#یک_نکته_از_هزاران 🌱
ايراد بنى اسرائيلى !
مردى از بنى اسرائيل ، يكى از بستگان خود را كشت و جسد او را بر سر راه مردى از بهترين فرزندان قبيله بنى اسرائيل گذاشت . سپس به خونخواهى او برآمد. كسى از آنها متهم شد كه قاتل اوست . در نتيجه غوغاى برخاست . براى حل اين مشكل محضر موسى آمدند تا حق را آشكار سازد.
حضرت موسى دستور داد گاوى بياورند تا كشف حقيقت كنند. بنى اسرائيل گمان بردند موسى آنان را استهزاء مى كند، از روى تعجب گفتند:
- آيا ما را استهزاء مى كنيد؟
موسى گفت :
- استهزاء خوى نادانان است و من به خدا پناه مى برم از جاهلان باشم .
وقتى فهميدند مساءله جدى است گفتند:
- از پروردگارت بخواه براى من روشن كند، چگونه گاوى بايد باشد.
حضرت فرمود:
اگر بنى اسرائيل در مرحله اول از فرمان موسى پيروى مى كردند، هرگونه گاوى مى آوردند در اطاعت ايشان كافى بود. ولى چون بهانه جوئى كردند، توضيح خواستند، خدا نيز كار را برايشان دشوار ساخت . و براى آن گاو نشانه هاى قرار داد كه پيدا كردنش كار آسان نبود. لذا وقتى كه پرسيدند، اين گاو چگونه بايد باشد، خداوند فرمود:
آن گاو نه پير از كار افتاده است و نه بكر و جوان ، بلكه ميان اين دو.
آن گاو نه پير و از كار افتاده باشد و نه بكر و جوان ، بلكه ميان اين دو!
باز پرسيدند:
- چه رنگى باشد؟!
حضرت موسى فرمود:
- زرد رنگ ، طورى كه هر بيننده را شاد و مسرور سازد.
گفتند:
- اى موسى ! مشخصات گاو هنوز مبهم است واضح تر بفرما!
موسى گفت :
- گاوى كه به شخم زدن آرام و نرم نشده و براى زراعت ، آبكشى نكرده باشد، بدون عيب بوده و غير از رنگ اصلى اش رنگ ديگرى در آن نباشد.
با زحمت فراوان جستجو كردند در آخر مشخصات با مشخصات گاوى انطباق يافت كه نزد جوانى از بنى اسرائيل بود. وقتى كه براى خريد پيش او رفتند، گفت :
- نمى فروشم ، مگر اينكه پوست گاوم را پر از طلا نماييد!
گفتار جوان را به حضرت اطلاع دادند، فرمود:
- چاره اى نيست بايد بخريد! آنان نيز به همان قيمت خريدند و آن را كشتند.
دم گاو (98) را بر مرد مقتول زدند و او زنده شد، گفت :
- يا نبى الله ! پسر عمويم مرا كشته است ، نه آن كسى كه ادعا مى كنند.
اين گونه راز قتل بر همه آشكار شد. يكى از پيروان و اصحاب موسى گفت :
- يا نبى الله ! اين گاو قصه شيرينى دارد.
حضرت فرمود:
- آن قصه چيست ؟
مرد گفت :
- جوان صاحب اين گاو، نسبت به پدر و مادر خويش خيلى مهربان بود. روزى او جنسى خريد. براى گرفتن پول ، پيش پدر آمد، او را در خواب يافت .
چون نخواست پدر را از خواب شيرين بيدار كند، از معامله صرف نظر كرد، هنگامى كه پدر بيدار شد، جريان را به او عرض كرد.
پدر گفت :
- كار نيكويى كردى ، به خاطر آن ، اين گاو را به تو بخشيدم .
حضرت موسى عليه السلام گفت :
- ببينيد! اين فوايد نيكى به پدر و مادر است
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
يكى از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود يكى از بستگانشان در اواخر عمرش ملكى خريده بود و از استفاده سرشار آن زندگى را مى گذارند پس از مرگش او را ديدند در حالى كه كور بود از او سببش را پرسيدند كه چرا در برزخ نابينا هستى ؟
گفت : ملكى را كه خريده بودم وسط زمين مزروعى آن چشمه آب گوارايى بود كه اهالى ده مجاور مى آمدند و از آن برمى داشتند و حيوانات خود را آب مى دادند به واسطه رفت وآمدشان مقدارى از زراعت من خراب مى شد و براى اينكه سودم از آن مزرعه كم نشود و راه آمد و شد را بگيرم به وسيله خاك و سنگ و گچ آن چشمه را كور نمودم و خشكانيدم وبيچاره مجاورين به ناچار به راه دورى مراجعه مى كردند، اين كورى من به واسطه كور كردن چشمه آب است
به او گفتم آيا چاره اى دارد؟ گفت اگر وارثها بر من رحم كنند و آن چشمه را جارى سازند تا مورد استفاده مجاورين گردد حال من خوب مى گردد.
ايشان فرمود به ورثه اش مراجعه كردم آنها هم پذيرفتند و چشمه را گشودند پس از چندى آن مرحوم را با حالت بينايى و سپاسگزارى ديدم .
آدمى بايد بداند كه هرچه مى كند به خود كرده است :(لَها ما كَسَبَتْ وَعَلَيْها مَااكْتَسَبَتْ) اگر به كسى ستم نموده به خودش ستم كرده ، اگر به كسى نيكى كرده به خودش نيكى كرده است .اگرسر كسى رابريده درمواقف برزخى خودش بى سر است و در جهنم سرو پايش به هم پيچيده است چنانچه مى فرمايد:(فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَاْلاَقْدام ) از اينجاست كه حضرت زينب كبرى عليهاالسّلام در مجلس يزيد به آن ملعون فرمود:((وَما فَرَيْتَ اِلاّ جِلْدُكَ وَما قَطَعْتَ اِلاّ رَاءْسُكَ؛نبريدى مگرپوست خودت راوجدانساختى مگرسرخود را)).᯽
https://eitaa.com/montazarr1401