی کم نعمتی است! چند ساعت بعد ایران بودیم، هوایش بوی دیگری داشت، خاکش بوی دیگری، مردمش، کوه‌هایش، خورشیدش هم فرق می‌کرد. بوی خودِ ایران بود، بوی مادر، بوی خانواده و آشتی‌ام با خدا. آنشب عکس پدرم هم می‌خندید. مگر می‌شود خدا بندگانش را از یاد ببرد. مگر می‌شود آزادی را برای همیشه از آنها دریغ کند. مگر می‌شود تا ابد در جهنم نگاهشان دارد! ناامیدی از آزادی، دردی است بزرگ ناامیدی از روزهای خوش ناامیدی از خدا و باور اینکه ظالمان هر چقدر هم زور داشته باشند زورشان به خدا نمی‌رسد زورشان به آن وقتی که مردم، با هم می‌شوند هرگز نمی‌رسد. این روزها دیگر نمی‌خواهم با خدا قهر کنم شک ندارم آزادی می‌رسد این قانون خلقت است در اوج ناامیدی ناگهان خبری می‌رسد وطن برای شماست اگر بخواهید اگر اراده کنید و نشانه‌های صبح که پیداست. مگر می‌شود تا ابد تاریکی باشد و ظلم! بعضی اوقات احساس می‌کنم خدا هم می‌خندد... ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
حال خوب اتفاق نمی‌افتد، ساخته می‌شود! هیچ‌کس یک روز صبح از خواب بیدار نمی‌شود و بگوید: «عجب روز فوق‌العاده‌ای بدون هیچ دلیل خاصی!» حال خوب، ساختنی است نه یافتنی! ساخته‌ی انتخاب‌های کوچک، سبک زندگی، گفتگو با خود، و مرزهای سالم… پند: منتظر حال خوب نمان… تو باید او را بسازی، دعوتش کنی، و نگهش داری صبح شما بزرگواران بخیر و بانشاط🌺💐🌼🌻❤️❤️❤️ ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
هدایت شده از اسماعیل باقری
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 با خدا حرف بزن 💐 این کلیپ را به تمام عزیزانی که به خدا ایمان دارند تقدیم می کنم ... ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
روزی به حکیمی گفتند؛ کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید، فرمود، لازم نیست یک کتاب باشد، یک کلمه کافیست که بدانی؛ خــــــــدا می بینــــد ☘ کانال ملامحله Join 👉 @mollamahalevillage
نیل آمسترانگ فضانورد آمریکایی 🪐 جمله معروف « یک گام برای یک انسان و یک جهش برای بشریت » در ۴۰ یا ۵۱ سال پیش جمله ای توسط اولین کسی که پا بر کره ماه گذاشت یعنی نیل آمسترانگ جهانی شد ! ☘ کانال ملامحله « بخش اطلاعات عمومی » Join 👉 @mollamahalevillage