دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
بی روی دلارام دل آرام ندارد
#صغیر_اصفهانی
👳 @mollanasreddin 👳
🌹خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به ابراهیم گفت:
«ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی
دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر. بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره».
شهید ابراهیم هادی
📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
امــام عــلــی (علـیـه السـلام)
زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.
👳 @mollanasreddin 👳
باغ و گل و بلبل و سماع و شاهد
این جمله بهانه و همه مقصود اوست
👤مولانا جان ❤️
💛🎼 ⌈
👳 @mollanasreddin 👳
خورشید همی زرد شود بر دیوار
ما نیز همی زرد شویم از غم یار
#مولوی
👳 @mollanasreddin 👳
🍃سهم ملا
🍃در فصل بهار ملا با دوستانش برای یک هفته به باغ دلگشائی رفتند. و این مدت را در نهایت سرور و خوشی به پایان بردند. آنقدر به آنها خوش گذشت که تصمیم گرفتند یک هفته دیگر هم آنجا بمانند.
🍃هر یک از آنها سهمی از لوازم را به عهده گرفت. یکی گفت نان با من، یکی گوشت و یکی میوه جات دیگری برنج و یکی روغن در آخر نوبت به ملا رسید
🍃او گفت: اینطور که شما تهیه دیده اید مهمانی آبرومندی خواهد بود و اگر من رو گردانم لعنت خدا سهم من باشد😂
👳 @mollanasreddin 👳
کاش در دیدار اول پای قلبم میشکست
لااقل از درد میمُردم نه از این انتظار
#محمدحسین_ارکان
👳 @mollanasreddin 👳
🐑ملا شکمو
🐑پدر ملا پولی به او داد تا برای چاشت کله گوسفند بخرد.
🐑ملا کله را خریده و در بین راه کمی از گوشت آنرا خورد.
🐑چون لذیذ بود باقی را هم خورد و استخوانش را نزد پدر برد.
🐑پدرش پرسید: این که استخوان خالی است. گوشت کله کو؟
🐑ملا گفت: کر بود. پرسید: زبانش کو؟
🐑ملا گفت: گنگ و بی زبان بود. پرسید: چشمش کو؟
🐑ملا گفت: کور بود. پرسید: پوست سرش چه شده؟
🐑ملا گفت: بیچاره کل هم بود ولی به جایش این همه دندانهای محکمی داشت که حتی یکی هم نریخته😶😂
👳 @mollanasreddin 👳
💍یادبودی ملا
💍شخصی به ملا گفت: انگشترت را به من بده تا هر وقت آنرا ببینم به یاد تو بیفتم.
💍ملا گفت: انگشتر را نمیدهم. و تو هر وقت انگشتت را نگاه کردی یاد بیاور که انگشتر را از من خواستی من ندادم😂
👳 @mollanasreddin 👳
اهل تهران بود.مادر اصفهانی اش همیشــه از نذرهایی که برای جناب صمصام میشد،تعریف میکرد و او خیلی دلش میخواست آقا را ببیند تا پسر همیشه مریضش را نشان ایشان بدهد.
مــادر کــه فــوت کرد بــرای کفن و دفــن او آمدنــد اصفهان. همــان وقت اوج مریضــی پســرش بود. روزمراســم هفتم مــادر، جلــوی در خانۀ آبا واجدادی اش ایســتاده بود که پیرمردی ســوار براســب جلوآمد. زنی به پیرمرد رسید وبعد از سالم وعلیک سکه ای به ایشان دادو خواست او رادعا کند.مطمئن شد به آرزویش رسیده است. جلورفت و سالم کرد.
- خدا رفتگانترا بیامرزد.
از نــگاه کــردن ســید خوشــش آمــد. گفــت:اگر ممکن اســت دعــا کنیدتــا حــال بچه ام خوب شــود کــه روزگار ما را ســیاه کرده اســت.«بعد هم سریع دست توی جیبش کردو یک اسکناس ده تومانی پهلوی دادبه ایشــان. سید نگاهی به پول کردو گذاشتش داخل کیسه. سرش را بالا آورد ونگاه کردتوی چشمهای او.
- آقاجان، جیب فقرا،بیمارستان است. هر چقدر برای این بیمارستان خــرج کنــی،دیگــربــه بیمارســتان های دنیــا نیــاز پیــدا نمیکنــی.دعــا میکنم که مریض شما هم دیگر روی دکتررا نبیند.
