فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه ؟!
حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر !
اما این مهمه که وقتی از
زندگی کسی رد می شی ؛
رد پای قشنگی از خودت به جا بگذاري !
همیشه میشه تموم کرد.
فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه
دوباره شروع کرد ...!
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی بــه بعد، دیگه بزرگ نمیشیم؛
پـیــــــــــر میشیم از یه جایی بــه بعد
دیگه خسته نمیشیم؛ می بُـــــرّیم !
از یه جایی بــه بعد ...
دیـگه تــکراری نیستیم؛
زیـــــادی هستــــــــیم ..!!
پس قدر خودمون ،
دوستانمونو زندگيمونو و حضور
خوشرنگ مون رو تو صفحه دفتر
خلقت بدونيم .
محبت تجارت پایاپای نیست ...!❤️
🎙#دکتر_انوشه
👳 @mollanasreddin 👳
اگر او را بلند بخوانی
صدایت را می شنود
و اگر با او آهسته نجوا کنی
راز و نیازت را می فهمد
گلایه ها و شکوه هایت را نزد او ببر
برطرف شدن غم هایت را از او طلب کن
در کارهایت از او مدد بگیر
و هر چه می خواهی
از خزائن رحمت او بخواه
چیزهایی که هیچکس جز او
توان بخشیدنش را ندارد
از افزایش طول عمر تا سلامتی
وسعت و گشایش در روزی
او کلیدهای گنجینه هایش را
در دو دست تو نهاده
وقتی که درخواست از خودش را
به تو رخصت داده
پس هرگاه اراده کردی
درهای نعمتش را با دعا باز کن
و نزول باران رحمتش را از او بخواه ...
👳 @mollanasreddin 👳
#حکایت✏️
سخنوری زشت آواز بود ، ولی خود را خوش آواز می پنداشت ، از این رو در سخنوری فریاد بیهوده می زد. صدایش به گونه ای بود که گویا فغان غراب البین (کلاغی که با صدایش انسانها را از خود جدا می سازد و همه می خواهند به خاطر صدایش از او فرار کنند ) در آهنگ آواز او قرار گرفته یا آیه ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (همانا ناهنجارترین آواها ، آوای خران است.) در شاءن او نازل شده است.
مردم شهر به خاطر مقامی که آن سخنور داشت ، احترامش را رعایت می کردند و بلای صدای او را می شنیدند و رنج می بردند و دندان روی جگر می گذاشتند ، و آزارش را مصلحت نمی دانستند.
تا اینکه یکی از سخنوران آن سامان که با او دشمنی نهانی داشت ، یکبار برای احوالپرسی به دیدار او آمد ، و در این دیدار به او گفت : خوابی در رابطه با تو دیده ام .
سخنور میزبان : چه خوابی دیده ای ؟
سخنور مهمان : در عالم خواب دیدم ، آواز خوشی داری ، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.
سخنور میزبان اندکی درباره این خواب اندیشید ، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت : خواب مبارکی دیده ای ، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختی ، معلوم شد که آواز زشت دارم ، و مردم از صدای بلند من در رنجند ، توبه کردم و از این پس سخنرانی نکنم ، مگر آهسته .
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
#گلستان
👳 @mollanasreddin 👳
اگر او را بلند بخوانی
صدایت را می شنود
و اگر با او آهسته نجوا کنی
راز و نیازت را می فهمد
گلایه ها و شکوه هایت را نزد او ببر
برطرف شدن غم هایت را از او طلب کن
در کارهایت از او مدد بگیر
و هر چه می خواهی
از خزائن رحمت او بخواه
چیزهایی که هیچکس جز او
توان بخشیدنش را ندارد
از افزایش طول عمر تا سلامتی
وسعت و گشایش در روزی
او کلیدهای گنجینه هایش را
در دو دست تو نهاده
وقتی که درخواست از خودش را
به تو رخصت داده
پس هرگاه اراده کردی
درهای نعمتش را با دعا باز کن
و نزول باران رحمتش را از او بخواه ...
👳 @mollanasreddin 👳
بجای تماشای پنجره زندگی دیگران
از کتاب عمرت لذت ببر
داشته هایت را جلوی چشمانت قاب بگیر
و برای نداشته هایت تلاش کن
حسرت باغچه دیگران را نخور
در عوض باغبان دنیای خودت باش ! ❤
👳 @mollanasreddin 👳
📚اطاعت از شوهر
مردی از انصار قصد مسافرت داشت؛ به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشتهام تو نباید از خانه بیرون بروی.
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است. کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیدهام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
"در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!"چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه میفرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت علیه السلام فرمودند:
- "نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!" پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟ حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه ندادند و فرمودند: - "در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!"
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستادند و فرمودند: "به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند متعال گناهان تو و پدرت را بخشید."
📚 بحار: ج ۲۲، ص ۱۴۵
👳 @mollanasreddin 👳
#حکایت ✏️
بودا به دهی سفر كرد. زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه زن شد. كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: «این زن، هرزه است به خانه او نروید.»
بودا به كدخدا گفت: «یكی از دستانت را به من بده.»
كدخدا تعجب كرد و یكی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.آنگاه بودا گفت: «حالا كف بزن.»
كدخدا بیشتر تعجب كرد و گفت: «هیچ كس نمیتواند با یك دست كف بزند.»
بودا لبخندی زد و پاسخ داد: «هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این كه مردان دهكده نیز هرزه باشند. بنابراین مردان و پولهایشان است كه از این زن، زنی هرزه ساختهاند.»
👳 @mollanasreddin 👳
بچه که بودم
هرروز مادربزرگ از ما می پرسید :
امروز چندم برجه؟!
بچه ها می خندیدن و جواب مادربزرگ میدادن
فلان روز فلان ماه فلان سال
مادربزرگ می خندید و می گفت:
ننه من تاریخ تو روغن پیاز روی گاز گم کردم
اونوقت بچه ها با کنجکاوی ته ماهیتابه روغن
پیاز می گشتن و گیج میشدن
وقتی مادربزرگ دم به ساعت ،ساعت رو می پرسید
قبل از هر حرفی می گفت ننه ساعتو تو لباس چرکا
گم کردم ساعت چنده؟!
سالها بعد وقتی می گفت امروز چندشنبه است؟
بچه ها می دونستن که مادربزرگ چندمین روز هفته رو تو ترشی سیر و مربای گل محمدیش گم کرده
حالا که بزرگ شدیم و مادربزرگ گم کردیم
می فهمیم که یه آدم ممکنه
روزو ماه و سال و ساعت و تاریخ و زمان رو جاهای مختلفی جابذاره حتی لحظه ای برسه که خودش گم کنه لابه لای رنجی که برای رفاه همه می کشه
زحمتی که به خاطر آسایش بقیه متحمل میشه
و بار سنگینی که به خاطر آرامش بقیه خانواده به دوش میکشه
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👋 سلام
صبحتون به زیبایی گل
قلبتون به زلالی آب
و کارهای روزمرهتون روان و جاری چون جویبار
یک دنیا خوشبختی برای شما عزیزان آرزومندم
مثل گل شاداب باشید
☀️صبحتون بخیر و زندگیتون پر از شادی😘
👳 @mollanasreddin 👳
شما چقدر خوشبخت هستید؟
✨اگر امروز صبح سالم و با آرامش بیدار شدید،بدانید که خوش شانس تر از ۱ میلیون نفر دیگری هستید که تا آخر هفته قرار است از دنیا برند.
✨اگر تا حالا تجربه جنگ و جنگیدن را نداشتید و یا اگر تجربه تلخ تنهایی در زندان را نداشتید،درد شکنجه را تحمل نکردید و یا تا حالا گرسنگی نکشیدید، شما خوشبختتر از ۵۰۰ میلیون انسان دیگر دنیا هستید
✨اگر با آزادی و بدون ترس میتوانید به مسجد و…بروید،خوشبخت تر از ۳ میلیارد انسان دیگر هستید.
✨اگر در یخچال شما به اندازه کافی غذا وجود دارد و زیر یک سقف زندگی میکنید،شما خوشبخت تر از ۷۵ درصد انسانهای دیگر دنیا هستید.
