eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
235.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سه تا رفيق با هم ميرن رستوران ولے بدون يہ قرون پول. هر ڪدومشون يہ جايے ميشينن و يہ دل سير غذا ميخورن. اولے ميرہ پاے صندوق و ميگه: ممنون غذاے خوبے بود اين بقيہ پول مارو بدين بريم. صندوقدار : ڪدوم بقيہ آقا؟ شما ڪہ پولے پرداخت نڪردي. ميگہ يعنے چے آقا خودت گفتے الان پول خرد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم. خلاصہ از اون اصرار از اين انڪار ڪہ دومے پا ميشہ و رو بہ صندوقدار ميگه: آقا راست ميگن ديگه، منم شاهدم . وقتے من ميزمو حساب ڪردم ايشون هم حضور داشتن و يادمہ ڪہ بهش گفتين بقيہ پولتونو بعدا ميدم. صندوقدارہ از ڪورہ در رفت و گفت: شما چے ميگے آقا ، شما هم حساب نڪردي! بحث داشت بالا ميگرفت ڪہ ديدن سومے نشستہ وسط سالن و هے ميزنہ توے سرش. ملت جمع شدن دورش و گفتن چے شده؟ گفت: با اين اوضاع حتما ميخواد بگہ منم پول ندادم. 👳 @mollanasreddin 👳
🔹 لازم است تمامی همکاران در جریان امر قرار بگیرند. 🔸 به نظر می‌رسد به‌جای نوشتن جمله‌های روان و ساده، بیشتر به پیچاندن نوشته عادت کرده‌ایم! 👈 بنویسیم: - لازم است به همۀ همکاران اطلاع داده شود. - لازم است همۀ همکاران مطلع شوند. - لازم است همۀ همکاران آگاه شوند. 👳 @mollanasreddin 👳
اسکندر میخواست مقدونی ها کم کم با فرهنگ ايرانى خو بگیرند، سرداران وی همواره میگفتند: آنچه با فتح از دست دادیم از آنچه به دست آوردیم بیشتر بود؛ زیرا ما مغلوب اخلاق خارجی (ايرانيان) شدیم ! 👳 @mollanasreddin 👳
آنکس که بدم گفت ، بدی سیرت اوست وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست 👤شیخ بهایی 👳 @mollanasreddin 👳
پدری پسرش را برای تعلیمات مذهبی به صومعه‌ای فرستاد. پس از چند سال که پسر به روستای خود بازگشته بود، روزی پدرش از او پرسید: «پس از این همه تعلیمات مذهبی، آیا می‌توانی بگویی چگونه می‌توان درک کرد که خدا در همه چیز وجود دارد؟» پسر شروع کرد به نقل از متون کتاب مقدس، اما پدرش گفت: «این‌هایی که می‌گویی خیلی پیچیده است، راه ساده‌تری نمی‌دانی؟» پسر گفت: «پدر من فرد دانشمندی هستم و برای توضیح هر چیزی باید از آموخته‌هایم استفاده کنم.» پدر آهی کشید و گفت: «من تو را به صومعه فرستادم و فقط پولم را هدر دادم.» پدر دست پسر را گرفت و او را به آشپزخانه برد. ظرفی را پر از آب کرد و در آن مقداری نمک ریخت. از پسر پرسید که آیا نمک را در آب می بیند؟ پسر هم گفت که بله، نمک‌ها ته ظرف جمع شده است. سپس پدر قاشقی برداشت و آب را هم زد تا نمک‌ها در آب حل شدند. از پسر پرسید: «نمک‌ها را می‌بینی؟» پسر گفت: «نه، دیگر دیده نمی‌شوند!» پدر گفت: «کمی از آب بچش.» پسر گفت: «شور است.» پدر گفت: «سال‌ها درس خواندی و نمی‌توانی خیلی ساده توضیح بدهی خدا در همه چیز وجود دارد. من ظرف آبی برداشتم و اسم خدا را گذاشتم نمک، و به راحتی این را توضیح دادم که خدا چگونه رد همه چیز وجود دارد طوری که یک بی‌سواد هم بفهمد. پسرم دانشی که تو را از مردم دور می‌کند کنار بگذار و به دنبال دانشی برو که تو را به مردم نزدیک کند.»  👳 @mollanasreddin 👳
من هرگز بخشی از هیچ‌چیز نخواهم بود. هرگز به راستی به هیچ‌جا تعلق نخواهم داشت و این را می‌دانستم، تمام زندگی‌ام نیز همین‌گونه خواهد گذشت، در تلاش برای تعلق داشتن و شکست خوردن. 📖روایت بازگشت هشام مطر 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از عماریار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 تنها و نخستین مستند از زوایای ناشناخته زندگی دبیرکل حزب‌الله لبنان 🎥 روایت زندگی «سید حسن نصرالله» از کودکی تا بزرگ‌سالی، از زبان نزدیک‌ترین افراد به ایشان مانند پدر، فرزند و... با حقایقی که برای اولین بار افشا می‌شود را در مستند عربی ببینید🔻 🌐 B2n.ir/ghamb ✅ در با خانواده فیلم ببینید 🆔 @AmmarYar_IR
‌ فهیمه بر سر پیکر پاره پاره همسرش حاضر شد،در حالی که پیراهن سفید پوشیده بود و فریاد می زد:ای همسر شهیدم!شہادتت مبارک! در مراسم خٺم نیز گفٺ:این ختم نیسٺ، که آغاز اسٺ ،آغاز راهی که همسرم آن را پیمود فهیمه تا یک سال سفید پوشید و تاکید داشٺ کہ اگر غلامرضا بہ مرگ طبیعی رفته بود باید عزاداری می کرداو حتی با غلامرضا خداحافظی هم نکرد فهیمه بابائیان شهید غلامرضا صادق زاده 😍 👳 @mollanasreddin 👳
به انصاف اگر کردمی داوری مرا پورش و پنت هاوس و ویلا نبود ✍️ حزین لاهیجی و امین محسنی 👳 @mollanasreddin 👳