🔻 صبح بخیر
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
❤️عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
❤️کز آتش تو بسوختم آب کجاست
#خاقانی
#صبح_بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
🔻بچه های باتربیت
در یک شهر به مردم داروی تجویز می کردن.برای زنهای که می خواهند بچه هایشان با تربیت دنیا بیان.
یک روز زنی رفت یک پاکت دارو خرید و همش را خورد تا این که بچه اش خوب وبا تربیت به دنیا بیاد. وقتی زن حامله شد دوسال طول کشید اما بچه ای به دنیا نیامد...
رفت پیش دکتر معاینه کرد.
دکتردیدکه : دو قلو هست و در حال تعارف اولی میگه: شما بفرمایید دومی میگه: من کی باشم که جلو شما برم .
دوباره یکیشون میگه: اول شما بفرمایین ،دیگری میگه: نخیر اول شما بفرمایین...😁
فکر کنم زیادی با تربیت شدن که دوسال در حال تعارف هستن.
👶🔅👶🔅👶🔅👶🔅
#لبخند
👳 @mollanasreddin 👳
🔻 گذشت
💠🏵💠🏵💠🏵
💠 روزی حکیمی مردی را دید که خیلی ناراحت و بود ،علت ناراحتی اش را پرسید.
🏵 شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
💠 حکیم گفت : چرا رنجیدی ؟
🏵 مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
💠 حکیم پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
🏵 مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
💠 حکیم پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
🏵 مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
💠 حکیم گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است
#حکایت
#گذشت
👳 @mollanasreddin 👳
🔻پیرمرد و شیطان
پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد.
به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دومخيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه،اى پير،من شيطان هستم.
براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان او را بخشيدم.»
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.»
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى ، خداوند به فرشتگان بگويد: «تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم» كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!
#شیطان
#داستان
👳 @mollanasreddin 👳
🔻داستان و ریشه ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
در زمان قدیم گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی در کمین گاهی به سر می بردند و سراه غافله ها را گرفته به قتل و غارت می پرداختند.
این گروه باعث ایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده بودند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود.
فرماندهان اندیشمند کشور برای مشورت به گرد هم نشستند. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی از جنگاوران دلاور را به سراغ آنها بفرستند.
این طرح اجرا شد و هنگامی که گروه دزدان شبانه از کمینگاه خود خارج شدند.جاسوس بیرون رفتن آنها را گزارش داد.
دلاورمرادن ورزیده بی درنگ خود را تا نزدیکی های کمینگاه دزدان رساندند و در آنجا خود را مخفی کردند و به انتظار دزدان نشستند.
طولی نکشید که دزدان بازگشتد و آنچه را که غارت کرده بودند بر زمین نهادند و لباس و اسلحه خود را کناری گذاشتند و نشستند به قدری خسته و کوفته بودند که خواب چشمانشان را فراگرفت.
همین که مقداری از شب گذشت و هوا تاریک شد، دلاورمردان از کمینگاه بیرون آمدند و خود را به دزدان رساندند. دست یکایک را بر شانه هایشان بستند و صبح همه را به نزد شاه بردند.
شاه دستور اعدام همه دزدان را صادر کرد.
در بین دزدان جوانی وجود داشت. یکی از وزیران به وساطت جوان پرداخت اما شاه سخن وزیر را نپذیرفت و گفت : بهتر این است که نسل این دزدان ریشه کن شود.
اما وزیر باز اصرار کرد و خواست پادشاه به این جوان فرصتی بدهد و پادشاه هم پذیرفت.
این جوان را در ناز و و نعمت پرورداند و استادان بزرگی به او درس زندگی آموختند و مورد پسند دیگران قرار گرفت و وزیر هر روز از جوان و خصوصیاتش برای پادشاه می گفت و پادشاه در پاسخ می گفت:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
دو سال از این ماجرا گذشت و عده ای از اوباش تصمیم گرفتند وزیر را بکشند. پسر جوان که دلش می خواست خودش به جای وزیر بنشیند، او را کشت، شاه که این ماجرا را شنید وگفت:
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که درلطافت طبعش خلاف نیست
درباغ لاله روید و در شورزار خس
زمین شوره سنبل بر نیارد
درو تخم و عمل ضایع مگردان
درو تخم و عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جای نیک مردان
#ضرب_المثل
#پادشاه
#گرگ
#وزیر
#دزد
👳 @mollanasreddin 👳
🔻راز
🐚🦅🐚🦅🐚🦅🐚🦅
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
#خیام
#دانا
👳 @mollanasreddin 👳
🔻شعر مرد
🌸🍀🌸🍀🌸
🍀🌸🍀🌸
🌸🍀🌸
🍀🌸
🌸
گر مرد رهی ز رهروان باش
در پرده سر خون نهان باش
بنگر که چگونه ره سپردند
گر مرد رهی تو آن چنان باش
خواهی که وصال دوست یابی
با دیده درآی و بی زبان باش
از بند نصیب خویش برخیز
دربند نصیب دیگران باش
در کوی قلندری چو سیمرغ
میباش به نام و بی نشان باش
بگذر تو ازین جهان فانی
زنده به حیات جاودان باش
منگر تو به دیده تصرف
بیرون ز دو کون این و آن باش
عطار ز مدعی بپرهیز
رو گوشهنشین و در میان باش
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
#عطار
#شعر
#مرد
👳 @mollanasreddin 👳
🔻شب بخیر
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
تا مژه بستیم قیامت رسید
مرگ چه خواب سبکی بوده است
#شب_بخیر
#طالب_آملی
👳 @mollanasreddin 👳
🔻 صبح بخیر
🌷🌿🌷🌿🌷🌿
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
🌿🌷صبح اول هفته تون بخیر🌷🌿
#سعدی
#صبح_بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
🔻ماجرای گاو بنی اسرائیل
یک نفر از بنی اسرائیل به طور مرموزی کشته شد در حالی که قاتل او معلوم نبود و هر طائفه ای، طایفه ی دیگر را مسئول قتل آن شخص می دانست.
این اوضاع و احوال ادامه داشت تا این که نزد حضرت موسی رفته و از او درخواست کردند که از خداوند در این زمینه یاری بگیرد.
حضرت موسی با توجه به ارتباطی که با خدا داشت به قوم خود گفت: گاوی را گرفته و سر او را ببرید و قسمتی از آن را به بدن مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند؛ ولی قوم بنی اسرائیل به موسی گفتند: آیا ما را به تمسخر گرفته ای؟
حضرت موسی فرمود: به خدا پناه می برم اگر بخواهم کسی را مسخره کنم.
قوم موسی به او گفتند: از خدا بپرس آن گاو چگونه باشد؟
حضرت موسی فرمود: گاو باید ماده، نه پیر و نه جوان باشد.
دوباره آن قوم لجباز گفتند: از خدا بپرس آن گاو چه رنگی داشته باشد؟؟ حضرت موسی فرمود: زرد باشد به طوری که در چشم حالت درخشندگی داشته باشد؟
قوم موسی برای آخرین بار سوال کردند: این گاو از نظر کار کردن باید دارای چه خصوصیتی باشد؟ حضرت فرمود: این گاو باید برای شخم زدن و زراعت و همچنین برای آبکشی تربیت نشده باشد و از هر عیبی پاک باشد.
در نهایت قوم بنی اسرائیل برخلاف میل خودشان گاوی را با خصوصیات گفته شده، پیدا کرده و سر بریدند و قسمتی از آن را به بدن مقتول زدند و وقتی زنده شد، قاتل خود را معرفی کرد.
اگر خوب نگاه کنیم خواهیم دید که چگونه خداوند بر قوم بنی اسرائیل نعمت ارزانی داشته است.
📔آیات 67 تا 74 ،سوره بقره
#داستان_قرآنی
#آیه
👳 @mollanasreddin 👳
🔻سیاه گوش وشیر
از سياه گوش پرسيدند:چرا همواره با شير ملازمت مى كنى ؟
در پاسخ گفت: تا از باقيمانده شكارش بخورم و در پناه شجاعت او، از گزند دشمنان محفوظ بمانم.
به او گفتند: اكنون كه زير سايه حمايت شير هستى و شكرانه اين نعمت را بجا مى آورى ، چرا نزديك شير نمى روى تا تو را از افراد خاص خود گرداند و تو را از بندگان مخلص بشمرد؟
سيه گوش پاسخ داد: هنوز از حمله او خود را ايمن نمى بينم!؟
حکایتهای #سعدی
#گلستان
👳 @mollanasreddin 👳
🔻دوبیتی بابا طاهر
🌿به ســر شوق سر کوی تو دیرم
❤️به دل مــــــهر مه روی تو دیرم
🕋 بـت من کـــعبهی مـن قبلهی من
❤️ تویی هر جا نظر سوی تو دیرم
#شعر
#بابا_طاهر
👳 @mollanasreddin 👳