eitaa logo
منـتــظـران‌الـمـه‍ــدی(عـج)
79 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
30 فایل
مولای من🌹 چشمان توپایان پریشانی هاست دست توکلیدقفل زندانی هاست ای یوسف گمگشته کجایی برگرد؟!دیدارتوآرزوی کنعانی هاست🙏 ارتباط با مدیر: @Sarbazemamzaman14
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 فتنه سرزمین شامات در آخرالزمان کجاست؟! 📜 روایات، فتنه ویژه ای را در سرزمین شام یاداوری میکنند. شام فقط سوریه و دمشق نبوده بلکه ( تمام سرزمین سوریه و شمال غربی عراق ، اردن ، جنوب ترکیه ، فلسطین اشغالی و لبنان ) را شامل میشده است. ➕ این فتنه همان فتنه عمومی غربی و شرقی است که مسلمانان گرفتار آن میشوند. ❇️ از پیامبر (ص) و اهل البیت ( ع ) روایات فراوانی در رابطه با فتن گسترده از صدر اسلام تا بعد از امر ظهور حضرت مهدی ( عج ) رسیده است 🔎 در اخباری مشترک از معصومین علیهم السلام آمده است که این فتنه های پی در پی و تمام نشدنی در شامات، از جانب رومیان ( غربی ها ) است.
▪️رسول الله گریان حسین است ▪️شب حسین است ▪️خزان روز سر آمد ▪️شبی تاریک و درد افزا بر آمد ▪️زمین کربلا در خون نشسته ▪️دریغا کشتی از طوفان شکسته ▪️زهم شیرازه هستی گسسته ▪️که هستی بسته با جان حسین است -غریبان #حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯️امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است 🕯️شام غریبان است 🕯️امشب نوای کودکان بر بام کیوان است 🕯️شام غریبان است 🕯️امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند 🕯️تا صبح گریانند 🕯️امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند 🕯️چون نی در افغانند 🕯️بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند 🕯️خوابیده عریانند 🕯️بر غربت اجسادشان عالم پریشان است 🕯️شام غریبان است -غریبان
ببار ای بارون ببار..mp3
5.04M
▪️ای امان.. ای امان.. ای امان.. عمه جان.. عمه جان.. عمه جان.. ای عمه... -غریبان
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماری ام آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده -غریبان -ماسک-میزنم
🔴 هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... 🖤از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: ❌الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی