گفتهاند که امپراتور چین دستور داد تا #کنفوسیوس حکیم و فرزانهٔ بزرگ چین- را اعدام کنند.
وقتی او را به زندان بردند، در روز پیش از اعدام، زندانبان او را در حال بازی با پروانهای زیبا دید. کنفوسیوس از زندانبان دعوت کرد تا او هم زیباییهای بال پروانه را نگاه کند. زندانبان از سخنان او متعجب شد و گفت که «دیگران شما را به فرزانگی میستایند در حالی که اینک چون کودکان، سبک سر مینمایید. چگونه روز قبل از اعدامتان به زیباییهای بال پروانهای نگاه میکنید!؟»
کنفوسیوس پاسخ داد : «البته آن سخنان را دربارهٔ من، دیگران گفتهاند، اما اگر این سخنان وجهی داشته باشند به دلیل همین ویژگی است؛ زیرا اول اینکه من چه اکنون لذت ببرم یا نه، در هر صورت فردا صبح اعدام خواهم شد؛ پس خردمندانه است که حالا از دیدن زیباییهای این پروانه لذت ببرم و زمان حال را با خوشی سپری کنم؛ اما دلیل دوم و مهمتر این است که اصلاً چرا ما از اعدام میترسیم؟ زیرا اعدام موجب مرگ میشود.
چرا از مرگ میترسیم؟ زیرا مرگ جلوی زندگی ما را میگیرد.
چرا میخواهیم به زندگی ادامه دهیم؟ چون میخواهیم به لذت بردن ادامه دهیم.
پس چرا من اکنون از دیدن یک پروانه لذت نبرم، درحالیکه امپراتور میخواهد من از فردا لذت نبرم!؟»
👳 @mollanasreddin 👳