eitaa logo
🟢توشه راه✅️
305 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
32 فایل
مطالب نابببب بروززززوعکس زیبامفهومی وودلنوشته هاووو فروشگاه !! پاسخ گویی @montazarmohbby110 ⭕جهت ثبت سفارش ☝️☝️☝️ بزن روپیوستن کانال وگم نکنی😍 https://eitaa.com/montazarr1401 https://eitaa.com/ganbrynanwamahsolatorganek لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزهای سختی در زندگی آدم می رسد که هیچ کسی حتی نمی پرسد: "خوبی ؟" لحظه هایی را در زندگی تجربه میکنی، که انگار تنهاترین انسان روی زمینی! ... برای چنین روزهای سختی، برای لحظه های تنهایی که همدمی نیــست، نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری ... به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی! نامش را همه می دانیم ... "خدای مهربان
به برکت یک گندم... صد علف هرز آب می‌خورد... قدر انسان‌های خوب رو بدونیم ، خدا به واسطه اونها هم که شده برامون نعمت رو میفرسته🌿🌾
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعا برای رفع گرفتاریها با‌صدای بلند در منزل پخش کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢هیئت سکولار ♦️شب عاشوراوقتی درسخنرانی هیئت،واعظ درحال صحبت درمورد مسائل سیاسی روزودشمن شناسی بودیکی هیئتی هافریادزدآقاجلسه راسیاسی نکن مابرای اشک برحسین آمده ایم نه سیاسی بازی، روضه ماراخراب نکن بگذاربرای غربت حسین اشک بریزیم وضجه بزنیم! 🔻بیاداین رویدادتاریخی افتادم: سیدبن طاووس روایتی رانقل میکندکه درآن پیامبراکرم درمسجدمدینه داستان شهادت امام حسین رابرای مردم تعریف میکندهمه شروع میکنندبه گریه کردن،بعدپیامبرهمه راتوبیخ میکندبااین جمله تاریخی که اتبکونه ولاتنصرونه.. آیابرایش گریه میکنیدویاریش نمیدهید؟ 🤦🏽‍♂ وسپس بیاداین واقعه تلخ تاریخی افتادم: 😡😡😡😡 ➖صحنه به دارکشیدن ۹آزادیخواه تبریزی درشهرتبریزبدست لشگرقزاق روس به سال۱۲۹۰روزعاشورا♦️هنگامی که روس هادرحال بدارکشیدن آزادیخواهان ودلاوران تبریزدرروزعاشورای سال۱۲۹۰بودندصدای طبل وسنج ازکوچه پسکوچه های تبریزشنیده میشدومردم تبریزدرحال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند. عده ای زنجیرزن،وسینه زن وقمه زن..🤦🏽‍♂فرمانده روس گفت:میترسیدم آن جمعیت عظیم عزادارحسینی به آزادیخواهان مبارزتبریزی بپیوندندکه درآن صورت چه برسرمامیآمد!! ♦️اماجمعیت عظیم!مردم شیعه (سکولار)(بی بصیرت)!عزادارفقط عزاداری وگریه🤦🏽‍♂کردندزنجیروسینه وقمه زدندبه اعدام۹دلاورآزادیخواه خودتوجهی نکردند. 📌آری،اینست اسلام منهای سیاست واین چیزی است که شیعه انگلیسی به شدت به دنبال آنست وبرای آن میلیاردی خرج میکند. 📌براستی درهیئتی که دغدغه حفظ نظام وامربه معروف ونهی ازمنکرمسئول ومردم وصدورانقلاب ونفی طاغوت ومبارزه بااسرائیل نباشدابن زیادهم سینه میزند. آری این است نتیجه بی بصیرتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/montazarr1401 🏴ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام ای با غریب های جهان آشنا حسین🖤🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/ ⛔️نترسیم و نترسانیم میزان فرصتی که در ها وجود دارد در خود ها نیست.🙂✌️ ✾•┈┈نگاهی متفاوت┈┈•✾ ⚘اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ⚘ .................................................. ()را دنبال‌کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/1604518218C1a740ba711
1.8M
⚠️میدونید که دسترسی سعید به همه کانالهاش رو بستن و خیلیا نگرانن و دائما به ما پیام‌میدن. 🎙امروز یکشنبه ۱۷ تیرماه با سعیدیسم صحبت کردم و آخرین توضیحاتش در مورد این موضوع رو پرسیدم ⏪با دور تند گوش کنید و منتشر کنید تا بقیه هم از نگرانی در بیان. کانال سرباز جنگ رسانه👇 ➺@ahmad_navaei [عضویت]
