💌✨ #یڪ_داستانـــ
💠•⇦در دوران دبیرستان در ڪلاس شاگرد اول بودم. در منطقه عقبماندهی شهر درس میخواندیم. اڪثر هم ڪلاسیها درسخوان نبودند و شیطنت میڪردند.
💠•⇦معدل ما هم 16 بود. همیشه فڪر میڪردم بین این همه بچه درسنخوان و تنبل، آیندهی من تضمین است. اینها بیڪار خواهند بود و من شاغل و پولدار! چون من درس میخوانم.
💠•⇦وقتی پای ڪنڪور نشستیم دیدیم چیزی بارمان نبود و ڪتاب و جزوههای سختی بودند ڪه ما نمیدانستیم از آنها هم سوال میشود و فقط چند ڪتاب ساده درسی خوانده بودیم. این همه شاگرد اولی و خوشحالی و امیدواری، خیالاتِ باطل فردی بود ڪه از قیاسِ باطل حاصل ڪرده بودیم.
💠•⇦مثَل اعمالمان هم، چنین است وقتی دور و بر خودمان این همه بیدین و نماز نخوان و دروغگو میبینیم گمان میڪنیم بهشت برای ماست و ڪسی از ما بهتر نیست. اما وقتی ڪتاب خدا و آزمون روز حشر را میخوانیم میبینیم هیچ چیزی بارمان نیست و عمل خیری نداریم و عمل خیری نمیدانیم.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️