از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
حامدعسکری
👳 @mollanasreddin 👳
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
👳 @mollanasreddin 👳
#حکایت
جوانی چست، لطیف، خندان، شیریزبان در حلقهی
عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و
لب از خنده فراهم.
روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد، بعد از آن
دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش
بریده و گل هوس پژمرده.
پرسیدمش: چهگونهای؟ چه حالتست؟
گفت: تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم.
چون پیر شدی ز کودکی دست بدار
بازی و ظرافت به جوانان بگذار
طرب نوجوان ز پیر مجوی
که دگر ناید آب رفته به جوی
دور جوانی به شد از دست من
آه و دریغ آن زمن دل فروز
پیر زنی موی سیه کرده بود
گفتم ای مامک دیرینه روز
موی به تلبیس سیه کرده گیر
راست نخواهد شدن این پشت کوز
👳 @mollanasreddin 👳
عمر به خشنودی دلها گذار
تا ز تو خوشنود بود کردگار
سایه خورشید سواران طلب
رنج خود و راحت یاران طلب
درد ستانی کن و درماندهی
تات رسانند به فرماندهی
گرم شو از مهر و ز کین سرد باش
چون مه و خورشید جوانمرد باش
هر که به نیکی عمل آغاز کرد
نیکی او روی بدو باز کرد
#نظامی
👳 @mollanasreddin 👳
زندگی ، خالی و بیهوده و .. پر تکرار است
دلخوشی اندک و ... دلتنگ شدن بسیار است
یک نفر خفته ، ... در آغوش نگارش ، اما
یک نفر از غم معشوقه ی خود ، ... بیدار است
این طرف یک بدن خسته و یک حال خراب
آنطرف تر دو سه تا دفتر و یک خودکار است
از کجا آمده ام ، ... آمدنم بهر چه بود؟
در سرم ... درهٌ ای آکنده از این افکار است
می نویسم ، که غم از شانه ی خود بردارم
می نویسم که خدا غافل از این اسرار است
دم به دم مشت به دروازه ی غم می کوبم
چون همین مشت ،... نمایانگر یک خروار است
قصه ی تلخ من این است ، که از بخت بدم
پشت هر در بـــزنم ، ... آه ! فقط دیوار است
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روزگار گفتند:
چرا روی چرخ و فلکِ تو
بعضیا بالان، بعضیا پایین؟
لبخند زد و گفت:
نگران نباش، می چرخه...
👳 @mollanasreddin 👳
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم
آن قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم
از کهنه شرابی که در آن بود چشیدیم
مستیم به ظاهر، همه پیمانه پرستیم
دنیا همه اش مال شما شاد بخندید
ما چشم از این عالم بی قافیه بستیم
دیوانه بگویید به ما هیچ مهم نیست
از عقل بریدیم و از آن غائله رستیم
#هوشنگ- ابتهاج
👳 @mollanasreddin 👳
در دنیای امروز
"فقر" آتشی است که
خوبیها را میسوزاند.
و "ثروت" پرده ایست که
بدیها را میپوشاند...
چه بی انصافند آنانکه
یکی را می پوشانند
به احترام "داشته هایش"
و دیگری را "میسوزانند"
به جرم نداشته هایش ..
👳 @mollanasreddin 👳
#تلنگر
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ میکند؟
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ...
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ...
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ...
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ؛
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گرانبها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ...
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ..!!
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنید؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ..!!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: میبینید؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍنﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ.. !!
📌ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسانها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ میشود...
.
👳 @mollanasreddin 👳
زندگی آینه ای است که چهره تو
را منعکس میکند.
شادمان و مهربان باش
آنگاه زندگی سراسر مهربانی و شادی
را از خود باز میتاباند.
صبح بخیر🌸
👳 @mollanasreddin 👳
📔 #بسیار_زیبا_و_آرامشبخش
روزی که به دنیا آمدی و یک نوزاد شدی
نپرسیدی که چگونه نفس بکشم؟
چگونه راه بروم؟
یا چگونه حرف بزنم؟
هرچیزی یکی بعد از دیگری آمد.
پس چرا حالا نمیتوانی به زندگی اعتماد کنی؟
روزی جوانی از راه رسید
و تو یک انسان جوان شدی
و عشق شروع به برخاستن در تو کرد
و روزی تو پیر خواهی شد
زندگی شروع به ناپدید شدن میکند
روزی مرگ خواهد آمد
و این چرخه کامل میشود.
پس چرا تو همیشه سعی در دخالت کردن داری؟
آرام و رها باش
#اوشو
👳 @mollanasreddin 👳
از حکیمی پرسیدند:
چرا هیچ از عیب
مردم سخن نمیگویی ؟
حکیم گفت:
هنوز
از محاسبه
عیب های خــودم
فارغ نشدم تا
به عیب های دیگران بپردازم˝
خوشا به حال آن کس که عیب خودش، اورا از پرداختن به عیب دیگران، باز می دارد...