⚫️تلنگر محرم  ‏🖤به بچه هاتون یاد بدید امام حسین ع از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی... ‏🖤حضرت عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب... ‏🖤اونجا که امام حسین ع فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟یار میخواست نه آب... ‏🖤به بچه هاتون از آزادگی امام حسین(ع) بگید نه از لبهای تشنه... ‏🖤خیلیا لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین(ع) نشدن. ‏🖤حسین (ع) یعنی مردانگی...آزادگی...غیرت...شجاعت و شهامت. ‏🖤عباس یعنی جوانمردی... معرفت....حیا....غیرت ‏🖤عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست... ‏🖤حسین(ع) یعنی آزادگی حتی لحظه ای که گلوی نوزادت دریده شد... ‏🖤افسوس که لبهای تشنه باعث شد راه اصلی کربلا از یاد خیلیا بره... ‏🖤پیام کربلا ایستادن در مقابل ظلم است✨ به بچه هاتون راه اصلی کربلارو نشون بدید🌹🏴 https://eitaa.com/montazarr1401
این شعر تاریخ انقضا ندارد پارچه بافی می‌کرد و بزازی. گاهی هم شعر می‌گفت. شعرهایش هم مثل بافته‌های کاشان جذاب بود و دلنشین. قصیده و غزل‌هایش آنقدر زیبا بود که دل شاه طهماسب را ربود و به دربار راه پیدا کرد. ولی از وقتی پسرش فوت کرد، ورق برگشت. شعرش بوی سوگ فرزند گرفت. گروه زندگی:بعد از شعری که در غم جگر گوشه‌اش گفت، یک شب حضرت علی (ع) را در خواب دید. فرمودند: «محتشم! برای فرزند خود مرثیه گفتی، چرا برای نور چشم من نگفتی؟!» صبح که بیدار شد، به خوابش فکر می‌کرد. شب بعد همان خواب تکرار شد. دوباره خواب دید که حضرت علی (ع) فرمود: «برای فرزندم حسین مرثیه بگو!» محتشم گفت: فدایت شوم! چه بگویم؟! حضرت فرمودند که بگو: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» مصرعی که امام زمان(عج) به شعر محتشم اضافه کرد محتشم بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود. همان ساعت به برکت توجّه امیرالمؤمنین (ع) شروع کرد ادامه شعر را گفت تا به این مصرع رسید: «هست از ملال‌گر چه بری ذات ذوالجلال… » هر چه فکر کرد مصرع دیگر به خاطرش نمی‌رسید… چند روز گذشت، ولی یادش نمی‌آمد. تا اینکه شبی حضرت مهدی (عج) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال…» و شعرش کامل شد. سالهاست که این شعر را بر در و دیوار و کتیبه‌ها می‌بینیم و در روضه‌ها می‌شنویم. انگار این شعر لوگوی اصلی محرم شده است. بعد از گذشت ۵۰۰ سال از سرودن شعر، هنوز تازه است و قدیمی نمی‌شود. وقتی این روایت را می‌خوانیم تازه به رمز و راز این شعر پی می‌بریم. راز جذابیت و تازگی شعر بعد ۵ قرن شاید این است که سفارش پدر بوده است در عزای پسر. آن هم چه پدر و پسری. علی که پادشاه دو جهان است و حسین بهانه خلقت. اما قصه این شعر محتشم کاشانی همینجا تمام نمی‌شود. ماجرای خواب مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم بقیه داستان را از زبان مقبل کاشانی می‌شنویم: «یک سال زوار زیادی، از اصفهان برای زیارت عاشورا عازم کربلا شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه ماه محرم شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت گریه می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب در عالم رؤیا خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت زیارت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب اباعبدالله الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود. گفتم تو کیستی؟ گفت من از فرشته‌های حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار استغفار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت آدم ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح است. در طرف چپش حضرت ابراهیم و آن یکی شیث است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و اسماعیل و اسحاق و داود و سلیمان و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: محتشم را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم.