eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
249.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
60 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هر لحظه‌ی همراهی ما خاطره‌ای بود اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی... 👳 @mollanasreddin 👳
🍳بی پولی ملا 🐴روزی ملانصرالدین خیلی بی پول شده بود. 🐴افسار خرش را گرفت و رفت آنرا بفروشد. 🐴زن ملا با ناراحتی گفت : چه کار میکنی ملا،اگر خرت را بفروشی با چی می خواهی شکم زن و بچه ات را سیر بکنی؟ 🐴ملانصرالدین گفت؟ من فکر همه جایش را کرده ام قیمتی برای آن تعین می کنم که هیچکس نتواند آنرا بخرد.🤔😒😁😂 👳 @mollanasreddin 👳
📚 نمک نشناسی روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت. از شدت درد فریادی زد و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد. مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد، ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد: درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن ‌آنگه که خارش خوری حکیم به کفاش گفت:این سوزن منبع درآمد توست. این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می‌اندازی! 🔹اگر از کسی رنجیدیم، خوبی‌هایی که از جانب آن شخص به ما رسیده را به یاد آوریم. آن وقت ضمن اینکه نمک‌نشناس نبوده‌ایم تحمل آن رنج نیز آسان‌تر می‌شود 👳 @mollanasreddin 👳
از تجــار میــدان شــاه عباس بــود. بــرای تجــارت رفــت عربســتان. از کارهایش که فارغ شد، سری هم به خانۀ خدا زد.وقتی ازمکه برگشت جناب صمصام را توی بازار دید. سید با پوزخند نگاهش کرد. - رفتــی مکــه اما حج بی ســر و ته کردی، زیــارت اینطوری یک پولکی نمی ارزد.داغ شــد.ازصراحت ســید خوشــش نیامد.از آن به بعد طوری راهش را کــج میکــرد کــه اورا نبیند. چند وقت بعــد دوباره رفت عربســتان.این بار حواســش را جمع کرد تا خدا را بیشــتر درک کند.موقع بی کاری اما بازمیرفت توی بازار های مکه. یــک هفتــه بعــد از آنکــه آمــد،تــوی بــازار مســگرها با ســید روبه رو شــد. چاره ای نبود. ایستاد و سالم کرد. - رفتی مکه اما باز هم بی سرو ته زیارت کردی. نصفه آدم شدی. صورتــش ســر خ شــد و رگهــای گردنــش متــورم. دیگــر طاقــت نیــاورد وپرســید:آقــا مــا بلــد نیســتیم، شــما لطــف کنید حــج رفتــن را یادمان بدهید جناب صمصام سری از بی اعتنایی تکان داد. آدم کــه زیــارت مــیرود برای خدا مــیرود، برای امام صــادق میرود،بــرای امــام زمان میرود.نه اینکه بروی تجارت و موقع بیکاری ســری بــه خــدا بزنی. بروعمــو،این زیارت بــه درد ننه ات هــم نمیخورد، چه رسد به دردفردای تودر روز قیامت! 👳 @mollanasreddin 👳
حرف مردم مانند:موج دریاست اگرمقابلش بایستی خسته میشوی واگر با آن همراهی کنی غرق میشوی قرار نیست که همه آدمها شما را درک کنند آنها حق دارندنظردهندوشما کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نیایش صبحگاهی 🌸🍃 💫خدایا 🌸در شروع هفته روزی مان را ✨وسعت بده و برکتش را زیاد کن 💫خدایا 🌸یارمان کن در راه خیر و کمک ✨به دیگران پیش قدم باشیم 🌸و بهترینها را ✨برای همه مقدربفرما 🌸و امروزمان را ✨ پُر از برکت و رحمت بگردان 💫آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 👳 @mollanasreddin 👳
🔆 بردبار باش! 🔹کیف‌ها توی کیف‌فروشی‌ها اگر خوش‌فرم و خوش‌قواره‌اند به خاطر این است که پر از کاغذ باطله‌اند. 🔸اگر آن کاغذ باطله‌ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می‌افتند و کاغذها هم دیگر زباله‌اند و باید دور ریخته شوند. 🔹خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است. 🔸اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا می‌کنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می‌افتی. 🔹پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود ... 👳 @mollanasreddin 👳
دل نیست هر آندل که دلارام ندارد بی روی دلارام دل آرام ندارد 👳 @mollanasreddin 👳
🌹خوش تیپ باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». شهید ابراهیم هادی 📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41 امــام عــلــی (علـیـه السـلام) زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است. 👳 @mollanasreddin 👳
باغ و گل و بلبل و سماع و شاهد این جمله بهانه و همه مقصود اوست 👤مولانا جان ❤️ 💛🎼 ⌈ 👳 @mollanasreddin 👳
خورشید همی زرد شود بر دیوار ما نیز همی زرد شویم از غم یار 👳 @mollanasreddin 👳
🍃سهم ملا 🍃در فصل بهار ملا با دوستانش برای یک هفته به باغ دلگشائی رفتند. و این مدت را در نهایت سرور و خوشی به پایان بردند. آنقدر به آنها خوش گذشت که تصمیم گرفتند یک هفته دیگر هم آنجا بمانند. 🍃هر یک از آنها سهمی از لوازم را به عهده گرفت. یکی گفت نان با من، یکی گوشت و یکی میوه جات دیگری برنج و یکی روغن در آخر نوبت به ملا رسید 🍃او گفت: اینطور که شما تهیه دیده اید مهمانی آبرومندی خواهد بود و اگر من رو گردانم لعنت خدا سهم من باشد😂 👳 @mollanasreddin 👳
کاش در دیدار اول پای قلبم می‌شکست لااقل از درد می‌مُردم نه از این انتظار 👳 @mollanasreddin 👳
🐑ملا شکمو 🐑پدر ملا پولی به او داد تا برای چاشت کله گوسفند بخرد. 🐑ملا کله را خریده و در بین راه کمی از گوشت آنرا خورد. 🐑چون لذیذ بود باقی را هم خورد و استخوانش را نزد پدر برد. 🐑پدرش پرسید: این که استخوان خالی است. گوشت کله کو؟ 🐑ملا گفت: کر بود. پرسید: زبانش کو؟ 🐑ملا گفت: گنگ و بی زبان بود. پرسید: چشمش کو؟ 🐑ملا گفت: کور بود. پرسید: پوست سرش چه شده؟ 🐑ملا گفت: بیچاره کل هم بود ولی به جایش این همه دندانهای محکمی داشت که حتی یکی هم نریخته😶😂 👳 @mollanasreddin 👳
💍یادبودی ملا 💍شخصی به ملا گفت: انگشترت را به من بده تا هر وقت آنرا ببینم به یاد تو بیفتم. 💍ملا گفت: انگشتر را نمیدهم. و تو هر وقت انگشتت را نگاه کردی یاد بیاور که انگشتر را از من خواستی من ندادم😂 👳 @mollanasreddin 👳
