🎋🎋🎋🎋🎋
#آبراه_نینوا
مرور خاطرات عملیات بدر
🎙**راوی عبدالرضا پیمان فر**
✳️ قسمت چهارم
آموزش های بلم رانی شروع شد ، بلم ها ، قایق های کوچک و باریکی بودند و ظرفیت سه نفر داشتند هنگام سوار شدن خیلی باید دقت می کردیم تا قایق چپ نشود زیرا سطح اتکای کمی با آب داشت . چند نفر ازکسانی که دوره بلم رانی دیده بودند قرار بود به ما نحوه سوار شدن به بلم را آموزش بدهند گروهان قائم کنار اسکله به خط شد نفرات آموزش دیده سوار بلم شدند در همان لحظه اول بلم و سه نفرشان زیر آب رفتند ، همه بچه ها زدند زیر خنده و گفتند اينها آموزش دیده ها هستند که این جور افتادند توی آب ، وای بحال ما.
کم کم نحوه سوار شدن به بلم را یاد گرفتیم ، حالا پاروکشی و بعد هم تبدیل شدیم به بلمران های حرفه ای، روزها تو آب بودیم و شبها نیز مانورهای آبی وخاکی داشتیم بعضی وقتها چند ساعت پاروکشی بعدش حمله می کردیم به جاده شهیون وسردشت، بارها جاده را تصرف کردیم.
درکنار آموزش های نظامی بچهها ساعاتی ازشبانه روز رابه خود سازی ومحکم کردن رابطه خود با خدای خود اختصاص می دادند ، قرائت قرآن، ذکرو دعا ، نماز شب و... نمازهای یومیه هم که به جماعت خوانده می شد ، روزهای خوب وخوشی بود، کوچکترها نسبت به بزرگتر ها احترام زیادی قائل بودند بزرگترها هم واقعا هوای کوچک تر ها را داشتند ، خلاصه درکنار سرما وسختی ها و همه مشکلاتی که وجود داشت یک دوران طلایی بود .
یک روز برای میدان تیر (آرپی جی) به پشت سد گتوند( سد تنظیمی) رفتیم در بلم هایی که نشستن توی آنها سخت بود ، حالا باید سرپا می ایستادیم و آرپی جی می زدیم ، تلاطم آب و بلم هایی که اصلاً تعادل نداشت ، روی شیب کوه مقابل مان ، دو حلقه لاستیک ماشین گذاشتند به عنوان سیبل ، واقعا شلیک گلوله وهدف گیری سخت بود ، شلیک کردن های ما آن روز داستانی شد یکی از برادران گلوله اش از بالای کوه گذشت، کجا خورد، خدا می داند ، آن دیگری یکی موقع هدف گیری با آرپی جی افتاد توی آب ، موقعی هم که قایق موتوری برای کمک جلو رفت برادری که تو آب بود آرپی جی را بالا گرفت نفری که توی قایق بود گلوله آرپی جی راگرفت، گلوله ماند توی دستش و قبضه آرپی جی رفت قعر آب و پیدا هم نشد ، البته بعضی ها هم خیلی خوب شلیک کردند .
⬅️ ادامه دارد...
🆔https://eitaa.com/sayedjamshid