31.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم_مهدوی
#انیمیشن_ناسور
#ناسور
📺انیمیشن ناسور_قسمت اول
👌بچه ها جون پیشنهاد می کنیم این کارتون زیبا در مورد واقعه کربلا رو حتمااااا حتمااااا ببینید و برای دوستانتون هم ارسال کنید.
@montazer_koocholo
عبدالله بن حسن ع.mp3
19.97M
#عبد_الله_بن_حسن
#محرم_الحرام
#نوجوانان_حسینی
🌹#عبد_الله_بن_حسن🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_شرح
🎶تدوین : _
📚منبع :تبیان
@montazer_koocholo
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم
⚜نِعمَ الاَمیر⚜
🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا
🌀کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
@montazer_koocholo
22.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#من_امام_حسین_را_دوست_دارم
#فیلم_سینمایی_ناسورقسمت دوم
#ناسور
#انیمیشن_ناسور
✅یاری امام حسین علیه السلام
@montazer_koocholo
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_صوتی
#محرم_مهدوی
🏴روز پنجم محرم: عبدالله بن الحسن علیه السلام
🥀بچه ها جون یکی از شهدای کربلا عبدالله بن الحسن هستن، ایشون فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه السلام بود که در روز عاشورا...
👌اگه دوست دارید در مورد این بزرگ مردِ کوچک بیشتر بدونید حتما داستان امروز رو گوش بدید
@montazer_koocholo
حضرت قاسم ع.mp3
25.03M
#یا_حسن_بن_علی
#السلام_علیک_قاسم_بن_حسن 🏴
#مرگ_شیرین_تر_از_عسل
🌹#حضرت_قاسم_ع🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_ضحی
🎶 تدوین : _
📚منبع : تبیان
@montazer_koocholo
#داستان
#محرم_مهدوی
#ششم_محرم
سلام بچه هاااا
عزاداری هاتون قبول🏴 اینم از داستان ششمین روز محرم 👇
✨کلاه خود و پسران امام حسن مجتبی علیه السلام✨
من یک کلاه گنبدی شکل از آهن، فولاد یا فلزهستم. اسمم کلاهخوده، اما با بقیه کلاهخودها فرق دارم.
فرقم اینه که قسمتم شد توی کربلا🕌 باشم.
روی سر نوجوان سیزده ساله ای که چهره اش مانند خورشید☀️ می درخشید.
پسر امام مجتبی امام دوم شیعه ها کریم آل طاها حضرت قاسم بن الحسن المجتبی (علیه السلام)❤️
دو تا از پسرهای امام حسن(علیه السلام)☀️ توی کربلا🕌 حضور داشتند.
✨حضرت عبدالله و حضرت قاسم (عليهماالسلام)✨
🌌 شب عاشورا عمو حسین از برادرزاده ی شجاعش پرسید، مرگ برای تو چگونه هست❓
این نوجوان شجاع و با شهامت فرمودن: عمو جان؛ از عسل 🍯 هم برای من شیرین تره.
وقتی حضرت قاسم(علیه السلام) دید که حضرت علی اکبر(علیه السلام) و خیلی از افراد دیگه شهید شدند، با خودش فکر کرد که الان نوبت منه تا از امامم و عمو حسينم☀️ اجازه بگیرم که به میدان برم.
برای همین با خوشحالی بلند شد و من را روی سرش گذاشت و به سوی عموش☀️ شتافت. نزد عمو حسین که رسید، من را از سرش برداشت و در دستش گرفت. فرمود: عموجان؛ دلم گرفته، سینه ام تنگ شده .
عمو عباسم☀️ پسر عموم علی اکبر☀️ همه عزيزانم برای یاری حق رفتن و شهید شدن. اجازه بدید من هم به میدان برم.
امام حسین علیه السلام☀️ حضرت قاسم را در آغوش گرفتن و او را بوسیدن. من شاهد این بودم که اشک از چشمان امامم جاری شد😢 و به یادگار برادر اجازه نداد به میدان بره
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