اهل تهران بود.مادر اصفهانی اش همیشــه از نذرهایی که برای جناب صمصام میشد،تعریف میکرد و او خیلی دلش میخواست آقا را ببیند تا پسر همیشه مریضش را نشان ایشان بدهد. مــادر کــه فــوت کرد بــرای کفن و دفــن او آمدنــد اصفهان. همــان وقت اوج مریضــی پســرش بود. روزمراســم هفتم مــادر، جلــوی در خانۀ آبا واجدادی اش ایســتاده بود که پیرمردی ســوار براســب جلوآمد. زنی به پیرمرد رسید وبعد از سالم وعلیک سکه ای به ایشان دادو خواست او رادعا کند.مطمئن شد به آرزویش رسیده است. جلورفت و سالم کرد. - خدا رفتگانترا بیامرزد. از نــگاه کــردن ســید خوشــش آمــد. گفــت:اگر ممکن اســت دعــا کنیدتــا حــال بچه ام خوب شــود کــه روزگار ما را ســیاه کرده اســت.«بعد هم سریع دست توی جیبش کردو یک اسکناس ده تومانی پهلوی دادبه ایشــان. سید نگاهی به پول کردو گذاشتش داخل کیسه. سرش را بالا آورد ونگاه کردتوی چشمهای او. - آقاجان، جیب فقرا،بیمارستان است. هر چقدر برای این بیمارستان خــرج کنــی،دیگــربــه بیمارســتان های دنیــا نیــاز پیــدا نمیکنــی.دعــا میکنم که مریض شما هم دیگر روی دکتررا نبیند. از آنروز مــاه بــه مــاه پــول بیمارســتان فقــرا را میگذاشــت کنــار.دیگــر هیچکدام از خانواده اش روی بیمارستان را ندیدند. 👳 @mollanasreddin 👳
وداع کوچک نیست که دست تکان بدهیم در هوا پراکنده اش کنیم 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح شد، ☘یک آسمان پرواز می خواهد دلم 🌸بهترین، ☘زیبا ترین آغاز می خواهد دلم 🌸کوک شد ساز دل من، صبحدم ☘با نام تو 🌸نغمه ای شیرین تر از آواز ☘می خواهد دلم..... 🌸صبحتون عالی و مملو از شادی و آرامش و مهر🌹 👳 @mollanasreddin 👳
❤️خیلی زیباست حواسمان باشد هیچگاه از اطرافیان خود نپرسیم: پدر یا مادرت، چگونه از دنیا رفت؟ 🌊هیچگاه از پدر یا مادری نپرسیم که فرزندتون چطوری درگذشت؟ 🌊هیچگاه از كسیكه هنوز كاری واسه خودش پیدا نكرده (خصوصا در جمع) نپرسیم؛ هنوز بیكاری؟ اگر هم کاری از دستمون بر میاد، تو جمع اینکار رو نکنیم. 🌊 هیچگاه از فقیر و تنگدست نپرسیم؛ پول احتیاج داری؟ بدون اینكه بخواد، بهش بدیم تا همیشه براش عزیز بمونیم و حرمت و احترام رو حفظ کنیم. شما خواهرم... 🌊هیچگاه از زنـے كه بچه دار نمیشه نپرسید؛ هنوز بچه دار نشدین؟ بلكه از یزدان پاک بخواهید بهشون فرزندی نیکو عطا كنه. 🌊هیچگاه از میهمان نپرسیم؛ آب یا خوراکـے میل دارید؟ بلكه بدون چون و چرا ازش پذیرایـے كنیم. به این میگن میهمان نوازی. 🌊هیچگاه از مجردی نپرسیم؛ چرا هنوز ازدواج نکردی؟ بلكه از یزدان پاک بخواهیم، همسری شایسته نصیبش گرداند. 🌊 هیچگاه بخاطر خنداندن دیگران کسـے را مسخره نكنیم، همیشه آنچه برای خود نمـے‌پسندیم برای دیگران هم نپسندیم. 👳 @mollanasreddin 👳
اندر آن روز که پرسش رود از هر چه گذشت کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند 👳 @mollanasreddin 👳