از آنروز مــاه بــه مــاه پــول بیمارســتان فقــرا را میگذاشــت کنــار.دیگــر هیچکدام از خانواده اش روی بیمارستان را ندیدند.
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
وداع
کوچک نیست
که دست تکان بدهیم
در هوا پراکنده اش کنیم
#معین_دهاز
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح شد،
☘یک آسمان پرواز می خواهد دلم
🌸بهترین،
☘زیبا ترین آغاز می خواهد دلم
🌸کوک شد ساز دل من، صبحدم
☘با نام تو
🌸نغمه ای شیرین تر از آواز
☘می خواهد دلم.....
🌸صبحتون عالی و مملو از شادی و آرامش و مهر🌹
👳 @mollanasreddin 👳
❤️خیلی زیباست
حواسمان باشد هیچگاه از اطرافیان خود نپرسیم:
پدر یا مادرت، چگونه از دنیا رفت؟
🌊هیچگاه از پدر یا مادری نپرسیم که فرزندتون چطوری درگذشت؟
🌊هیچگاه از كسیكه هنوز كاری واسه خودش پیدا نكرده (خصوصا در جمع) نپرسیم؛ هنوز بیكاری؟
اگر هم کاری از دستمون بر میاد، تو جمع اینکار رو نکنیم.
🌊 هیچگاه از فقیر و تنگدست نپرسیم؛ پول احتیاج داری؟
بدون اینكه بخواد، بهش بدیم تا همیشه براش عزیز بمونیم و حرمت و احترام رو حفظ کنیم.
شما خواهرم...
🌊هیچگاه از زنـے كه بچه دار نمیشه نپرسید؛ هنوز بچه دار نشدین؟
بلكه از یزدان پاک بخواهید بهشون فرزندی نیکو عطا كنه.
🌊هیچگاه از میهمان نپرسیم؛ آب یا خوراکـے میل دارید؟
بلكه بدون چون و چرا ازش پذیرایـے كنیم.
به این میگن میهمان نوازی.
🌊هیچگاه از مجردی نپرسیم؛ چرا هنوز ازدواج نکردی؟
بلكه از یزدان پاک بخواهیم، همسری شایسته نصیبش گرداند.
🌊 هیچگاه بخاطر خنداندن دیگران کسـے را مسخره نكنیم،
همیشه آنچه برای خود نمـےپسندیم برای دیگران هم نپسندیم.
👳 @mollanasreddin 👳
اندر آن روز که پرسش رود از هر چه گذشت
کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند
#غالب_دهلوی
👳 @mollanasreddin 👳
🌸
مثل کوهیم و از این فاصلههامان چه غم است؟
لذّت عشق من و تو، نرسیدن به هم است!
ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما، شرحِ عدم در عدم است!
مثل یک تابلوی نیمهی نفرینشدهای
دست هرکس که به سوی تو بیاید، قلم است!
عشق را پس زدی ای دوست، ولی پیش خدا
هر که از عشق مبرّا بشود، متّهم است
میروی، دور نرو... قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است
قبل رفتن بنِشین خاطرهای زنده کنیم
بنِشین چای بریزم، بنِشین تازهدَم است...
👤 #سيدتقى_سيدى
👳 @mollanasreddin 👳
بعد از تــو ای طــراوت بـارانـی زمـين
جـاماندهام کنار خـودم ، پشت نقطه چيــن
بعد از تو هرچه مانده غزل پارهي من است
در ايــن دقـــيـقههای مـبهوت واپسيــن
بــا مـــن نمــانـده هيچ بجــز داغ کهنــه ای
مثــل نگـاه منتظـری روی سنگ چيــن
بعــد از تـــو بــوی زشت تراخــم گرفتــه اند
آلالـه های وحشــی و گلهــای يـاسميــن
بغضــی شکفتــه روی گلــويـم بـرای تـو
بـا يک بغــل گلايـه و يک چشـم نکته بيـن
بعد از تو هر چه مانده مرا زجر می دهد
بعــد از تـو ای شکــوه غزلهـای آخـريـن
#عطیه_مرتضوی
👳 @mollanasreddin 👳
تماشای تو در آئینه گفت: اهل نبردی، عشق!
بهاران میکنی حال جنون را گر چه زردی، عشق!
