eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
214.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
87 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی که پدرم یک بار وقتی در جنگل گم شده بودیم گفت روزی روزگاری , من و پدرم در جنگلی در فرانسه گم شدیم . آن زمان دوازده سیزده سال داشتم . به هر حال قبل از دورانی بود که بیشتر مردم تلفن همراه داشته باشند . ما در تعطیلات بودیم ، از آن تعطیلات طبقه ی متوسط در روستا و محصور در خشکی که من واقعاً درکش نمی کردم . تعطیلات در دوره ی لوآر بود و ما رفته بودیم بدویم . حدود نیم ساعت بعد ، پدرم متوجه واقعیت شد ؛« اوه ،انگار گم شدیم .» بارها و بارها دور خود چرخیدیم . سعی می کردیم مسیر را پیدا کنیم ، اما راه به جایی نبردیم . پدرم از دو مرد که شکارچی غیر قانونی بودند راهنمایی خواست و آن ها راه را اشتباهی به ما نشان دادند . می دیدم که پدرم کم کم دارد وحشت می کند ، با این که سعی می کرد آن را از من پنهان کند ‌. ما ساعت ها در جنگل بودیم و هر دو می دانستیم مادرم حتماً در وحشت مطلق به سر می برد . در مدرسه به تازگی داستانی از کتاب مقدس درباره بنی اسرائیلی هایی که در بیابان مرده بودند برایم تعریف کرده بودند و من به سادگی تصور می‌کردم که سرنوشت ما هم مثل آن ها خواهد بود . پدرم گفت : « اگه توی یه خط مستقیم به راه مون ادامه بدیم از اینجا می ریم بیرون . » و حق با او بود . عاقبت صدای ماشین ها را شنیدیم و به جاده ی اصلی رسیدیم . هجده کیلومتر از روستایی که دویدن مان را از آنجا شروع کرده بودیم فاصله داشتیم ، اما حالا حداقل تابلوی راهنما داشتیم ، از جنگل بیرون آمده و از درخت ها دور شده بودیم . من هنوز هم وقتی کاملا گم شده ام یا به معنای کلمه به کلمه ی آن یا به معنای استعاری اش ، اغلب به آن استراتژی فکر می کنم . وقتی وسط یک فروپاشی روانی بودم به آن فکر کردم. زمانی که یک سره فقط حمله های هراس و افسردگی داشتم، وقتی قلبم از شدت ترس می‌تپید ، وقتی به سختی می دانستم چه کسی هستم و نمی دانستم چگونه می توانم زندگی ام را ادامه دهم . « اگه توی یه خط مستقیم به راه مون ادامه بدیم از این جا می رویم بیرون. » گذاشتن یک پا جلوی پایی دیگر ، در یک جهت مشخص ، همیشه تو را از دور خودگشتن دور می‌کند . موضوع داشتن عزم راسخ برای پیش رفتن است . 📚(/نویسنده : 👳 @mollanasreddin 👳