🌸 مثل کوهیم و از این فاصله‌هامان چه غم است؟ لذّت عشق من و تو، نرسیدن به هم است! ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم عاشقی کردن ما، شرحِ عدم در عدم است! مثل یک تابلوی نیمه‌ی نفرین‌شده‌ای دست هرکس که به سوی تو بیاید، قلم است! عشق را پس زدی ای دوست، ولی پیش خدا هر که از عشق مبرّا بشود، متّهم است می‌روی، دور نرو... قبل پشیمان شدنت فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است قبل رفتن بنِشین خاطره‌ای زنده کنیم بنِشین چای بریزم، بنِشین تازه‌دَم است... ‏ 👤 👳 @mollanasreddin 👳
بعد از تــو ای طــراوت بـارانـی زمـين جـامانده‌ام کنار خـودم ، پشت نقطه چيــن بعد از تو هرچه مانده غزل پاره‌ي من است در ايــن دقـــيـقه‌های مـبهوت واپسيــن بــا مـــن نمــانـده هيچ بجــز داغ کهنــه ای مثــل نگـاه منتظـری روی سنگ چيــن بعــد از تـــو بــوی زشت تراخــم گرفتــه اند آلالـه های وحشــی و گلهــای يـاسميــن بغضــی شکفتــه روی گلــويـم بـرای تـو بـا يک بغــل گلايـه و يک چشـم نکته بيـن بعد از تو هر چه مانده مرا زجر می دهد بعــد از تـو ای شکــوه غزلهـای آخـريـن 👳 @mollanasreddin 👳
تماشای تو در آئینه گفت: اهل نبردی، عشق! بهاران می‌کنی حال جنون را گر چه زردی، عشق! دل و دلداه و دلدار و دلبر خوب می‌فهمد شبیه عکس بارانی و گاهی شکل مردی، عشق! میان بزم عاشق‌های مجنون خوش درخشیدی فضای قلب ما را با غزل آغشته کردی، عشق! پلی تا سمت رویاها کشیدی با دلِ مجنون غزال تیزپای خنده‌هایِ دوره‌گردی، عشق نگاهِ خیسِ باران گرمِ آوای غزل‌هایت لبت سیبِ حوایِ سرخ، اگر چه سردِ سردی، عشق! نسیم شانه‌ی نمناک شالی‌زارِ بی‌تابی تو را من می‌شناسم نو بهاری گر چه زردی، عشق! (بی‌تاب) 🍀 👳 @mollanasreddin 👳
پسر ملانصرالدین از او پرسید: پدر، فقر چند روز طول می‌کشد؟ ملا گفت: چهل روز پسرم پسرش گفت: بعد از چهل روز ثروتمند می‌شویم؟ ملا جواب داد: نه پسرم، عادت می‌کنیم!! 👳 @mollanasreddin 👳
📚 حتما مواقعی بوده تا حالا توی زندگیتون که هوس مثلا شیرینی یا آش یا چیزی که در دسترستون نبوده کردید و در کمال تعجب خیلی زود شخصی به بهانه ای براتون آورده! بعد شما گفتید که:کاش از خدا چیز دیگه ای خواسته بودم! گاهی هم در ادامه میگید:خدا چیزایی که مربوط به شکم هست رو زود اجابت میکنه،ولی حالا بگم خدایا یه خونه بده! نمیده که! اما واقعا چرا اینجوریه؟ جوابش رو به ساده ترین شکل مینویسم: ما وقتی از خدا خونه و...چیزهایی که به نظر خودمون خیلی دست نیافتنی هست رو میخوایم باور نمیکنیم که خدا میتونه راحت بده بهمون بارها توی ذهنمون سوال پیش میاد: خدا چجوری بده آخه؟پول ندارم من..مگه میشه اصلا! و... هی برای خدا تعیین تکلیف میکنیم و اعتقاد نداریم که اگر بخواد،میشه... اینا خودش ایجاد مانعی میشه که به خواسته تون نرسید. اما وقتی هوس مثلا شکلات بکنید به نظرتون اصلا چیزی نیست که نتونید بهش برسید و کاملا معتقدید که خدا راحت میتونه بهتون بده! به همین خاطر هم خدا بهتون میرسونه... پس همه چی بستگی به اعتقادات قوی و درونی خودمون داره... خدا هم به دل آدمها نگاه میکنه... 👳 @mollanasreddin 👳