فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ قرار ملاقات
#حضرت_فاطمه_معصومه سلاماللّهعلیها
☝️ انقدر این خانوم نزد خدا عزیز هستند که...
#استوری
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ
ـ🍂🍁
ـ🍂
🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها
جمعه صبح کشیک بودم. ساعت ۷ برای تحویل شیفت آمدم.
هنوز آفتاب نزده بود و در حرم دعای ندبه میخواندند. عادت من این است که به هر زائری که وارد میشود خوشآمد میگویم. پیر و جوان و کوچک و بزرگ نیز فرقی نمیکند.
خانمی حدود ۲۰ ساله از مقابلم گذشت و من گفتم: خوش آمدی خواهرم. ایشان از جلوی کفشداری داخل شد و بعد از چند دقیقه دیدم با گریه برگشت.
پیش خودم فکر کردم شاید از چیزی که گفتم ناراحت شده باشد.
گفت: چرا شما به من خوشآمد گفتید؟
گفتم خواهرم ما به همه زوار حضرت خوش آمد میگوییم.
گفت: من مشکلی داشتم که حضرت برایم حل نکرده بود و امروز آمده بودم دعوا کنم و بگویم برای چرا این مشکل من حل نمیشود؟!
وقتی خواستم از در وارد شوم و شما به عنوان نماینده و خادم حضرت یک دفعه گفتید خوش آمدی، انگار یک سطل از آب سرد روی سر من ریختند. داخل رفتم و عذر خواهی کردم و ضریح را بوسیدم.
بعد کمی با این خانم صحبت کردیم و دعا کردیم اگر صلاح است، حاجت روا شوند و اگر نه، حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) به ایشان صبر بدهند.
از آن به بعد، در خوشآمد گویی به زائران مصرتر شدهام. گاهی انسان فکر نمیکند که یک خوشآمد گویی ساده تأثیر داشته باشد. من از این بانوی بزرگوار هر چیز خواستهام، گرفتهام.
منبع: کرامات حضرت فاطمهٔ معصومه علیها سلام از زبان یک خادم، سایت مشرق
#مناسبت
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بد اخلاقی هایی داشتم با همسرم ...
همسرم میگفت میسپارمت به خدا...
◀️ گزیده سرگذشت آقای عظیمی که تجربهای نزدیک به مرگ داشتند و اتفاقاتی که در عالم دیگر برای ایشان افتاد...
⭕️ حتماً ببینید
#معاد #برزخ #آخرت
#زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ
ـ🍂🍁
ـ🍂
🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها
جلال و جبروت حضرت فاطمهٔ زهرا سلاماللّهعلیها
یکی از شاگردان آيت الله مرعشي(ره) نقل میکنند كه آيت الله مرعشي نجفي به طلاب مي فرمود: علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم سيد محمود مرعشي نجفي (كه از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امير عليه السلام بيتوته نمود كه آن حضرت را ببنيد, شبي در (حال مكاشفه) حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايند: سيد محمود چه مي خواهي؟
عرض مي كند: مي خواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهراء سلاماللهعلیها كجاست؟ تا آن را زيارت كنم.
حضرت فرموده بودند: من كه نمي توانم «بر خلاف وصيت آن حضرت», قبر ایشان رامعلوم كنم.
عرض كرد: پس من هنگام زيارت چهكنم؟
حضرت فرمودند: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها را به فاطمه عليها السلام عنايت فرموده است, هر كس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا سلاماللّهعلیها را درك كند به زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام برود.
آيت الله مرعشي مي فرمودند: پدرم مرا سفارش مي كرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم اما تو به زيارت آن حضرت برو, لذا من به خاطر همين سفارش, براي زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و ثامن الائمه عليه السلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علميه قم, آيت الله حائري در قم ماندگار شدم.
آيت الله مرعشي در آن زمان فرمودند: شصت سال است كه هر روز من اول زائـــر حضرتم.
#مناسبت
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلام خانم جان جهیزیه دخترم درست شد، دست شما درد نکنه...
😊 شما هم درد دلهاتون رو بگید به بانو
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#تصویری
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۱۰
✅⚠️ موضوع کنترل ذهن و افعال درونی، اینقدر مهم و تأثیرگذار است که وقتی یک کسی به چیزی توجه میکند، روی توجهِ اشخاص دیگری که در کنار او هستند نیز اثر میگذارد.
👈 لذا توصیه شده است که با «انسانهای متوجه» نشستوبرخاست کنیم.
🔺 یکی از مصادیق مهم کنترل ذهن، نیّت است.
💭 نیّت نصفش مربوط به ذهن است
❤️ و نصفش مربوط به قلب است.
✔️ نیّت همهاش در ذهن نیست؛ خواستِ قلبی انسان هم هست اما در ذهن، این خواستِ قلبی، مرور میشود.
🔴 ◀️ بنابراین ذهن باید از طرفی تمرکز و آمادگی لازم برای تغذیه و وارد کردنِ مواد اولیه با کیفیت به اندیشه و در مرتبه بعد به قلب را داشته باشد و از طرفی باید با خالی بودن از غیر خوبی ها توانایی مرور مداوم خواسته های قلبی ارزشمندِ ما را داشته باشد و این مقدار از تسلط بر ذهن یک مهارت قابل دستررسی است.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۲
زنگ حرکت زده شد، به مضمونِ «حیّ علی خیر العمل!؛ بشتابید به سوی بهترین عمل!»
توبره پشتی ها به پشت بستیم و رفتیم تا رسیدیم به جمع الطریقین (دو راهی) که راه آن ده کوره، به این متّصل می شد و سیاهان چون دود سیاه از دور نمایان شدند. از موکّل آنجا پرسیدم: ممکن است این سیاهان با ما نباشند؟
گفت: اینها صُوَر نفوس حیوانیه شماست که دارای دو قوه شهوت و غضب هستند و ممکن نیست از شما جدا شوند، ولی اینها صاحب تلوّن (رنگارنگ) هستند، سیاه خالص، سیاه و سفید و سفید خالص و اسم هایشان نیز مختلف می شود: «امّاره، لَوّامه، مطمئنّه».
اگر سفید و مطمئنّه شدند برای شما بسیار مفید است و درجات عالیه را ادراک می کنید، بلکه گاهی سَرْوَر ملائکه می شوید، و این در حقیقت نعمتی است که حقّ متعال به شما داده، ولی شما کفران نموده و آن را به صورت نقمت در آورده اید.
هر کاری کرده اید در جهان مادّی کرده اید و هر تخمی کاشته اید در آنجا کاشته اید و روییدن در این فصل بهار به اختیار شما نیست.
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید، جو ز جو
🌱 «ءَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ؟!» (واقعه/۶۴)؛ آیا آنچه را کشت می کنید شما می رویانید، یا ما می رویانیم؟!.
و هرکه می نالد، از خود می نالد نه از غیر.
سیاهان به ما رسیدند و هر کدام با سیاه خود به راه افتادیم و از هم متفرّق شدیم. یکی دو نفر با سیاهان خود عقب ماندند و یکی دو نفر جلو افتادند. من نیز با سیاه خود می رفتم.
به دامنه کوهی رسیدیم، راه باریک و پر سنگلاخ و در پایین کوه درّه عمیقی بود؛ ولی ته درّه هموار بود و من دلم می خواست از بالای کوه بروم، از جهت آنکه هوای ته درّه حبس (گرفته) بود.
سیاه به من رسید و خیال مرا تأیید کرد که علاوه بر حبسی، در ته درّه درّنده و خزنده نیز هست، و در بلندی اطراف را نیز می شود تماشا نمود.
و چون در اوایل طلبگی در جهان مادّی، طالب بلند آوازگی و تفوّق بر اَقْران (برتری گرفتن بر هم دوشان) بودیم، رو به بالای کوه رفتیم، ولی چون از قلّه کوه راه نبود، از بغل کوه می رفتیم، ولی آنجا هم راه درستی نبود.
دو سه مرتبه ریگها از زیر پاها خزید و افتادیم، دو سه زرعی رو به پایین غلتیدیم، و نزدیک بود به ته درّه بیفتیم، ولی به خارها و سنگ ها چنگ می زدیم و خود را نگاه می داشتیم، و دست و پا و پهلو همه مجروح گردید؛ خصوصاً بینی به سنگی خورد و شکست.
به سیاهک گفتم: عجب تماشا و سیاحتی نمودیم در بلندی! کاش از ته درّه رفته بودیم! سیاه به من خندید و گفت: «هر کس تکبّر کند، خداوند او را خوار و پست می کند؛ و هر کس برتری جوید خداوند دماغ او را به خاک می مالد».
اینها را خواندید و عمل نکردید، اینک:
🔺 «ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ العَزِیزُ الکَرِیمُ» (دخان/۴۹)؛ بچش، با اینکه (پیش خودت) سرافراز و گرامی هستی!
به هر سختی که بود، با بدنی مجروح و دل پردرد، خود را از آن دامنه و بیراهه خلاص نمودم، ولی بیچاره ای که در جلوی ما می رفت، از آن دامنه پرت شد و به پایین درّه افتاد و صدای ناله اش بلند بود، و سیاهش پهلویش نشسته بود و بر او می خندید. او همان جا ماند.
سخن کوتاه! بعد از مشقّات و سختی های زیاد به همواری رسیدیم و دیگر سختی و مشقّتی روی نداد، مگر خستگی و تشنگی و سوزش همان جراحت ها. و سیاهک چند مرتبه خواست مرا به مرجّحاتی (دلیل هایی) از راه بیرون کند، گوش نکردم ولو دلم می خواست و چون دید از او اطاعت نمی کنم، عقب ماند.
رسیدیم به باغی که راه هم از میان آن باغ می گذشت، دیدم چند نفری در کنار حوض نشسته اند و میوه های گوارا در جلو شان می باشد. تا مرا دیدند احترام نمودند و خواهش نشستن و میوه خوردن کردند و گفتند: ما روزه دار، از دار الغرور (دنیا) بیرون شدیم و این افطاری است که به ما داده اند، و چنان می پنداریم که تو هم از اینها حق داری، زیرا تو روزه داری را افطار داده ای.
نشستم و از آنها خوردم، تشنگی و هر درد و المی داشتم رفع شد.
پرسیدند: در این راه بر تو چه گذشت؟ گفتم: الحمدللَّه، بدی ها که گذشت و به دیدن شما رفع گردید؛ ولیکن چند نفر عقب ماندند و سیاهان آنها را نگه داشتند و مرا هم وسوسه نمودند. اخیراً گوش به حرف های سیاه ندادم و عقب ماند، امید که به من نرسد!
گفتند: چنین نیست! آنها از ما دست بردار نیستند و در این اراضی مسامحه به زبان مکر و دروغ ما را اذیّت می کنند، ولی بعدها مثل قُطّاع الطریق (راه زن ها) شاید با ما بجنگند.
گفتم: پس ما بدون اسلحه با آنها چه کنیم؟
گفتند:...
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
🔘 قسمت یازدهم
🔘 قسمت دوازدهم
✔️ برای مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🌻 السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ
🌻 سلام بر شما که همان دينِ خدا هستید و سطرهای کتاب نوشته شده الهی هستید(فدایتان گردم)
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 راه اثر پذیری از قرآن چیست؟
👈🏻 اگر کسی اینگونه قرآن بخواند، دیگر قرآن را رها نخواهد کرد ...
#قرآن
#تصویری
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
📌 راه نجات...
💰 روزگار غریبی است؛ بعضی برای رسیدن به دنیا و ثروت و جاه و مقام، از همه چیز حتی دین و امام خود چشم میپوشند و عدهای در ثروت و قدرت غرق و به دنبال راه نجات اند.
📖 ادواردو آنیلی، راه نجات خود را در قرآن یافت و با تدبر در آن، به هدایت و قرآن ناطق رسید. کسی چه میداند؛ شاید روزی که نام مهدی را برای خود برمیگزید، فکرش را هم نمیکرد که روزی اسوه منتظران آخرالزمانی مهدی موعود شود.
🌷 سالروز شهادت شهید مهدی (ادواردو) آنیلی گرامی باد.
#دلنوشته_مهدوی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
🎥 کارشناس خانواده فقط ایشووون
گوش ندید از دستتون رفته😊👌
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#تربیت_فرزند
🔴 کودکتان را نزنید، اما اگر زدید سریع نوازش نکنید‼️
👈 صد البته کتک زدن کودکان کار اشتباهی است.
کودکی که تنبیه میشود و کتک میخورد و فوری نوازش میشود ذهنیتش اینگونه شکل میگیرد که،
اول کتک و بعد نوازش
چنین کودکی رفتاری میکند که کتک بخورد تا نوازش شوند، چون ذهن او اینطور هدایت میکند که برای دریافت محبت باید کتک خورد!
⚠️حتی بعد از ازدواج.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان یک گنجشک
▫️برخورد جالب یک عالم دینی با بچه هایی که به گنجشک آزار میرساندند..
🏷 بر اساس خاطرهای از #علامه_طباطبایی رضواناللهتعالیعلیه
#تصویری
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۱۱
🔰 نیّت، ترکیبی از فکر و دل(ذهن و علاقه) است.
👈 اگر اصلِ نیّت هم در قلب باشد، لااقل میتوان گفت که دستگیرهاش ذهن است.
👈 گاهی اوقات برخی علاقههای انسان ضعیف هستند اما این دستگیرۀ ذهن، میتواند آن علاقههای ضعیف را بگیرد و بیرون بکشد. یعنی میتوانی آن علاقۀ خوب را که در وجودت گُم شده بود، بهوسیلۀ ذهنت پیدا کنی و تقویت کنی.
👈 حالا ببینید انسان چقدر در ذهن خودش میتواند روی نیّت و روی آن بخش قلبی نیّت، کار کند؛ واقعاً عجیب است!
👈 مثلاً بگویید: این زیارتی که به حرم امام رضا علیه السلام میروم یا سلامی که از دور در این چهارشنبه به امام رضا علیه السلام میدهم به نیت تعجیل در فرج حضرت ولی عصر ارواحنافداه باشد.
👌 با همین نیّت خودت میتوانی در عالم تأثیر بگذاری.
👌 همین ذهن و نیّتِ تو، برایت عبادتگاه و زیارتگاه میشود و محل ثواب و عقاب میشود.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
50.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_رضا علیه السلام
🌴آمدم امشب حرم
🌴با پدر و مادرم
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #تک
👌بسیار دلنشین
🌷 #چهارشنبه_های_امام_رضایی علیه السلام
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۳
گفتم: پس ما بدون اسلحه با آنها چه کنیم؟
گفتند: اگر در دار الغرور(دنیا) اسلحه تهیّه نموده باشیم، در منازل بعدی به [داد] ما خواهد رسید، چنان که حقّ فرموده است:
🌱 «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِباطِ الخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ … » (انفال/۶٠)
🌱 هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید!
گفتم: من از این آیه شریفه، فقط تهیّه اسباب جهاد دنیوی را می فهمیدم.
گفتند: قرآن و آیات آن، دستورات تمام عوالم و منازل و مقامات است و جامع همه آنها و مجموعه تمام مراتب وجودیه است، و اگر نه چنین بود، ناقص بود و حال آنکه خاتم الکتب (قرآن) و آورنده او خاتم الانبیاء است. در پس پرده هرچه بود آمد.
همه برخاستیم و رفتیم. راه از زیر درختان پر میوه و از کنار نهرهای جاری می گذشت. نسیم فضا با روح و ریحان، و قلوب مملوّ از فرح و خوشی بود، کأنّه جمال خداوندی تجلّی نموده بود.
رسیدیم به منزلگاه، و هر کدام در حجره ای از قصور عالیه (کاخ های بلند) که از خشت های طلا و نقره ساخته بودند منزل نمودیم. اثاث هر منزل از هر حیث مکمّل بود و نظافت و نقوش و ظرافت آنها چشم ها را خیره و عقل ها را حیران می ساخت، و خدمه اش بسیار خوش صورت و خوش اندام و خوش لباس و در اطراف برای خدمت گزاری در گردش و طواف بودند، که:
«وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ، إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً، وَإِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَمُلْکاً کَبِیراً» (واقعه/۱۷_انسان/۱۹-۲٠)
🌱 و بر گِرد بهشتیان برای پذیرایی نوجوانانی که زیبایی شان جاودانه است می گردند که هرگاه آنان را ببینی، گمان می کنی مروارید پراکنده اند و هنگامی که به آنجا بنگری [سرزمینی از] نعمت و کشوری پهناور می بینی.
من از کسانی که خدمت مرا می کردند خجالت می کشیدم. نظرم به آیینه بزرگی افتاد، خود را به مراتب اجمل و ابهی و اجلّ (زیباتر و پر فروغ تر و باعظمت تر) از آنها دیدم. در آن هنگام سکینه و وقار و بزرگواری مرا فرا گرفت و به جلال خود متّکی شدم.
گویا شب شد، چراغ برق های هزار شمعی از سر شاخه های درختان روشن شد و از میان برگ های درختان به قدری چراغ برق روشن گردید که حدّ و حصر نداشت و تمام باغات قصور عالیه را از روز روشن تر کرده بود.
از روی تعجّب با خود گفتم: خدایا! این چه کارخانه ای است که این همه چراغ روشن نموده است!
شنیدم کسی تلاوت نمود:
💎 «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ»(نور/۳۵)
💎 مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نوری است بر فراز نوری.
فهمیدم که این انوار از شجره آل محمّد علیهم السلام است، و این شهر و منزلگاه مسافرین را «شهر محبّت» می گفتند و محبّین اهل بیت علیهم السلام، آنهایی که محبّت شان به سر حدّ عشق رسیده، اینجا منزل می کنند و سَکَنه (ساکنان) و مسافرین در این شهر و قصور عالیه «ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ» (عبس/۳۸)؛ خندان و خوشحال بودند و به ذکر حمد حقّ و درود و مدح ولیّ مطلق (امیر المؤمنین علی علیه السلام) اشتغال داشتند، و اصوات آنها بسیار جاذب و دلربا بود، و ما با حال امنیت وکمال مسرّت بودیم و در سر درِ این شهر به خطّ جلی نوشته بودند:
❤️ «حُبُّ عَلیٍّ حَسَنَةٌ لا یَضُرُّ مَعَهُ سَیِّئَةٌ»
❤️ «دوستی مولا علی علیه السلام حسنه ای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان ضرر نمی رساند».
صبح حرکت نمودیم و رفتیم، شاهراه واضح، و در دو طرف راه، همه سبزه و گل و ریاحین و آب های جاری بود و هوا چنان معطّر و مفرّح بود که به وصف نمی آمد.
تمام راه به همین اوصاف بود تا اینکه از حدود حومه شهر خارج شدیم؛ کأنّه خوبی های شهر، ما را تا آنجا مشایعت نموده بودند.
پس از آن، راه باریک و پر سنگلاخ بود و از میان درّه می گذشت و...
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
🔘 قسمت یازدهم
🔘 قسمت دوازدهم
✔️ برای مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🌏 السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إِلَيْهِ مَوَارِيثُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِيَاءِ
🌏 سلام بر شما که باقی مانده خدا در همهٔ شهرهای خدا هستید و حجت او بر بندگان خدایید، آن كسى كه ميراث تمام پيامبران در دست اوست و به او منتهى شود و آثار و شعار پاكان عالم نزد او موجود باشد.(خداوند فرج شما را نزدیک گرداند)
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#با_خوبان
تعجب اصحاب امام کاظم( علیه السّلام ) از رفتار متفاوت حضرت
🌿🌹 هشام بن احمر گوید:
با امام کاظم(علیه السّلام) در یکى از نواحى مدینه مى رفتم که ناگاه از مرکب خود فرود آمدند و به سجده افتادند و آن را بسیار طول دادند. سپس سر از سجده برداشتند و سوار مرکبشان شدند.
عرض کردم: فدایتان شوم سجده را طول دادید؟!
فرمودند: به یاد نعمتى افتادم که خداوند به من عطا کرده است و خواستم از پروردگارم سپاسگزارى کنم.🌿🌹🌿
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59