👳 @mollanasreddin 👳
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو اُلفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکند عهد آشیان ای دوست
گرَم تو در نگشایی کجا توانم رفت
بهراستان که بمیرم بر آستان ای دوست
دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست
بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد
به دوستی که غلط میبرد گمان ای دوست
که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار
ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست...
#سعــــدی
👳 @mollanasreddin 👳
تا توانی در جهان یک رنگ باش...
قالی از صد رنگ بودن زیرِ پا افتاده است...👌
👳 @mollanasreddin 👳
♦️فردی به حکیمی گفت
خبر داری که فلانی درباره ات چقدرغیبت کرده؟
حکیم گفت:اوتیری رابه سویم
پرتاب کرد که به من نرسید
تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فروکردی
🔹سبب نقل کینه هاودشمنی هانباشیم
👳 @mollanasreddin 👳
#داستان_بسیار_زیبا
🔸استاد فاطمی نيا مي گويد :علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و...سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان.
به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.
💭 گفت: بابا علی خان کجاست؟ گفتند: تبریز.راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من. شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا تو برگردی.»
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
👳 @mollanasreddin 👳
همیشه که نباید بنشینیم و
بدیهایِ زندگیِمان را مرور کنیم؛
گاهی باید نشست و
پا بر روی پا انداخت و
خوشیها را شمرد،
چای نوشید و پشت کرد به تمامِ نداشتنها و غصههایی که عمری با آنها زندگی کردیم...
👳 @mollanasreddin 👳
❤ #بهترین_قلب
قلبی که هیچگاه از صداقت خالی
نمیشود
♥️ #بهترین_مردم
کسی که بخاطر خدا دوستت دارد و
فراموشت نمیکند
❤ #بهترین_روز
روزی که در آن گناه نکنی
♥️ #بهترین_هدیه
دعای خیری که برایت می شود و تو
نمیدانی
❤ از خدای مهربان می خواهم که رضایتش را شامل همه ی ما کرده و بهشت را نصیبمان گرداند
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘صبح، همان روزنه ی
⚘امیدی هست ڪه
⚘بعد از سیاهی شب
⚘لبخند را بر لب میآورد
⚘بـرایـت لبخـنـدهـایـی
⚘پراز امـید آرزو میکنم 🥰
👳 @mollanasreddin 👳
🔴 عده اي مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول»
شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول».
ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.🍂🍁
اعمال همه اینجور شد که مردم بدانند من این کار رو کردم .
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از غـربـت ایـن خـانـه دلـم سـخت گـرفـته
غیر از من و تنهایی من هیچ کسی نیست ... !!!
👳 @mollanasreddin 👳
#پروفسور_حسابی
زنده بودن حرکتی است افقی
از گهواره تا گور ......
اما زندگی کردن حرکتی است عمودی
از فرش تا عرش.....
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل زیستن نیست
با انگیزه زیستن است
سلطان دلها باش, اما دل نشکن.
بگذار همه عاشقت باشن
اما تو عاشق یک نفر باش.....
طلا باش اما خاکی...
─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─
👳 @mollanasreddin 👳
ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند.
ولی ریشه زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!
دل می شکنیم و اسمش میشود فهم و شعور!
چشمی را اشکبار می کنیم و اسمش را می گذاریم حق
ریشه زندگی انسانها را دریابیم و چون ریشه های قالی محترم بشماریم
گاهی متفاوت باش...
بخشش را از خورشید بیاموز
که ترازوئی ندارد…
سبک و سنگین نمیکند…
جدا نمی سازد...
و فرقی نمیگذارد....
به همه از دم روشنایی می بخشد...
محبت را بی محاسبه پخش کن...
دروازه های قلبت را به روی همه بگشا ....
👳 @mollanasreddin 👳
من از عقرب نمیترسم
ولی از نیش می ترسم
ندارم شِکوه از بیگانگان
از خویش می ترسم
ندارم وحشتی از
یوز و ببر و حمله ی شیران
از آن گرگی که می پوشد
لباس میش میترسم
👳 @mollanasreddin 👳
روزی چهار شمع درخانهای تاریک روشن بودند🌷
🌸اولین آنها که ایمان بود گفت:دراین دور و زمـــانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد.
🌸شمع دومی که بخـــشش بود،گفت:دراین زمانه مردم دیگر به هـــم کـــمک نمی کنند و بخشش ازیاد مردم رفته است.و او هم خاموش شـــد.
🌸شمع سوم که زندگی بود،گفت: مردم ،دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد.درهمین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم رابرداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد.
