💠✨💠✨
#گزیده_منبر_عالی
✳️حجت الاسلام #عالی
#زخم_جنگ_صفین
🔺مرحوم علامه مجلسی (ره) نقل می کند[۱] که شخصی به نام محیی الدین اِربلی می گوید : من و پدرم در یک قهوه خانه ای نشسته بودیم، فردی مقابل ما نشسته بود و در حال چرت زدن بود که کلاه از سرش افتاد و یک زخم بزرگ روی سر او ظاهر شد.
🔺 از او سوال کردیم این زخم کاری روی سر شما جریانش چیست ؟ گفت این زخم یادگار جنگ صفین است، ما خنده مان گرفت ( از جنگ صفین قرن ها می گذرد، تو کجا و جنگ صفین کجا ) او گفت حق دارید که باور نکنید.
🔺 اما من برای شما تعریف می کنم : یک مرتبه به سمت مقصدی حرکت می کردم، در راه همسفری پیدا کردم و از هر دری صحبت می کردیم، آهسته آهسته متوجه شدم او دشمن حضرت علی (ع) است !
🔺چرا که او گفت اگر من در جنگ صفین بودم شمشیر خود را با خون علی (ع) و یارانش سیراب می کردم ! من هم گفتم اگر در جنگ صفین بودم شمشیر خود را به خون معاویه و یاران او سیراب می کردم، با همدیگر درگیر شدیم.
🔺جنگ و دعوای شدیدی در گرفت شمشیرها را کشیدیم و به جان هم افتادیم تا اینکه ضربه ای به سرم اصابت کرد و بی هوش شدم!
🔺نمی دانم چقدر طول کشید اما وقتی به هوش آمدم سرم را بر دامن آقای محترمی دیدم و مشاهده کردم که طرف دعوای من هم به درک واصل شده است، به صورت آن آقا که نگاه کردم.
🔺 فرمودند : چون تو ما را یاری کردی ما نیز تو را یاری کردیم، چنان که خداوند کسی که او را یاری کند، او را یاری می نماید، دیدم آقا دست به زخم های بدنم می کشید و زخم ها فوری خوب می شد.
🔺 وقتی که دست بر سرم کشید، زخم سرم التیام یافت و دردی احساس نمی کردم، ولی جای زخم روی سرم ماند و آن آقا فرمودند : هرگاه کسی از تو درباره جای زخم سوال کرد بگو : یادگار جنگ صفین است چون تو دوست داشتی در جنگ صفین شرکت کنی .
🔺 آن آقا وجود نورانی حضرت صاحب الزمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه بودند.[۲]🌺
[۱] . بحارالانوار ج ۱۳ ص ۸۲ به نقل از کتاب کشف الغمه.
[۲] . داستانهایی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ص ۲۷۲.
http://eitaa.com/montazaranmahdey
┄┅═✧❁یازهرا❁✧═┅┄
💠✨💠✨
#گزیده_منبر_عالی
❇️حجت الاسلام #عالی
🍀بالاترین مقام منتظران🍀
#بخش_پایانی
💠 #اولین شرط که در روایات هم آمده، داشتن #معرفت نسبت به امام زمان(عج) است. منتظر باید امامش را #بشناسد، امام حیّ که در میان ما زندگی می کند.
💠از خود #سوال کنیم که چرا می خواهد بیاید و از نبود او چه #خساراتی را داریم متحمل می شوی؟ وظایف ما در مقابل او چیست و چه #حقوقی به گردن ما دارد؟
💠 من برای آشنایی و شناخت هر چه بیشتر امام عصر(عج)، کتاب #مکیال_المکارم را پیشنهاد می کنم. اگر شناخت و معرفت نسبت به حضرت #حجت(عج) نباشد کاری از پیش نمی رود.
💠 #یاران حضرت امیر(ع) کنار ایشان بودند اما چون #معرفت نداشتند به تعبیر خود امام علی(ع) چون خار #جلو پایشان بودند.
💠اما «مالک اشتر» یار واقعی بود. بنابر این، باید نسبت به امام خود معرفت #قلبی و #عقلی داشته باشیم. معرفت عقلی یعنی باور، صرف شناخت و اطلاعات ذهنی خوب است اما کافی نیست، باور کردن اوست که باعث #وفاداری و #تسلیم در برابر امام(ع) می شود.