✨اگر پدر و مادر شما زنده هستند و با هم زندگی میکنند،پس شما یک انسان کمیاب هستید.
✨اگر حساب بانکی دارید،در کیفتان پول دارید و تو قلک شما پول هست،پس شما جز آن ۸ درصدی هستید که رفاه مالی دارند
✨این دنیای شما است و واقعیت جهانی است که ما در آن زندگی می کنیم.
👳 @mollanasreddin 👳
هر آدمی مثل یک خانه است
گاهی ما به رابطهی قدیمی و آسیبرسانمان برمیگردیم چون به دنبال چیزی میگردیم که در آن شخص ندیده بودیم.
انگار برمیگردیم که بگردیم شاید اینبار پیدایش کنیم.
شاید که اینبار پیدا کنیم مهری که ندارد را حمایتی که ندارد را یا عشقی که ندارد را
اما در بیشتر مواقع برگشت به رابطههای قدیمی، همان نتیجه ی قبل را هم به همراه دارد و لازم نیست ما مدام برگردیم تا مطمئن شویم که اینبار نتیجهبخش یا بینتیجه است!
واقعا آدمها و رابطهها شبیه به اتاقی تاریک نیستند که سالها طول بکشد که ما متوجه حضور اشیا شویم.
آدمها شبیه به یک خانه هستند که از همان ابتدا مهمترین بخشهای خانه را به ما نشان میدهند.
در خانهای که پنجره و در وجود ندارد، مرز و امنیت هم وجود ندارد.
در خانه ای که سقف وجود ندارد، حمایت وجود ندارد.
در خانهای که پایههایش سست و در حال افتادن است، احساسِ تکیهگاه داشتن وجود ندارد.
خانهها میتوانند، کاغذ دیواری و یا رنگ خوب نداشته باشند، میتوانند تخت خواب نرم راحت نداشته باشند
میتوانند لوله کشی خیلی تمیزی نداشته باشند اما قطعا باید مهمترین بخشهای خانه را داشته باشند.
پایههای قوی که بتوان بر روی آن برنامه ریزی کرد.
پنجره و در که بتوان مرزها را رعایت کرد و حریم را حفظ کرد و سقفی که بتوان در زیرش آرامش را تجربه کرد.
برای فهمیدن و دیدنِ بخشهای اصلیِ خانه احتیاج به صرف زمانِ طولانی نداریم.
برگشت به خانهای که مهمترین بخش های یک خانه را ندارد، تلاشی بیهوده است.
هر آدمی، خانهای ست.
#پونه_مقیمی
👳 @mollanasreddin 👳
از عمان به خليج فارس
از خليج فارس به عمان
فنجان به فنجان
چایِ لاهيجان
صرف شده است
در كنارِ امواجت
با تو بزرگ شدهايم
از تو زندگی كردهايم
در تو مردهايم
اسبهای دريایی
در تو شيهه میكشند
ستارههای دريايی
در تو میدرخشند
گل سنگها
در تو نقش میبندند
فصل تخمريزی لاكپشتها
فصل متوتا
هوور، سارم، سرخو...
در تو بارور شدهاند
از تو بارور شدهايم
فرزندانمان
شنهای ساحل را
به روايت نامِ تو
به تصوير كشيدهاند
شعر شدهاند
در كرانههای آبیات
ای خليجِ هميشه فارس.
#صدیقه_اسلامی
👳 @mollanasreddin 👳
#تلنگری_زیبا👌
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد:
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند. وقتی او پرسید چرا میخندید، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
معلم پاسخ داد: "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید! همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید.
دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد. پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید!"
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫ســـلام😊✋
🌿💫بـر قـلـبـهـای پــر نــور
🌸💫سـلام بـر دلـهـای عـاشـق
🌸💫سـلام بــر آنــانـکـه در
🌿💫طـریـق مـعـرفـت اسـتـوارنـد
🌸💫ســلام بــر آنــانــکــه
🌿💫مـهـر مـیـورزنـد بـی چـشـمـداشـت
🌸💫ســلام بــر آنــانــکــه
🌿💫دوســت مــیــدارنــد و
🌸💫دوســت مــیــدارنـــد
🌿💫و سـلام بـر شـمـا روزه داران
🌸💫طاعات وعبادات شما قبول حق
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
⚜️ فروشگاه محصولات ارگانیک برکات ⚜️
🔷 عرضه داروهای طب اسلامی تایید شده آیت الله تبریزیان
🔶 انواع محصولات خوراکی ارگانیک و سالم
🔹 انواع محصولات آرایشی و بهداشتی گیاهی
🔸 روغن شحم، قند و شکر قهوهای، نوره،کرمهای گیاهی و...
✔️ هرآنچه برای زندگی سالم نیاز دارید
☑️ ارائه مشاوره #رایگان و مزاج شناسی
😊 طرح #ارسال_رایگان به سراسر کشور 😊
💯 با یک بار خرید مشتری دائمی خواهید شد.
http://eitaa.com/joinchat/1039925254C2a29e59c9b
@mahsulpak
#تلنگری_زیبا👌
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد:
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند. وقتی او پرسید چرا میخندید، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
معلم پاسخ داد: "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید! همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید.
دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد. پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید!"
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرمتها که شکسته شد
دیگر نمیتوانی دل شکسته را
احیا کنی
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود حراج شد ...
انچه نباید بگویی گفته شد !
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند
حرف، حرف ویران کردن دل است
نه دیواری خراب کنی از نو بسازی
دلی که ویران کردی قصری بود
که خود ساکن آن بودی ..
راستی حالا که خود را
بی خانه کردی
با آوارگیت چه میکنی
شاید به خرابه های جا مانده از
دیگران پناه میبری ...!
👳 @mollanasreddin 👳
#ضرب_المثل_های_تاریخی
ریشه ی ضرب المثل"بادمجان دور قاب چین" کنایه از افراد متملق و چاپلوس...به دوره ی ناصرالدین شاه برمیگردد..در آنزمان برخی رجال سیاسی ودرباریان برای تظاهر وریا واظهار مراتب چاکری وارادت به شاه و نوکری به آشپزخانه ی سلطنتی میرفتند ومشغول پوست کندن بادمجان وچیدن آن به دور ظرف آش یا بشقاب خورشت میشدند.(اینکار را عامدانه طوری انجام میدادند که ناصرالدین شاه هنگام سرزدن به آشپزخانه آنها را ببیند)..!! دکتر فورویه مینویسد"اعلیحضرت از من هم خواست که در آشپزان شرکت کنم..بنده هم اطاعت کردم ومشغول پوست کندن بادمجان شدم..درهمین موقع ملیجک به شاه گفت بادمجان هایی که توسط یک فرنگی پوست گرفته میشود نجس است..شاه این حرف را به شوخی گرفت ولی محمدخان(پدر ملیجک) با نوک کارد بادمجان هایی را که من پوست کنده بودم برچید و جمع کرد تا مبادا دستش به آنها نخورد..!!!
به روایت وقلم عبدالله مستوفی(مورخ و نویسنده شهیر ایرانی)
👳 @mollanasreddin 👳
۸ توصیه پیرمرد ۱۰۰ ساله که تمام دنیا را گشت :
۱.هرچقدر کمتر حرف بزنی کلامت ارزش بیشتری پیدا می کند.
۲.اگر روی مشکلات تمرکز کنی مشکلات بیشتری نصیبت میشه وقتی روی احتمالات تمرکز کنی موفقیتهای بیشتری نصیبت میشه.
۳.هرچه قدر سنت بالاتر میره به آدمهای کمتری اعتماد میکنی.
۴.مهم نیست که الان زندگی چقدر سخته، روزی به عقب نگاه می کنی و می فهمی که همهی تلاش هایی که کردی و سختی هایی که کشیدی باعث رشد تو و بهتر شدن زندگیت شدن.
۵.سعی نکن همه کارها رو به تنهایی انجام بدی و خودت رو خسته کنی و در آخر بگی تنهایی انجامش دادم. مهم انجام دادن کاره، چه تنهایی چه گروهی.