🌸سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟
گفت:من امیدم.وقتی انسانها همه درهارابه روی خود بسته می بینند من تمام چراغهای راهشان را روشن می کنم تا به راه زندگی خودادامه دهند...
🌸دوست خوب من :خوشبختی نگاه خداست ،آرزو دارم ،خداوند هرگز از تو چشم بر ندارد،و شعله شمع امیدت همواره روشن بماند...الـهـی آمیــــن🕯
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
⚛ پنج راه خونه تکونی ذهن
🍂1. از هیچکس متنفر نباشید. تنفر هاله انرژی شمارو خراب میکنه!
🍂2. الکی نگران نباشید و استرس بی مورد نداشته باشید.
🍂3. آدم هارو ببخشید. بخشش هاله انرژی شمارو به شدت تقویت میکنه.
🍂4. از هییییچکس از هییییچکس هییییچ توقعی نداشته باشید!
🍂5. ساده زندگی کنید. چشم و هم چشمی و نگاه کردن به دست و زندگی این و اون هیچ وقت اجازه نمیده شما احساس خوشبختی کنید.
👳 @mollanasreddin 👳
گر تو را بخت یار خواهد بود
عشق را با تو کار خواهد بود
عمر بیعاشقی مدان به حساب
کان برون از شمار خواهد بود
هر زمانی که میرود بیعشق
پیش حق شرمسار خواهد بود
هر چه اندر وطن تو را سبکست
ساعت کوچ بار خواهد بود
بر تو این دم که در غم عشقی
چون پدر بردبار خواهد بود
فقر کز وی تو ننگ میداری
آن جهان افتخار خواهد بود
تلخی صبر اگر گلوگیر است
عاقبت خوشگوار خواهد بود
چون رهد شیر روح از این صندوق
اندر آن مرغزار خواهد بود
چون از این لاشه خر فرود آید
شاه دل شهسوار خواهد بود
دامن جهد و جد را بگشا
کز فلک زر نثار خواهد بود
تو نهان بودی و شدی پیدا
هر نهان آشکار خواهد بود
هر کی خود را نکرد خوار امروز
همچو فرعون خوار خواهد بود
هر که چون گل ز آتش آب نشد
اندر آتش چو خار خواهد بود
چون شکار خدا نشد نمرود
پشهای را شکار خواهد بود
هر که از نقد وقت بست نظر
سخرهای انتظار خواهد بود
هر که را اختیار کردش عشق
مست و بیاختیار خواهد بود
هر که او پست و مست عشق نشد
تا ابد در خمار خواهد بود
هر که را مهر و مهر این دم نیست
اشتری بیمهار خواهد بود
در سر هر که چشم عبرت نیست
خوار و بیاعتبار خواهد بود
بس کن ار چه سخن نشاند غبار
آخر از وی غبار خواهد بود
شمس تبریز چون قرار گرفت
دل از او بیقرار خواهد بود
#مولانا
👳 @mollanasreddin 👳
پولدار که باشی
برف بهانه ای میشود برای لباس نو خریدن
با دوستان به اسکی رفتن
تفریح کردن و از زندگی لذت بردن...
اما خدا نکند فقیر باشی و برف ببارد
از بیکار شدن پدر کارگرت بگیر
تا غم پاره بودن کفشهایت و چکه کردن سقف خانه ات...
🔺چرا باید پول تعیین کند برف نعمت است یا عذاب؟!
👳 @mollanasreddin 👳
خداوندی چنین بخشنده داریم
که با چندین گنه امیدواریم
که بگشاید دری کایزد ببندد
بیا تا هم بدین درگه بزاریم
خدایا گر بخوانی ور برانی
جز انعامت دری دیگر نداریم
سرافرازیم اگر بر بنده بخشی
وگرنه از گنه سر برنیاریم
ز مشتی خاک ما را آفریدی
چگونه شکر این نعمت گزاریم
تو بخشیدی روان و عقل و ایمان
وگرنه ما همان مشتی غباریم
تو با ما روز و شب در خلوت و ما
شب و روزی به غفلت میگذاریم
نگویم خدمت آوردیم و طاعت
که از تقصیر خدمت شرمساریم
مباد آن روز کز درگاه لطفت
به دست ناامیدی سر بخاریم
خداوندا به لطفت باصلاح آر
که مسکین و پریشان روزگاریم
ز درویشان کوی انگار ما را
گر از خاصان حضرت برکناریم
ندانم دیدنش را خود صفت چیست
جز این را کز سماعش بیقراریم
شرابی در ازل درداد ما را
هنوز از تاب آن می در خماریم
چو عقل اندر نمیگنجید سعدی
بیا تا سر به شیدایی برآریم
#سعدی
👳 @mollanasreddin 👳