💠 آیت الله شیخ #حسنعلی #تهرانی یکی از #بزرگان بود، روزی به او اطلاع دادند که یکی از رفقا #بیمار است و این مرد به دیدار دوستش رفت و دید که او را رو به قبله کرده اند.
💠و می گویند حالش بد است و #طبیب هم گفته اگر تب کرده و #عرق کند، خوب می شود و نجات پیدا می کند و ما رویش لحاف انداخته ایم اما اصلا عرق نمی کند.
💠این مرد گفت: تا شما بروید دو تا چای بیاورید او هم #عرق میکند و خوب می شود، از اتاق خارج شدند و در حال ریختن چای در استکان دوم بودند که #مریض عرق کرد و خوب شد و نشست.
💠سوال کردند چه شد؟ از کجا فهمیدی؟ آیت الله شیخ حسن علی تهرانی پاسخ داد: از وقتی که این لباس را به تن کردم به امام زمانم(عج) #خیانت نکردم،امام زمانم هم #حرف مرا رد نمیکند.
💠 #چنین معرفت قلبی به امام زمان(عج) و #وفاداری به آن حضرت(عج) چنین #کرامات و معجزاتی را #رقم می زند.
http://eitaa.com/montazaranmahdey
💠✨💠✨
#گزیده_منبر_عالی
❇️حجت الاسلام #عالی
🍀بالاترین مقام منتظران🍀
#بخش_اول
💠 یکی از #مقامات ارزنده ای که در مورد وجود #مقدس امام عصر(عج) باید آرزو و دعایش را از خداوند #داشته باشیم رسیدن به مقام# یاری و #خدمتگزاری نسبت به آن حضرت(عج) است.
💠 ما که نمی توانیم #جزو #معصومان(ع) باشیم اما می توانیم خودمان را در #خدمت آنان قرار دهیم، این بالاترین #مقامی است که یک انسان می تواند به آن برسد.
💠در #ادعیه به ما یاد داده اند، چنانچه در #دعایی که در مفاتیح آمده و بعد از نماز صبح می خوانیم آمده است: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ».
💠 همچنین، در #مفاتیح الجنان در ادامه این دعا آمده است: «اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ، وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ، وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ، وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ: خدایا هم چنان که مرا به این شرافت مفتخر نمودى، وبه این فضیلت برترى ام دادى، و به این نعمت #خاصم فرمودى، پس درود فرست بر مولا و سرورم #صاحب الزمان، و مرا قرار ده از یاران و #پیروان و دفاع کنندگان از آن حضرت، و از کشته شدگان پیش رویش».
💠آنچه که در این دعا ذکر شده، #بالاترین مقامی است که باید به #دنبالش باشیم، یار امام زمان(عج) کسی است که #چند شرط داشته باشد.
💢ادامه دارد...
http://eitaa.com/montazaranmahdey
💠✨💠✨
#گزیده_منبر_عالی
❇️حجت الاسلام #عالی
🍀جدایی از ولی خدا🍀
#بخش_اول
💠 یکی از چیزهای #مهمی که انسان را از ولی خدا #جدا می کند و در این زمان می تواند انسان را از امام زمان(عج) جدا کند، #تعلقات است.
💠 این امر #سبب می شود که انسان در هر زمان به امام معصوم(ع) #کمک ندهد آن هم وقتی که پای کار و #بحران پیش بیاید چون #علاقه و تعلقات بر علاقه او به امام معصوم(ع) #مقدم شده اند.
💠هیچ #علاقه ای نباید بر علاقه به ولیّ خدا #مقدم شود، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وقتی به سمت #کوفه می رفت با لشکر کوچک اش به یکی از محبین اهل بیت(ع) به نام « #طرماح بن عدی طائی» برخورد کرد که از #کوفه بیرون آمده بود.
💠او #شخصی بود که در زمان حضرت امیر(ع) به #شجاعت شناخته می شد تا حدی که به گونه ای در برخورد با #معاویه او را عاجز کرده بود، در عین حال #شاعر اهل بیت(ع) هم بود.