۶. بعضی از مسیرها رو باید تنها بری بدون دوست، بدون خانواده، بدون شریک. گاهی اوقات مجبوری، گاهی اوقات نیازه.
۷. تا انرژی و انگیزه داری برای خودت وقت صرف کن، آموزش ببین، مهارت کسب کن. مادیات به سمت کسی میره که براش آماده شده باشه.
۸.به دنبال یک زندگی راحت نباش، بلکه به دنبال قدرتی باش که بتوانی از پس یک زندگی سخت بربیایی
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☂بزرگی گفت: وابسته به خدا شويد.
پرسيدم: چطوری
☂گفت: چطوری وابسته به يه نفر ميشی؟
گفتم: وقتی زياد باهاش حرف ميزنم
زياد ميرم و ميام.
☂گفت: آفرين! زياد با خدا حرف بزن
زياد با خدا رفت و آمد کن.
☂وقتی دلت با خداست،
بگذار هر کس ميخواهد دلت را بشکند...
☂وقتی توکلت با خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند با تو بی انصافی کنند...
☂وقتی اميدت با خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند نا اميدت کنند...
☂وقتی يارت خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند نارفيق شوند...
هميشه با خدا بمان.
☂چتر پروردگار، بزرگترين چتر دنياست...
👳 @mollanasreddin 👳
خونه قدیمی هرچقدر بهار و تابستونش باصفاست همون قدر هم پاییز و زمستونش دلگیره ...
پاییز که می رسید روی حوض پر میشد از برگ های درخت آلبالو ، راه چشمش بسته میشد و آب از کناره هاش سر ریز میشد !
شیشه های آبغوره به سرخی غروب هاش میشد و انگار توی هر شیشه ای یک دنیا غروب پاییزی جمع شده ....
از انباری هاش بوی نفت و پیاز های خشک شده میومد ، پنجره های شکسته رو پلاستیک می کشیدیم و میخ در چوبیا دستامونو سوراخ سوراخ می کرد !
با اولین باد پاییزی حیاط پر میشد از برگ و با اولین بارون سقف های خونمون چیکه میکرد ....
وقتی بچه خونه قدیمی باشی ، صدای ناله ناودون و درو پنجره های که از باد به هم میکوبن ته نشین گوش هات میشه و به بوی بارون خو گرفته !
بچه خونه قدیمی که باشی دلت تنگ میشه برای ظرف قدیمی ها ، واسه آجر سوخته ها ، دوچرخه های زنجیر رد کرده ته انبار ...
از رخت و لباسی که سر بند تاب میخورند بی قرار میشی و یاد کفش پاره هایی که زیر بارون جاماندن دل آشوبت می کنند !
#سعید_سلیمانی
👳 @mollanasreddin 👳
وقتی.چترت.خداست
بگذار باران سرنوشت
هرچقدر میخواهد ببارد
وقتی.دلت.با.خداست
بگذار هرکسی
میخواهد دلت را بشکند
وقتی.امیدت.با.خداست
بگذار هرچقدر
میخواهند نا امیدت کنند
صبح جمعتون بخیر🌸
👳 @mollanasreddin 👳
📚داستانک
🦌گوزنی بر لب آب چشمهای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،
اما شاخ هایم که به زیبایی آنها میبالیدم گرفتارم کردند.
چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گلهمندیم پلهی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایهی سقوطمان باشد.
👳 @mollanasreddin 👳
📚#حکایت
مردی که با خبر دختردار شدنش، رنگ رخسارش تغییر کرد!
