می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم میشویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق
می رسد روزی که بی هم می شویم
بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
همهروز روزه بودن، همهشب نماز كردن
همهساله حج نمودن،سفر حجاز كردن
شب جمعهها نخفتن بهخدای راز گفتن
ز وجود بینیازش، طلب نیاز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن
ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن
بهخدا كه هیچیک را ثمر آنقدر نباشد
كه بهروی ناامیدی درِ بسته باز كردن...!
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
🍀🍀 🌻 🍀🍀
ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو
تو طاعتِ حق کنی به امید بهشت
رو رو! تو نه عاشقی، که مُزدوری تو
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی
در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
در تاریخ الحکماء شهرزوری آمده است: کشتی مردی شکست و او در جزیره ای افتاد و از معلومات خود شکلی هندسی در زمین طرح کرد.
برخی از اهالی جزیره او را دیدند و او را نزد پادشاه بردند و حال او را تعریف کردند. شاه جایگاهی نیک برای او در نظر گرفت و به او جایزه داد و به سایر ممالک نوشت: ای مردم! چیزی داشته باشید که اگر کشتی شما در دریا شکست، همراه شما باشد.
#کشکول
#شيخ_بهایی
#حکایت
#تاریخ_الحکما
#شهرزوری
👳 @mollanasreddin 👳
#شعر
عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
کارکنان سپهر، بر سر دعوی شدند
آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود
حاصل ما از جهان نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست این همه رشک حسود
نیست عجب گر شدیم شهره به زرق و ریا
پردهٔ تزویر ما، سد سکندر نبود
نام جنون را به خود داد بهائی قرار
نیست به جز راه عشق، زیر سپهر کبود
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
حکایات
در تاریخ الحکماء شهرزوری آمده است: کشتی مردی شکست و او در جزیره ای افتاد و از معلومات خود شکلی هندسی در زمین طرح کرد.
برخی از اهالی جزیره او را دیدند و او را نزد پادشاه بردند و حال او را تعریف کردند. شاه جایگاهی نیک برای او در نظر گرفت و به او جایزه داد و به سایر ممالک نوشت: ای مردم! چیزی داشته باشید که اگر کشتی شما در دریا شکست، همراه شما باشد.
#کشکول
#شيخ_بهایی
#حکایت
#تاریخ_الحکما
#شهرزوری
👳 @mollanasreddin 👳