💠 طرماح با امام حسین(ع) ملاقات کرد اما طرماح ان روز طرماح دیروز نبود، #چرب و #شیرین دنیا تغییرش داده بود.
💠 او در مواجهه با حضرت(ع) و در پاسخ به این #سوال که از کوفه چه خبر؟ به امام(ع) پاسخ داد: به #سمت کوفه نیا، عبیدالله بن زیاد کوفه را گرفته و اجازه نمی دهد که حتی یک نفر به کمکت بیاید، اگر می خواهی جایی بروی به #یمن برو و من آنجا 10هزار شمشیرزن برایت آماده می کنم.
💠حضرت(ع) جواب داد: هرچه که خدا بخواهد همان می شود. #طرماح نیز گفت: من مقداری جنس برای زن و بچه خود #خریداری کرده ام، می روم آنها را به دست شان برسانم و بعد برمی گردم و به تو #ملحق می شوم.
💠او در حالی که می دید لشکر «حر» امام حسین(ع) را #محاصره کرده و حضرت سیدالشهداء(ع) با #خطر فاصله ای ندارد برگشت تا آذوقه را به دست خانواده اش برساند و سوال این است که آیا #خون زن و بچه تو از خون خانواده امام حسین(ع) رنگین تر بود که رفتی و امام حسین(ع) را #تنها گذاشتی؟
http://eitaa.com/montazaranmahdey
🌾🌾🌾🌾
#گزیده_منبر_عالی
📝آثار لقمه حرام
🔹مرحوم «آیت الله اراکی» رفیقی به نام «سید مهدی کشفی» داشت که از شاگردان «حاج میرزاد جواد ملکی تبریزی» بود؛ مرحوم آیت الله اراکی تعریف می کرد که خود حاج سید مهدی کشفی برایم می گفت: شبی از خواب بیدار شد که برای نماز شب به حیاط برود و وضو بگیرد اما وقتی در حیاط را باز کرد، دید که خانه خودش شکل دیگری دارد، دور تا دور حیاط مثل صحن های حرم حجره حجره شده بود، متوجه شد از یکی از این حجره ها صدای ناله جان سوزی می آید، گشت و حجره را پیدا کرد و نزدیک تر شد اما در قفل بود و باز نمی شد، از شکاف در نگاه کرد.
🔸 وی تعریف می کرد: دیدم یکی از رفقای خودم است که در بازار فعالیت داشت و دیدم چاله ای به اندازه قامت یک انسان کنده اند و یک نفر را تا گردن در آن چاله گذاشته و سنگ ریخته اند و فقط گردن آن شخص بیرن است. دیدم دو مَلَک در حلقوم او عملیاتی انجام می دهند، وقتی که این صحنه را دیدم، پاهایم شل شد! آن شخص هرچه قدر که فریاد می زد آن دو مَلَک بی اعتنا کارشان را انجام می دادند. من هرچه که داد زدم، اصلا اعتنایی نکردند. دیگر طاقت نداشتم ببینم و حال نماز شب هم نداشتم و رفتم درب منزل استادم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و محکم در زدم، هنگام اذان صبح بود. در می زدم و از آن طرف میرزا که داشت به سوی در می آمد، می گفت چه خبرت است یک چیزی نشان ات داده اند.
🔹مرحوم کشفی تعریف می کرد که میرزا جواد ملکی تبریزی گفت: سید مهدی! رفیقت که از بازاریان تهران است اکنون در حال جان دادن است و دارند جان او را می گیرند، صحنه ای که دیدی قبض روحش بود؛ مرحوم کشفی می گفت ساعت و شب و تاریخ را یادداشت کردم. بعد از چند روز که گذشت تلگرافی برایم آمد که در آن خبر فوت نوشته شده بود و دعوت برای حضور در مراسم هفت در تهران، خبر فوت آن مرحوم در آن درج شده بود و برای مجلس هفتم آن شخص. مرحوم کشفی می گفت وقتی تاریخ را دیدم همان تاریخ بود که من آن واقعه را مشاهده کرده بودم؛ آن شخص رباخوار بود.🌱
🎤 #استاد_عالی✅
http://eitaa.com/montazaranmahdey
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