دل و دلداه و دلدار و دلبر خوب میفهمد
شبیه عکس بارانی و گاهی شکل مردی، عشق!
میان بزم عاشقهای مجنون خوش درخشیدی
فضای قلب ما را با غزل آغشته کردی، عشق!
پلی تا سمت رویاها کشیدی با دلِ مجنون
غزال تیزپای خندههایِ دورهگردی، عشق
نگاهِ خیسِ باران گرمِ آوای غزلهایت
لبت سیبِ حوایِ سرخ، اگر چه سردِ سردی، عشق!
نسیم شانهی نمناک شالیزارِ بیتابی
تو را من میشناسم نو بهاری گر چه زردی، عشق!
#کبری_رحمتی(بیتاب)
#شاعر_دلشعری 🍀
👳 @mollanasreddin 👳
پسر ملانصرالدین از او پرسید: پدر، فقر چند روز طول میکشد؟
ملا گفت: چهل روز پسرم
پسرش گفت: بعد از چهل روز ثروتمند میشویم؟
ملا جواب داد: نه پسرم، عادت میکنیم!!
👳 @mollanasreddin 👳
📚#تلنگر_روز
حتما مواقعی بوده تا حالا توی زندگیتون که هوس مثلا شیرینی یا آش یا چیزی که در دسترستون نبوده کردید و در کمال تعجب خیلی زود شخصی به بهانه ای براتون آورده!
بعد شما گفتید که:کاش از خدا چیز دیگه ای خواسته بودم!
گاهی هم در ادامه میگید:خدا چیزایی که مربوط به شکم هست رو زود اجابت میکنه،ولی حالا بگم خدایا یه خونه بده! نمیده که!
اما واقعا چرا اینجوریه؟
جوابش رو به ساده ترین شکل مینویسم:
ما وقتی از خدا خونه و...چیزهایی که به نظر خودمون خیلی دست نیافتنی هست رو میخوایم باور نمیکنیم که خدا میتونه راحت بده بهمون
بارها توی ذهنمون سوال پیش میاد: خدا چجوری بده آخه؟پول ندارم من..مگه میشه اصلا! و...
هی برای خدا تعیین تکلیف میکنیم و اعتقاد نداریم که اگر بخواد،میشه...
اینا خودش ایجاد مانعی میشه که به خواسته تون نرسید.
اما وقتی هوس مثلا شکلات بکنید به نظرتون اصلا چیزی نیست که نتونید بهش برسید و کاملا معتقدید که خدا راحت میتونه بهتون بده!
به همین خاطر هم خدا بهتون میرسونه...
پس همه چی بستگی به اعتقادات قوی و درونی خودمون داره...
خدا هم به دل آدمها نگاه میکنه...
👳 @mollanasreddin 👳
📚بغداد خراب است
به شوخی و طنز گفته میشود و منظور از آن بیان گرسنگی است.
وقتی میگویند فلانی بغدادش خراب است یعنی به شدت گرسنه بوده و در حال حاضر فکر خوردن و رفع گرسنگی است و انتظار دیگری از وی نداشته باشید.
ریشه این مثل را به اوج دوران بغداد نسبت میدهند که در آن نعمت به وفور بود و هیچ کس گرسنه نبود ولی بر اثر حمله مغولان ویران شد و فقر و گرسنگی در آن شهر بیداد میکرد و اشاره به گرسنگی و فقر بعد از ویرانی بغداد دارد.
سرتاسر بغداد همه دود کباب است
فلسی نبود در کف و بغداد خراب است
اگر دانی که نان دادن ثواب است
تو خود میخور که بغدادت خراب است
#ضرب المثل
👳 @mollanasreddin 👳
❤️#درک_متقابل
نزد يكي از دوستانم كه مدير كارخانه بزرگي در اصفهان بود سفارش پسر جواني را براي استخدام در قسمت حسابداري كارخانه كردم.
پسر جوان در كارخانه مشغول كار شد و پس از دو هفته نزد من آمد و گفت: «مگر قرار نبود در قسمت حسابداري مشغول كار شوم؟»
گفتم: «چرا.»
گفت: «اكنون دو هفته است كه در سالن توليد كنار كارگران مشغول كارهاي طاقت فرسا هستم و ديگر به كارخانه نخواهم رفت.»
پس از مدتي دوست كارخانه دار خود را ديدم و جريان را از وي سوال كردم كه جواب داد: «كارمندي كه مي خواهد در قسمتهاي دفتري كارخانه من كار كند بايد بداند كارگران خط توليد چگونه و با چه مشقتي كار مي كنند، همانطور كه خودم قبلا اينگونه بوده ام.»
👳 @mollanasreddin 👳
آدم نما ، نه آدم
نادانی را دیدم که بدنی چاق و تنومند داشت ، لباس فاخر و گرانبها پوشیده بود و بر اسبی عربی سوار شده ، و دستاری از پارچه نازک مصری بر سر داشت ، شخصی گفت : ((ای سعدی ! این ابریشم رنگارنگ را بر تن این جانور نادان چگونه یافتی ؟ ))
گفتم : خری که همشکل آدم شده ، گوساله پیکری که او را صدای گاو است .
یک چهره زیبا بهتر از هزار لباس دیبا است .
💥به آدمی نتوان گفت ماند این حیوان
مگر دراعه و دستار و نقش بیرونش💥
💥بگرد در همه اسباب و ملک و هستی او
که هیچ چیز نبینی حلال جز خونش 💥
📚گلستان سعدی💐
👳 @mollanasreddin 👳
همــۀ فکــر و ذکرش شــده بــود رفاه اهــل و عیال. صبــح تا عصــر در بازار شاگردی میکرد و شب ها با تاکسی دوستش مسافرکشی.
آن شــب با ماشــین بدون مســافر رســید تخت فولاد. جنــاب صمصام را دیــد کــه ســوار بر اســب نزدیــک قبــر بابا رکن الدین ایســتاده بــود.ابهت سید،اورا گرفت.ایستاد و از ماشین پیاده شد.بعد از سلام، گفت:اگر مقدور است دعا کنید تا وضع زندگی ام بهتر شود.
سید نگاهش را از قبرستان برنداشت. انگار بغض توی گلویش بود.
- فریاد التماس مردگان را نمیشــنوی که دستشــان از دنیا کوتاه اســت و کمــک میخواهنــد؟بیچاره ها تمام عمر فکر جمع کردن مال بودند وحالا دستشــان ازدنیا کوتاه است.من نمیدانم چرا فقیر نوازی نکردند
کــه الان چــوب بیفکری شــان را بخورنــد. مواظب باش تــامصیبت این بیچاره ها گریبانگیر تو نشود.
ســرش را انداخــت پایین. ســید که انگار همــۀ زندگــی اورا خوانده بود، موقــع رفتــن،ایــن آیه را خوانــد:فمن یعمــل مثقــال ذره خیرا یــره و من یعمل
ً مثقال ذره شرا یره
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات زیبای دکتر چمران
خدایا🙏
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
❤️دوستت دارم ، خدای خوب من
👳 @mollanasreddin 👳
🌷دنيا چيزايی كه ميخوای
☘رو بهت نميده..!!
🌷چيزايی رو ميده كه
☘براش تلاش می کنی
🌷و صبح بهترین زمان
☘ برای شروع است
🌷سلام صبحتون سرشار
☘از موفقیت وبرکت
👳 @mollanasreddin 👳
💞 一━ ﷽ ━一 💞
ای مِی زده دل! در پیِ پروانه داری میروی؟!
اندازهٔ کلِ جهان، دیوانه داری، میروی؟!
سوزِ سراسیمه شدم، دلواپس و تنها کسم!
طاقت ندارم بیش از این، دزدانه داری میروی
بویِ شرابِِ آتشین، همرنگِ لبهای تو بود
اردیبهشتِ بوسهٔ مستانه! داری می روی؟!
ای تن بهاران، چشمهٔ زیباییِ ابریشمین
همراهِ من!…ای شانهٔ مردانه! داری میروی؟!
من داغِ میوه چینیام، دستانِ کوتاهِ هوس
لعل لبان بادهای، از تاکِ خانه میروی
از سوزش چشمان من، دریایِ دل آتش گرفت
صبحِ نفسهایِ بهشت! تا بیکرانه میروی
تیشه به فرهادم بده! تا بیستون سازم بهغم
شیرین رویاهای من! چه! دلبرانه میروی
بیتابِ چشمان توام تا آخرین لحظه، نفس!
پیشم نباشی مٌردهام،… دیوانه! داری میروی؟!
#کبری_رحمتی
👳 @mollanasreddin 👳