eitaa logo
هیئت منتظران مهدی فاطمه(س)
55 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
320 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠✨💠✨ ✳️حجت الاسلام 🔺مرحوم علامه مجلسی (ره) نقل می کند[۱] که شخصی به نام محیی الدین اِربلی می گوید : من و پدرم در یک قهوه خانه ای نشسته بودیم، فردی مقابل ما نشسته بود و در حال چرت زدن بود که کلاه از سرش افتاد و یک زخم بزرگ روی سر او ظاهر شد. 🔺 از او سوال کردیم این زخم کاری روی سر شما جریانش چیست ؟ گفت این زخم یادگار جنگ صفین است، ما خنده مان گرفت ( از جنگ صفین قرن ها می گذرد، تو کجا و جنگ صفین کجا ) او گفت حق دارید که باور نکنید. 🔺 اما من برای شما تعریف می کنم : یک مرتبه به سمت مقصدی حرکت می کردم، در راه همسفری پیدا کردم و از هر دری صحبت می کردیم، آهسته آهسته متوجه شدم او دشمن حضرت علی (ع) است ! 🔺چرا که او گفت اگر من در جنگ صفین بودم شمشیر خود را با خون علی (ع) و یارانش سیراب می کردم ! من هم گفتم اگر در جنگ صفین بودم شمشیر خود را به خون معاویه و یاران او سیراب می کردم، با همدیگر درگیر شدیم. 🔺جنگ و دعوای شدیدی در گرفت شمشیرها را کشیدیم و به جان هم افتادیم تا اینکه ضربه ای به سرم اصابت کرد و بی هوش شدم!   🔺نمی دانم چقدر طول کشید اما وقتی به هوش آمدم سرم را بر دامن آقای محترمی دیدم و مشاهده کردم که طرف دعوای من هم به درک واصل شده است، به صورت آن آقا که نگاه کردم. 🔺 فرمودند : چون تو ما را یاری کردی ما نیز تو را یاری کردیم، چنان که خداوند کسی که او را یاری کند، او را یاری می نماید، دیدم آقا دست به زخم های بدنم می کشید و زخم ها فوری خوب می شد. 🔺 وقتی که دست بر سرم کشید، زخم سرم التیام یافت و دردی احساس نمی کردم، ولی جای زخم روی سرم ماند و آن آقا فرمودند : هرگاه کسی از تو درباره جای زخم سوال کرد بگو : یادگار جنگ صفین است چون تو دوست داشتی در جنگ صفین شرکت کنی . 🔺 آن آقا وجود نورانی حضرت صاحب الزمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه بودند.[۲]🌺 [۱] . بحارالانوار ج ۱۳ ص ۸۲ به نقل از کتاب کشف الغمه. [۲] . داستانهایی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ص ۲۷۲. http://eitaa.com/montazaranmahdey ┄┅═✧❁یازهرا❁✧═┅┄
💠✨💠✨ ❇️حجت الاسلام 🍀بالاترین مقام منتظران🍀 💠 شرط که در روایات هم آمده، داشتن نسبت به امام زمان(عج) است. منتظر باید امامش را ، امام حیّ که در میان ما زندگی می کند. 💠از خود کنیم که چرا می خواهد بیاید و از نبود او چه را داریم متحمل می شوی؟ وظایف ما در مقابل او چیست و چه به گردن ما دارد؟   💠 من برای آشنایی و شناخت هر چه بیشتر امام عصر(عج)، کتاب را پیشنهاد می کنم. اگر شناخت و معرفت نسبت به حضرت (عج) نباشد کاری از پیش نمی رود. 💠 حضرت امیر(ع) کنار ایشان بودند اما چون نداشتند به تعبیر خود امام علی(ع) چون خار پایشان بودند. 💠اما «مالک اشتر» یار واقعی بود. بنابر این، باید نسبت به امام خود معرفت و داشته باشیم. معرفت عقلی یعنی باور، صرف شناخت و اطلاعات ذهنی خوب است اما کافی نیست، باور کردن اوست که باعث و در برابر امام(ع) می شود.  💠 آیت الله شیخ یکی از بود، روزی به او اطلاع دادند که یکی از رفقا است و این مرد به دیدار دوستش رفت و دید که او را رو به قبله کرده اند. 💠و می گویند حالش بد است و هم گفته اگر تب کرده و کند، خوب می شود و نجات پیدا می کند و ما رویش لحاف انداخته ایم اما اصلا عرق نمی کند. 💠این مرد گفت: تا شما بروید دو تا چای بیاورید او هم میکند و خوب می شود، از اتاق خارج شدند و در حال ریختن چای در استکان دوم بودند که عرق کرد و خوب شد و نشست. 💠سوال کردند چه شد؟ از کجا فهمیدی؟ آیت الله شیخ حسن علی تهرانی پاسخ داد: از وقتی که این لباس را به تن کردم به امام زمانم(عج) نکردم،امام زمانم هم مرا رد نمیکند. 💠 معرفت قلبی به امام زمان(عج) و به آن حضرت(عج) چنین و معجزاتی را می زند. http://eitaa.com/montazaranmahdey
💠✨💠✨ ❇️حجت الاسلام 🍀بالاترین مقام منتظران🍀 💠 یکی از ارزنده ای که در مورد وجود امام عصر(عج) باید آرزو و دعایش را از خداوند باشیم رسیدن به مقام# یاری و نسبت به آن حضرت(عج) است. 💠 ما که نمی توانیم (ع) باشیم اما می توانیم خودمان را در آنان قرار دهیم، این بالاترین است که یک انسان می تواند به آن برسد. 💠در به ما یاد داده اند، چنانچه در که در مفاتیح آمده و بعد از نماز صبح می خوانیم آمده است: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ».   💠 همچنین، در الجنان در ادامه این دعا آمده است: «اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ، وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ، وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ، وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ: خدایا هم چنان که مرا به این شرافت مفتخر نمودى، وبه این فضیلت برترى ام دادى، و به این نعمت فرمودى، پس درود فرست بر مولا و سرورم الزمان، و مرا قرار ده از یاران و و دفاع کنندگان از آن حضرت، و از کشته شدگان پیش رویش».   💠آنچه که در این دعا ذکر شده، مقامی است که باید به باشیم، یار امام زمان(عج) کسی است که شرط داشته باشد. 💢ادامه دارد... http://eitaa.com/montazaranmahdey
 💠✨💠✨ ❇️حجت الاسلام 🍀جدایی از ولی خدا🍀 💠 یکی از چیزهای که انسان را از ولی خدا می کند و در این زمان می تواند انسان را از امام زمان(عج) جدا کند، است. 💠 این امر می شود که انسان در هر زمان به امام معصوم(ع) ندهد آن هم وقتی که پای کار و پیش بیاید چون و تعلقات بر علاقه او به امام معصوم(ع) شده اند. 💠هیچ ای نباید بر علاقه به ولیّ خدا شود، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وقتی به سمت می رفت با لشکر کوچک اش به یکی از محبین اهل بیت(ع) به نام « بن عدی طائی» برخورد کرد که از بیرون آمده بود. 💠او بود که در زمان حضرت امیر(ع) به شناخته می شد تا حدی که به گونه ای در برخورد با او را عاجز کرده بود، در عین حال اهل بیت(ع) هم بود. 💠 طرماح با امام حسین(ع) ملاقات کرد اما طرماح ان روز طرماح دیروز نبود، و دنیا تغییرش داده بود. 💠 او در مواجهه با حضرت(ع) و در پاسخ به این که از کوفه چه خبر؟ به امام(ع) پاسخ داد: به کوفه نیا، عبیدالله بن زیاد کوفه را گرفته و اجازه نمی دهد که حتی یک نفر به کمکت بیاید، اگر می خواهی جایی بروی به برو و من آنجا 10هزار شمشیرزن برایت آماده می کنم. 💠حضرت(ع) جواب داد: هرچه که خدا بخواهد همان می شود. نیز گفت: من مقداری جنس برای زن و بچه خود کرده ام، می روم آنها را به دست شان برسانم و بعد برمی گردم و به تو می شوم. 💠او در حالی که می دید لشکر «حر» امام حسین(ع) را کرده و حضرت سیدالشهداء(ع) با فاصله ای ندارد برگشت تا آذوقه را به دست خانواده اش برساند و سوال این است که آیا زن و بچه تو از خون خانواده امام حسین(ع) رنگین تر بود که رفتی و امام حسین(ع) را گذاشتی؟ http://eitaa.com/montazaranmahdey
🌾🌾🌾🌾 📝آثار لقمه حرام 🔹مرحوم «آیت الله اراکی» رفیقی به نام «سید مهدی کشفی» داشت که از شاگردان «حاج میرزاد جواد ملکی تبریزی» بود؛ مرحوم آیت الله اراکی تعریف می کرد که خود حاج سید مهدی کشفی برایم می گفت: شبی از خواب بیدار شد که برای نماز شب به حیاط برود و وضو بگیرد اما وقتی در حیاط را باز کرد، دید که خانه خودش شکل دیگری دارد، دور تا دور حیاط مثل صحن های حرم حجره حجره شده بود، متوجه شد از یکی از این حجره ها صدای ناله جان سوزی می آید، گشت و حجره را پیدا کرد و نزدیک تر شد اما در قفل بود و باز نمی شد، از شکاف در نگاه کرد. 🔸 وی تعریف می کرد: دیدم یکی از رفقای خودم است که در بازار فعالیت داشت و دیدم چاله ای به اندازه قامت یک انسان کنده اند و یک نفر را تا گردن در آن چاله گذاشته و سنگ ریخته اند و فقط گردن آن شخص بیرن است. دیدم دو مَلَک در حلقوم او عملیاتی انجام می دهند، وقتی که این صحنه را دیدم، پاهایم شل شد! آن شخص هرچه قدر که فریاد می زد آن دو مَلَک بی اعتنا کارشان را انجام می دادند. من هرچه که داد زدم، اصلا اعتنایی نکردند. دیگر طاقت نداشتم ببینم و حال نماز شب هم نداشتم و رفتم درب منزل استادم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و محکم در زدم، هنگام اذان صبح بود. در می زدم و از آن طرف میرزا که داشت به سوی در می آمد، می گفت چه خبرت است یک چیزی نشان ات داده اند. 🔹مرحوم کشفی تعریف می کرد که میرزا جواد ملکی تبریزی گفت: سید مهدی! رفیقت که از بازاریان تهران است اکنون در حال جان دادن است و دارند جان او را می گیرند، صحنه ای که دیدی قبض روحش بود؛ مرحوم کشفی می گفت ساعت و شب و تاریخ را یادداشت کردم. بعد از چند روز که گذشت تلگرافی برایم آمد که در آن خبر فوت نوشته شده بود و دعوت برای حضور در مراسم هفت در تهران، خبر فوت آن مرحوم در آن درج شده بود و برای مجلس هفتم آن شخص. مرحوم کشفی می گفت وقتی تاریخ را دیدم همان تاریخ بود که من آن واقعه را مشاهده کرده بودم؛ آن شخص رباخوار بود.🌱 🎤 http://eitaa.com/montazaranmahdey ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