eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
7.9هزار ویدیو
149 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 🕊 پی‌نوشت مربوط به قسمت ۱۷ ۱_ مفسران در این که حوریان همان زنان مؤمنه دنیا هستند یا از نوعی دیگر خلق می شوند؛ اختلاف دارند. در برخي آيات و روايات تأكيد شده زندگي در بهشت شبیه زندگی در زمین است و اعضاي خانواده هاي مؤمن از جمله همسران با یکدیگر خواهند بود. طبق این آیات برخی چنین نتیجه گرفته اند که زنان یا حوریان بهشتی احتمالا همان همسران در دنیا هستند که با خلقتي نو به زناني زیبا و همسال با شوهران بهشتي شان بدل ميشوند. اما از دیگر سو، طبق برخي آيات سوره واقعه، چنین برداشت میشود که زنان بهشتي دو دسته‌اند: نخست حورالعین و دوم همسرانی که از نو خلق میشوند. بنابراین، برخي معتقدند به جز زنان زمینی که با خلقتی جدید به زنان زیبا و همسال تبدیل ميشوند، حورياني ديگر از نوعي متفاوت در بهشت خلق خواهند شد. البته در روایات تاکید شده زنان زمینی مقام و منزلت بالاتري از حوریان بهشتي دارند. اما در روایات براي برخي از اعمال چون فروخوردن خشم، جهاد در راه خدا، پرهیز از مال حرام، چشم پوشی از نامحرم پاداشی مانند حوريه هاي بهشتي در نظر گرفته شده.(شیخ صدوق، من لايحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۳ و ۴۷۴) شوق و علاقه و نفس انسان، چه مرد و چه زن به گونه اي است که حرص و میل شديدي به شنیدن خوشي و نعمتهاي بهشتی دارد و به دنبال رسیدن به لذایذ نعمتهاي آن حیران و سرگردان است. خداي بزرگ نيز به آنان حق میدهد و در آیه ۷۲ زخرف میفرماید: «این بهشتی است که به سبب کارهایی که مي کرده اید، به آن دست یافته اید.» اما بهشت و نعمتهاي آن، تنها به مردان اختصاص ندارد، خدا در این مورد میفرماید: (أعدت للمتقين) « نعمتهاي بهشتي براي کسانی آفریده شده اند که پرهیزگارند و از خدا میترسند.» زیرا خداي بزرگ، در مورد پاداش، هیچ تفاوتی بین مرد و زن قائل نیست و در آیه ۱۲۴ نساء می فرماید: «کسي که اعمال شایسته انجام دهد- به شرطی که - مؤمن باشد، خواه مرد و خواه زن، چنان کساني داخل بهشت شوند و کمترین ستمي به آنان نشود.» در مورد همسراني که براي زنان در بهشت در نظر گرفته شده نیز روایات بسیاری وجود دارد. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شرم از خودم روایت تجربه گر از بدترین عذاب برزخش ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
16.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ازدواج بهشتی روایت جالب و شنیدنی تجربه‌گر از نحوه تشکیل خانواده در برزخ ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 انگشتر شفا بخش روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا (علیه‌السلام) ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نیکی های یاری گر ذکر اعجاز انگیزی که گناهان تجربه‌گر را تبدیل به حسنات کرد ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 محبت الهی روایت تجربه گر از علت تغییر سبک زندگی پس از تجربه (تاثیر غذا بر روح انسان) ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سلام شیرین (پاسخ حضرات معصومین علیهم السلام به سلام های یک مؤمن) یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۱۸ 🕊 برای خدا ✨ قبل از این ماجرا، بنده در دانشگاه و هیئت هم قاری قرآن بودم و هم مداحي میکردم. پدرم نیز قاری قرآن و مداح بود. در یکی از سؤالات نوار، آقاي پيروي از من پرسید: مداحی یا قرائت قرآن، کدام یک بیشتر ارزش دارد؟ من در جواب گفتم: کدام یک براي رضاي خداست؟ کدام یک ما را بالا برده؟ کدام یک در وجود ما غرور ایجاد نکرده؟ کدام یک باعث ریا نشده؟ هرچه براي خدا باشد ارزش دارد. کار مخفیانه که براي خدا باشد، خیلی با ارزش است و آنجا خيلي خريدار دارد. کسي که اعمالش در دنیا به جاي کمیت، کیفیت بیشتری داشته باشد، آنجا بهتر استفاده میکند. بهترین درجات بهشت براي کساني است که خالصانه براي خدا زحمت کشیدند. من افراد مخلصي را در درجات بالاي بهشت دیدم که لذات بیشتری درک می کردند. حسرت میخوردم کاش مقام من هم مثل آنها بود. در اینجا آقاي پيروي پرسيد: غیر از شهدا چه افرادی را در بهشت دیدی؟ گفتم کسانی را دیدم که در دنیا انسانهایی مهربان، ساده، بدون کینه، راستگو و خیر بودند، افرادي که مردم به آنها اعتماد داشتند. اما بگذارید به گونه ديگري آنجا را توصیف کنم. برخی پزشکان میگویند: اوج لذت در دنياي مادي در لذات جنسی است. اما آنجا لذاتي به انسان نشان داده میشد که با هیچ چیز اینجا، حتي لذت جنسی قابل مقایسه نبود! لذتي که اهل بهشت میبرند با هیچ کدام از لذت هاي دنيا قابل قیاس نیست. آنجا بهترین شرایط لذت بردن براي انسان مهیا بود. آنجا همه چیز در اوج بود. دیگر بهتر از این نميشد. آنجا همه با سلامتي و خوشي مشغول لذت بردن بودند و چيزي مانع لذت آنها نمیشد. بیخود نبود که بزرگان ما میگفتند: اي انسان، قیمت تو بهشت است، خود را به کمتر از آن نفروش.۱پی‌نوشت من غرق در این لذتها بودم. در این شرایط و مشغول نعمت ها بودم که احساس کردم جواني زيبارو به من نزدیک میشود! تا او را دیدم شناختم! پدرم حاج محمد طاهري بود. چهره اش مانند آخرین تصاویر قبل از شهادت بود! گويي سالها همدیگر را دیده ایم و می شناسیم! به کنارم آمد و مرا در آغوش گرفت. از حضور او و گرماي محبت پدرانه اش که سالها از آن محروم بودم لذت بردم. کمی با هم قدم زدیم و درد دل کردیم. احساس کردم مقام او از بقیه بهشتياني که دیدم بسیار بالاتر است. درجاتي داشت که بقیه اینگونه نبودند. این را از احترام ملائک میشد فهمید. پدر پیراهني به رنگ روشن بر تنش بود. ایشان بعد از کمی صحبت گفت: من باید بروم. سؤالي در ذهنم ایجاد شد: کجا باید برود؟ کجا بهتر از اینجا؟! پدر جواب داد: خداوند مأموريتهايي به ما در دنیا داده تا از بندگان خدا گره گشایی کنیم. من و جمعي از شهدا باید برویم اما به زودی برمی گردم. پدر این را گفت و من تنها در باغ زيباي بهشتي مشغول گشت و گذار شدم. در بهشت هوا مطبوع بود. باد و سرما و گرماي آزار دهنده وجود نداشت. هیچ محدودیت زماني و مکاني نبود. خستگي نبود. هر چه اراده ميکردي، مشاهده مي کرديم. هیچ چیز مانع خواسته هاي ما نبود. اما دفعه بعد که پدرم را دیدم به من گفت: آماده هستی به دیدار پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) برویم؟ در ذهنم این بود که مگر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) اینجا هستند؟ آیا اهل بیت (علیهم السلام) در همین بهشت برزخي هستند!؟ پدر گفت: بله، اجازه دادند شما هم با ما بيايي. ♨️ ادامه دارد ... ______________________ ۱_جانهاي شما را بهایی نیست جز بهشت جاویدان پس مفروشیدش جز بدان.(نهج البلاغه حکمت ۴۵۶) 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۱۸ 🕊 برای خدا ✨ قبل از این ماجرا، بنده در دانشگاه و هیئت هم قاری قرآن بودم و هم مداحي میکردم. پدرم نیز قاری قرآن و مداح بود. در یکی از سؤالات نوار، آقاي پيروي از من پرسید: مداحی یا قرائت قرآن، کدام یک بیشتر ارزش دارد؟ من در جواب گفتم: کدام یک براي رضاي خداست؟ کدام یک ما را بالا برده؟ کدام یک در وجود ما غرور ایجاد نکرده؟ کدام یک باعث ریا نشده؟ هرچه براي خدا باشد ارزش دارد. کار مخفیانه که براي خدا باشد، خیلی با ارزش است و آنجا خيلي خريدار دارد. کسي که اعمالش در دنیا به جاي کمیت، کیفیت بیشتری داشته باشد، آنجا بهتر استفاده میکند. بهترین درجات بهشت براي کساني است که خالصانه براي خدا زحمت کشیدند. من افراد مخلصي را در درجات بالاي بهشت دیدم که لذات بیشتری درک می کردند. حسرت میخوردم کاش مقام من هم مثل آنها بود. در اینجا آقاي پيروي پرسيد: غیر از شهدا چه افرادی را در بهشت دیدی؟ گفتم کسانی را دیدم که در دنیا انسانهایی مهربان، ساده، بدون کینه، راستگو و خیر بودند، افرادي که مردم به آنها اعتماد داشتند. اما بگذارید به گونه ديگري آنجا را توصیف کنم. برخی پزشکان میگویند: اوج لذت در دنياي مادي در لذات جنسی است. اما آنجا لذاتي به انسان نشان داده میشد که با هیچ چیز اینجا، حتي لذت جنسی قابل مقایسه نبود! لذتي که اهل بهشت میبرند با هیچ کدام از لذت هاي دنيا قابل قیاس نیست. آنجا بهترین شرایط لذت بردن براي انسان مهیا بود. آنجا همه چیز در اوج بود. دیگر بهتر از این نميشد. آنجا همه با سلامتي و خوشي مشغول لذت بردن بودند و چيزي مانع لذت آنها نمیشد. بیخود نبود که بزرگان ما میگفتند: اي انسان، قیمت تو بهشت است، خود را به کمتر از آن نفروش.۱پی‌نوشت من غرق در این لذتها بودم. در این شرایط و مشغول نعمت ها بودم که احساس کردم جواني زيبارو به من نزدیک میشود! تا او را دیدم شناختم! پدرم حاج محمد طاهري بود. چهره اش مانند آخرین تصاویر قبل از شهادت بود! گويي سالها همدیگر را دیده ایم و می شناسیم! به کنارم آمد و مرا در آغوش گرفت. از حضور او و گرماي محبت پدرانه اش که سالها از آن محروم بودم لذت بردم. کمی با هم قدم زدیم و درد دل کردیم. احساس کردم مقام او از بقیه بهشتياني که دیدم بسیار بالاتر است. درجاتي داشت که بقیه اینگونه نبودند. این را از احترام ملائک میشد فهمید. پدر پیراهني به رنگ روشن بر تنش بود. ایشان بعد از کمی صحبت گفت: من باید بروم. سؤالي در ذهنم ایجاد شد: کجا باید برود؟ کجا بهتر از اینجا؟! پدر جواب داد: خداوند مأموريتهايي به ما در دنیا داده تا از بندگان خدا گره گشایی کنیم. من و جمعي از شهدا باید برویم اما به زودی برمی گردم. پدر این را گفت و من تنها در باغ زيباي بهشتي مشغول گشت و گذار شدم. در بهشت هوا مطبوع بود. باد و سرما و گرماي آزار دهنده وجود نداشت. هیچ محدودیت زماني و مکاني نبود. خستگي نبود. هر چه اراده ميکردي، مشاهده مي کرديم. هیچ چیز مانع خواسته هاي ما نبود. اما دفعه بعد که پدرم را دیدم به من گفت: آماده هستی به دیدار پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) برویم؟ در ذهنم این بود که مگر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) اینجا هستند؟ آیا اهل بیت (علیهم السلام) در همین بهشت برزخي هستند!؟ پدر گفت: بله، اجازه دادند شما هم با ما بيايي. ♨️ ادامه دارد ... ______________________ ۱_جانهاي شما را بهایی نیست جز بهشت جاویدان پس مفروشیدش جز بدان.(نهج البلاغه حکمت ۴۵۶) 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۱۹ 🕊 دیدار یار ✨ به چشم بر هم زدني از محیط باغ بهشتي خودمان خارج شدیم. ما وارد باغ بسیار بزرگ و زيباتري شديم که از آنچه دیده بودم بسیار باشکوه تر و زیباتر بود. من و پدر کنار جماعتی نشستیم که بیشترشان از شهدا بودند. در مقابل ما پیامبر اعظم حضرت محمدمصطفی (صلیﷲعلیه‌وآله) قرار داشت. ایشان یک لباس بلند سفید برتن داشت و یک عباي کرمي رنگ روي لباسشان بود. موهاي بلند و زیبا، محاسن یک دست قشنگ و سنی حدود بیست و پنج تا سی سال داشتند. در سمت راست ایشان تمامي معصومین به ترتیب نشسته بودند. ابتدا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) و سپس فرزنداشان قرار داشتند. در سمت چپ پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) به ترتیب حضرت ابراهيم، موسي و عيسي (علی نبینا و آله و علیهم صلوات ﷲ) همينطور تمامی پیامبران نشسته بودند. اما همگی آنها مانند من، به چهره فوق العاده زيباي پيامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) خیره بودند و هیچکس پلک نمیزد! آنجا همه زیبا و نوراني بودند ولي زيبايي چهره پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) را با هیچکس نميتوانستم مقایسه کنم. تا آنجا که در وصف زيبايي ايشان چندین شعر سرودم. حتی یادم هست که با خودم گفتم: وقتي پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) اینقدر زیباست، پس چرا در قرآن از زيبايي حوريه ها صحبت میشود!؟ البته تمام این چهره هاي زيبا از خاطرم رفته اما میدانم اگر یک بار دیگر آن جمال زیبا را ببینم جان خواهم داد! به قول مولوي: ز قیل و قال توگر خلق بو ببردندي ز حسرت و زفراقت همه بمردندي پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) مشغول صحبت شد و من و دیگران سراپا گوش بودیم. احساس می کردیم که تمام حقايق هستي از سوي پیامبر به ما منتقل ميشد. به تعبیر دنيايي هيچکس پلک نمیزد! همه محو جمال بي مثال پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) بودند، حتي حضرت یوسف! در میان کسانی که آنجا حضور داشتند و از محضر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) استفاده می کردند، کساني مانند شهید برونسی و حاج همت را شناختم. بقیه نیز از شهدا و دوستان پدرم بودند. آنها از لحاظ معنوي از بقیه شهدا بالاتر بودند. این را به راحتي ميشد فهمید، چرا که تمام شهدا آنجا نبودند. خوب به یاد دارم که با خودم میگفتم: هیچ لذتی در بهشت بالاتر از این نیست که انسان در محضر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) باشد. احساس میکردم سعدي نیز این چهره از پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) را دیده است آنگاه که مي گويد: ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد پيامبر(صلیﷲعلیه‌وآله) سخنانی بیان داشتند که بیشتر آنها را فراموش کردم. فقط یادم هست که در پایان این نکته را به ما فهماندند: شما از دیدن چهرهٔ من که یک مخلوق خداوند متعال هستم چه حالي داريد؟ حال اگر بیایید و به بهشت رضوان برویم، خواهید دید که جلوه عنايت الهي و تجلي ذات حق، با شما چه خواهد کرد.۱پی‌نوشت من احساس میکردم کل علوم هستي و کل مطالبي که احتیاج داریم تا به تکامل رسیده و لایق بهشت رضوان شویم را از زبان رسول گرامی اسلام (صلیﷲعلیه‌وآله) شنیده ام! ♨️ ادامه دارد ... _____________________ ۱_ واژه رضوان به معناي رضا و خشنودي، در سیزده آیه از قرآن به کار رفته و در همه آنها مراد خشنودي حق تعالی است که از رهگذر فرمانبري از او حاصل ميشود و به همین جهت با بهشت الهي ربط يافته و حتي در چند آیه مانند آیه ۲۱ سوره توبه و آیه ۲۰ سوره حديد جزء نعمتهاي بزرگ بهشت معرفي شده است. به نظر علامه طباطبائي، در جلد سوم صفحه ۱۰۷ المیزان: ذکر رضوان در ردیف نعمتهاي بهشت، با توجه به سیاق آیه، حاکی از آن است که خشنودي خدا خود از خواستهاي انسان است. اما آيه ۷۲ سوره توبه، دلالتي بيش از اين دارد و در آن تعبیر «رضوانٌ من اللّه اکبر» آمده است. این بدان معناست که رضوان خدا، نعمتي از نوعی دیگر است که سایر نعمت ها از آن معنا می گیرند. به تعبیر علامه طباطبائي، ذیل تفسیر آیه ۱۵ آل عمران؛ نحوه تعبیر رضوان، در سیاق نکره حکایت از آن دارد که خشنودي خدا نه قابل اندازه گيري است نه وهم بشر بدان احاطه مييابد. به علاوه، حقیقت رستگاري چيزي جز کسب این رضوان نیست. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 چای شیرین روایت تجربه‌گر از حس خوبی که بواسطه خادمی امام حسین (عليه‌السلام) در برزخ همراهش بود ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۲۰ 🕊 احمد ✨ یکی از کسانی که در محضر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) ایشان را مشاهده کردم احمد خدامي بود. او در کنار شهدا و هم مقام با آنها نشسته و سخنان پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) را گوش میکرد. اما احمد شهید نشده بود! او از دوستان دوران نوجواني و جواني من بود. او مانند من کوچک بود که جنگ تمام شد، ولی تا توانست در راه شهدا قدم برداشت. یادم هست به مرحوم آیت الله واله و شهید عاصمي (سردار بزرگ تخریب) و دیگر سرداران و شهداي کاشمر خيلي ارادت داشت. احمد یک مربی فرهنگي بود و در راستاي آشنایی نسل جدید با افکار امام و شهدا قدم بر میداشت. او در مسجد و دانشگاه و هرجا میتوانست فعالیت فرهنگي مي کرد. او مهندسی متالوژی میخواند اما خودش را وقف هدایت نسل جوان کرد. احمد اخلاص عجيبي داشت. در تمامي کارهایش رضایت خدا را در نظر مي گرفت. مثلاً یک بار صبح زود باهم به کوه رفتیم. در مسیر بودیم که متوجه شدیم به خاطر زلزله، قسمتي از کوه ریزش کرده و سنگهاي بزرگ در طرف دیگر جاده آسفالته ریخته. با اینکه مسیر ما باز بود، اما احمد نگه داشت و پیاده شدیم. او گفت: ماشینهایی که از این مسیر عبور میکنند متوجه ریزش کوه نیستند و خدای نکرده با این سنگها برخورد مي کنند. ما هم با سختی این سنگها را جابجا نمودیم. بعد هم خدا را شکر و حرکت کردیم. احمد در سنین جواني مبتلا به سرطان شد و سختيهاي بسياري کشيد. او خواب شهید عاصمي را دید که به او گفت: قبل از سی سالگی از دنیا رفته و مهمان ما خواهی شد. سرانجام هم از دنیا رفت. اما برایم عجیب بود که او را هم رتبه شهدا و در حضور پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) مي ديدم! ما از محضر پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) خارج شدیم. بهشت رضوان، مقامی میخواست که در خور من نبود. اما من از خود بیخود شده و مست آن دیدار بودم. * * * بار دیگر پدر ميخواست به سراغ اهل دنیا برود. پدر گفت: «برخي از مردم، حاجاتي از خدا دارند که ما شهدا را واسطه قرار میدهند. ما وظیفه خود میدانیم که به اذن الهی از مشکلات برخي از آنها گره گشایی کنیم.» پدر خداحافظی کرد و رفت. من ایستاده بودم و از آنچه میدیدم لذت میبردم. واقعاً نمیتوانم آنچه میدیدم را توصیف کنم. کلمات و جملات، توانایی وصف آن همه زیبایی و شکوه را ندارد. بي دليل نیست که ميگويند: بهشت ديدني و چشيدني است، گفتني و شنيدني نيست. وقتي پدر رفت، دیدم در کنار من یک درخت زیبا در کنار نهر آبي زلال قرار دارد. به آن درخت نزدیک شدم. سیب قرمز و زرد و سبز و همچنین انواع گلابی داشت. لابلای این میوه ها، گلهاي ياس سفيد این درخت را پوشانده بود! من از عطر سیب و گلابي و گلهاي ياس و صداي آب، بوي ذكر خدا را حس ميکردم و سرمست میشدم. اولین بار بود که من سیب سبز ميديد! چند سال بعد، در یک میوه فروشی سیب سبز ديدم و سؤال کردم اینها چه فرقی با سیبهای دیگر دارد؟ گفت: سیب ترش است و مشتري خودش را دارد. ♨️ ادامه دارد ... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59