#خیام_نیشابوری
به قول #هگل، انسان محصول تضاد انديشههاست؛ #انديشههايي كه بر مبناي يک حركت ديالكتيكي تحقق ميپذيرند. انسان هميشه ايده يا ايدهآلهايي در ذهن خود دارد كه نيازمند ايدهاي ديگر است تا با آن در تضاد قرار بگيرد. اين #نيازمندي البته مربوط به جريان انديشه است نه نيازهاي روح تمام آدمها كه اولي همان «تز»معروف و دومي #آنتي تز، ميباشد كه از برخورد اين دو ايده متضاد، سنتز يا ايدهی جديد و برتر توليد ميشود. اين روند، اگر چه هميشه در #مسيرانديشهورزي به وقوع ميپيوندد و اگر چه انديشه تنها در اين نظام از اصالت برخوردار ميشود، اما يك ثمرهی بزرگ و گاه #سهمناک هم دارد و آن ايجاد «تناقض» در وجود بشر است كه در ذات خود به وجود آورندهی چيزي به نام «انديشيدن» است. انديشهاي كه از اين مسير توليد ميشود، #انديشهاي ناب و عميق است كه انسان را دچار از خود بيگانگي نميكند، چون بيروني و تحميلي و تقليدي نيست. بهنظر ميرسد، شعر خيام هم ماهيتي اين چنيني دارد. #رباعيات او آنتيتز بسياري از پندارهاي رايج ما ميباشد و از آنجا كه خود زاييدهی روحي متناقض هستند، در جان ما نيز تناقضهاي فراواني ايجاد ميكنند و اين در نوع خود، نه تنها مذموم نيست، بلكه قابل توجه و پسنديده نيز هست، چون در يک ساختار كنشمند فكري عاطفي به وجود آمدهاند.
قطعاً كسي كه اهل #انديشه باشد، نه تنها از اين مفاهيم نميترسد بلكه با آغوش باز از آنها استقبال ميكند و خود را با آن تناقض اصيل ميآميزد، زيرا در اين راه چيزي كه مهم نيست #انديشيدن به نتيجه است؛ بلكه مهم حركت به سوي دانستن و رفتن است و انديشيدن به #انديشيدن و آن چيزهايي كه مي دانيم كه نميدانيم!
بنابراين، #خيام فقط سوال ميكند؛ يا بهتر بگويم سؤالانگيزي ايجاد ميكند؛ چيزي كه مبناي اصلي پيشرفت است. پس او از چيزي پيروي نميكند. دنبال اين هم نيست كه راهي نشان بدهد يا كسي يا كساني را به سر منزل #مقصودي برساند. او فقط سؤال ميكند. سخت و آسان:
اين سبزه كه امروز تماشاگه ماست
تا سبزهی خاک ما تماشاگه كيست؟
و هنوز هم بعد از قرنها كه از درگذشت اين حكيم بزرگ ميگذرد، #لبخند كنايهآميز و پوزخند قهرآلود او را خطاب به كساني كه در شناخت وي متحيرند، مي توان در پشت تک تک ابيات شعرش مشاهده كرد.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
✍️#خیام
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🥀
“حال بهتری خواهیم داشت"
اگردست برداریم ازفردی که لیاقت محبت ندارددشمنی که ارزش جنگیدن نداردحقی که ارزش گرفتن ندارد
وفکری که ارزش اندیش
خوش باش و زِ دی مگو
که امروز خوش است
#خیام
👳 @mollanasreddin 👳
از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار امید عمر ما پودی کو
چندین سروپای نازنینان جهان
میسوزد و خاک میشود دودی کو
#خیام
👳 @mollanasreddin 👳
.
⚜ در دایرهای که آمد و رفتنِ ماست
⚜ او را نه بِدایت نه نهایت پیداست
⚜ کس مینزند دمی در این معنی راست
⚜ کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
#خیام
👳 @mollanasreddin 👳
خرم بزی و جهان بشادی گذران
تدبیر نه با تو کردهاند اول کار
#خیام
👳 @mollanasreddin 👳
🔻خیام و خواجه ی بزرگ کاشانی
🪶 روزی خواجه به دیوان نشسته بود، عمر خیام درآمد و گفت : « ای صدر جهان ،از وجه 10 هزار دینار معاش ، هر سال من کمتر باقی به دیوان عالی مانده است ،نایبان دیوان را اشارتی بلیغ می باید تا برسانند »
🪶خواجه گفت : تو جهت سلطان عالم چه خدمت می کنی، که هرسال ده هزار دینار باید به تو داد ؟
🪶خیام برآشفت و گفت :
« وا عجبا! من چه خدمت کنم سلطان را! هزار سال آسمان و اختران را در مدار و سیر به بالا و شیب جان باید کندن تا از این آسیابک دانه ای درست ، چون عمر خیام بیرون افتد ؛ و از این هفت شهر پای بالا و هفت ده سر شیب ، یک قافله سالار دانش چون من درآید. اما – اگر خواهی – از هر دهی در نواحی کاشان چون خواجه ، ده ده بیرون آرم و به جای او بنشانم که هر یک از کار خواجگی بیرون آید »
🪶خواجه از جای بشد و سر در پیش افکند که جواب بس دندان شکن بود.
🪶این حکایت را به ملک شاه سلجوقی باز گفتند .گفت : « بالله که عمر خیام راست گفت .»
📚هزار سال نثر فارسی - دفتر 2 - رویه ی 33
#داستان
#خیام
👳 @mollanasreddin 👳
🔻 صبح بخیر
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا کند همی نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آئینه صبح
کز عمر دمی گذشت و تو بی خبری
#خیام
#صبح_بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
🔻راز
🐚🦅🐚🦅🐚🦅🐚🦅
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
#خیام
#دانا
👳 @mollanasreddin 👳
آنان که محیطِ فضل و آداب شدند
در جمعِ کمالْ شمعِ اصحاب شدند
ره زین شبِ تاریکْ نبردند بُرون
گفتند فِسانهای و در خواب شدند
#خیام
#شعر
👳 @mollanasreddin 👳