بسيار خسته بودم.چشم هايم را بستم.
خيال کردم دارد مى آيد,
صداى ماشينش را از حياط مى شنيدم,
کنار من مى نشست,
هنوز مى توانم دستش را دور گردنم،
بوى تنش,صدايش,گرمايش,
مهر و محبتش را حس کنم.
همه چيز سر جاى خودش است.
هيچ چيز دست نخورده است.
فقط کافى است چشمانم را ببندم.
چقدر بايد بگذرد.....
تا آدمى بوى کسى را که دوست داشته از ياد ببرد؟
و چه قدر بايد بگذرد تا بتوان ديگر او را دوست نداشت؟
📘 من او را دوست داشتم.
✍🏼#آناگاوالدا
👳 @mollanasreddin 👳