eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
260هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
50 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✅شخصی نزد پیامبر آمد. عرض کرد: وضع من خوب نیست. حضرت فرمود: برو چیزهای داخل خانه‌ات را بفروش و کاسبی کن. گفت: من هیچ چیز ندارم. پیغمبر گفت: هرچه داری. گفت: من فقیر فقیر هستم. فرمود: در خانه‌ات هیچ چیز نیست که با آن کاسبی کنی؟ گفت: نه! هیچ چیز نیست. ناراحت شد و رفت یک پلاس پاره و یک ظرف آورد و گفت: یا رسول اللّه! اینها هم چیزهای خانه‌ام است. حضرت فرمود : صبر کن. حضرت به اصحاب و اطرافیان فرمود : چه کسی حاضر است این هارا بخرد؟ یک نفر از اصحاب گفت: من یک درهم می‌خرم. حضرت فرمود: چه کسی بیش‌تر می‌خرد؟یک نفرگفت: من دو درهم می‌خرم. حضرت آنها را به دو درهم فروخت. یک درهم را به فقیر داد وگفت: یک درهم آن را نان و گوشت بخر و به زن و بچه‌ات بده. یک درهم آن را هم یک تبر بخر و بیا. گفت: آقا با یک درهم تبر نمی‌دهند. رفت و یک سر تبر خرید که دسته چوب نداشت. گفت: یا رسول اللّه! با یک درهم یک تبر بی دسته خریدم. حضرت فرمود: چه کسی یک دسته‌ی تبر در خانه‌اش دارد؟ یکی گفت: ما یک دسته‌ی تبر در خانه داریم. رفت و دسته را آورد. بعد خود پیغمبر خدا نجار شد، دسته‌ی تبر را با سر تبر با هم میخ کوب کرد و فرمود: این را بگیر و برو هیزم بیاور و بفروش و گدایی نکن. 😂 لطیفه 😂 ﯾﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﻡ ﺗﺮﻣﯿﻨﺎﻝ ﻫﺴﺖ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﻩ ﺗﺎ ﺷﻬﺮﺵ!😐 حساب کردم اگر پیاده راه افتاده بود الان میتونست تو بارسلونای اسپانیا باشه😂😂😂 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
✅شخصی نزد پیامبر آمد. عرض کرد: وضع من خوب نیست. حضرت فرمود: برو چیزهای داخل خانه‌ات را بفروش و کاسبی کن. گفت: من هیچ چیز ندارم. پیغمبر گفت: هرچه داری. گفت: من فقیر فقیر هستم. فرمود: در خانه‌ات هیچ چیز نیست که با آن کاسبی کنی؟ گفت: نه! هیچ چیز نیست. ناراحت شد و رفت یک پلاس پاره و یک ظرف آورد و گفت: یا رسول اللّه! اینها هم چیزهای خانه‌ام است. حضرت فرمود : صبر کن. حضرت به اصحاب و اطرافیان فرمود : چه کسی حاضر است این هارا بخرد؟ یک نفر از اصحاب گفت: من یک درهم می‌خرم. حضرت فرمود: چه کسی بیش‌تر می‌خرد؟یک نفرگفت: من دو درهم می‌خرم. حضرت آنها را به دو درهم فروخت. یک درهم را به فقیر داد وگفت: یک درهم آن را نان و گوشت بخر و به زن و بچه‌ات بده. یک درهم آن را هم یک تبر بخر و بیا. گفت: آقا با یک درهم تبر نمی‌دهند. رفت و یک سر تبر خرید که دسته چوب نداشت. گفت: یا رسول اللّه! با یک درهم یک تبر بی دسته خریدم. حضرت فرمود: چه کسی یک دسته‌ی تبر در خانه‌اش دارد؟ یکی گفت: ما یک دسته‌ی تبر در خانه داریم. رفت و دسته را آورد. بعد خود پیغمبر خدا نجار شد، دسته‌ی تبر را با سر تبر با هم میخ کوب کرد و فرمود: این را بگیر و برو هیزم بیاور و بفروش و گدایی نکن. 😂 لطیفه 😂 ﯾﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﻡ ﺗﺮﻣﯿﻨﺎﻝ ﻫﺴﺖ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﻩ ﺗﺎ ﺷﻬﺮﺵ!😐 حساب کردم اگر پیاده راه افتاده بود الان میتونست تو بارسلونای اسپانیا باشه😂😂😂 👳 @mollanasreddin 👳