مردى به مردى كه نزد رسول حق نشسته بود خبر داد همسرت دختر آورد، رنگ آن مرد تغيير كرد، رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چه شده؟ عرضه داشت: خير است، فرمود: بگو چه اتفاقى افتاده؟ گفت: از خانه بيرون آمدم در حالى كه همسرم درد زائيدن داشت، اين مرد به من خبر داد دختردار شده ام، حضرت فرمود: زمين حمل كننده او، آسمان سايه سرش، و خداوند روزى دهنده اوست، دختر دسته گل خوشبوئى است كه آن را مى بوئى،
سپس رو به اصحاب كرد و فرمود: كسى كه داراى يك دختر است، مشكل دارد «تربيت و حفظ او، تهيه جهیزيه، آماده كردن مقدمات عروسى، دلهره داماددارى» و براى هر كس دو دختر است، خدا را به فرياد او برسيد، و هر كس داراى سه دختر است جهاد و هر كار مكروهى را معاف است، و هر آن كه چهار دختر دارد، اى بندگان خدا او را كمك دهيد، به او قرض دهيد، و به او رحمت آوريد.
چقدر دختر عزيز است، كه رسول حق يارانش را به يارى دخترداران دعوت كرده، و كمك به دخترداران را وظيفه الهى امت قرار داده
📚برگرفته از کتاب نظام خانواده در اسلام اثر استاد انصاریان
👳 @mollanasreddin 👳
💕کشاورزی نزد امیرکبیر به شکایت آمد، که توپخانه را از روی کِشت من بردند و کل محصولم از بین رفت.
امیر ابتدا خسارات او را داد و بعد از توپچی بازخواست کرد .توپچی گفت : شاه با سوار زیاد رسید و تعجیل فرمود ، جاده هم تنگ بود و من مجبور شدم توپها را از مسیر کشت ببرم ، امیر با عصبانیت گفت : تو بسیار غلط کردی مگر مال پدرت بود ؟ شاه اگر میخواهد لایق شاهی باشد نیم ساعت صبر کند آنگاه بگذرد نه اینکه زرع رعیّت را نابود و عموم ایرانیان را از زراعت و عدالت ناامید سازد !! ...آنگاه توپچی را سیاستی سخت نمود که غیرت کشاورزان به آبادی املاک و زمینشان شد.
👳 @mollanasreddin 👳
🔴قایقهای خالی زندگیمان
وقتى جوان بودم، قايقسوارى را خيلى دوست داشتم. يک قايق كوچک هم داشتم كه با آن در درياچه قايقسوارى مىكردم و ساعتهاى زيادى را آنجا به تنهايى مىگذراندم.در يک شب زيبا و آرام، بدون آنكه به چيز خاصى فكر كنم، درون قايق نشستم و چشمهايم را بستم.
در همين زمان، قايق ديگرى به قايق من برخورد كرد. عصبانى شدم و خواستم با شخصى كه با كوبيدن به قايقم، آرامش مرا بههم زده بود، دعوا كنم. ولى ديدم قايق خالى است! كسى در آن قايق نبود كه با او دعوا كنم و عصبانيتم را به او نشان دهم. حالا چطور مىتوانستم خشم خود را تخليه كنم؟ هيچ كارى نمىشد كرد!
دوباره نشستم و چشمهايم را بستم. در سكوت شب كمى فكر كردم. قايق خالى براى من درسى شد.از آن موقع اگر كسى باعث عصبانيت من شود، پيش خود مىگويم: اين قايق هم خالى است!
👳 @mollanasreddin 👳
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.
👳 @mollanasreddin 👳
گاهی تنها چیزی که مرا
به زندگی پیوند می دهد
فراموشیِ دنیاست،
یک فنجان چای
👳 @mollanasreddin 👳
❤️ محبت با ارزش است
🔴 نگذارید قلبتان کانون هر محبتی بشود،عشق و محبت را به هر کسی ابراز نکنید.
🔴 محبت چیز با ارزشی است،
محبت محکم ترین ریسمان ایمان است،باید به کسانی ابراز شود که ارزش آن را دارند.
🔴 چرا افرادی عشق های مجازی راجایگزین عشق های حقیقی می کنند.چرا برخی از افراد به خاطر مال دنیاو بعضی از ارزش ها، دست از محبت خدا
و اهل بیت برمیدارند⁉️
👳 @mollanasreddin 👳
📚حکایتهای پندآموز
آفرینش زن
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم. پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی. پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند،
👶🏻از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟ خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند. به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد، زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.
📚 مجموعه شهر حکایات
👳 @mollanasreddin 👳