eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون خاکریزهای نمکی 🇮🇷 قسمت دوم : پهلوان پنبه ۲ ━━━🕊✨🌺✨🕊
Audio_681304.mp3
7.01M
های خاله نبات 📚عنوان: پندهای پیامبر۴(چپ و راست، سفیدی چشم، نعیمان انصاری) 🎤گوینده: خانم ملیحه نظری 🍄🍃🍄🍃🍄🍃 نازنینای من😍 🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا سه داستان کوتاه جذاب و شنیدنی💕💛 که از📚سری کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب💫💖 از کتاب قصه های ائمه معصومین علیهم السلام هست رو با هم بشنویم😉😊 فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟 📚ما را به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... یادم رفت براتون بگم که حضرت رقیه‌ی سه ساله، یک خواهر دیگه هم داشت. اسمشون سیده خوله بود. سیده خوله هم سه سالشون بود. آدم‌های بد به دستان و گردن ایشان هم طناب بسته بودند. ⛓ سیده خوله هم مثل خواهرش رقیه، در کربلا و بعد از آن خیلی سختی کشید.😔 آخه آدم بدها 👿 ایشون رو هم می‌زدند. 🕊کاش می‌تونستم کاری کنم. من فقط گریه می‌کردم. 😢 چشمم به سیده خوله بود. این دختر سه ساله خیلی ضعیف شده بود. نگرانش بودم. همین طور که به او نگاه می‌کردم، دیدم در بین راه از شتر به روی زمین افتاد. 🐫 توی شهر بَعلبَک بودیم. سیده خوله خیلی آسیب دید. شب تا صبح بالای سرش نشستم. عمه زینب از او پرستاری می‌کرد. اما صبح که شد، سید خوله به شهادت رسید. 🥀 ✨عمه زینب و بقیه خانواده‌ ی پیامبر مهربان، خیلی برای سیده خوله گریه کردند. 😭 اما آدم‌های زشت و سنگدل 👹 شادی می‌کردند. امام سجاد مهربان، سیده خوله را در ورودی شهر بَعلبک به خاک سپردند. کنار قبر او نهالِ درختِ سَروی را کاشتند. 🌲 نهالی که امام سجاد کاشتند، الان به یک درخت بسیار بزرگ تبدیل شده است.🌲 دوستان من هر ساله به آنجا پرواز می‌کنند و روی آن درخت می‌نشینند. 🕊🕊 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاید تعجب کنید اگر بگویم مغز ما با همه پیچیدگیش قادر نیست جملات منفی را از مثبت تفکیک کند: به جمله ً منفی ً زیر توجه کنید: " لطفا به فیل قرمز فکر نکنید " ذهن شما اکنون به چه چیزی فکر می کند؟ بدون شک ذهن شما اکنون در حال فکر کردن به فیل قرمز است. به نظر شما اگر به کودکی گفته شود دست مرا ول نکن، به پریز برق دست نزن، امروز با بچه ها در مهد دعوا نکن، چه پیغامی در مغز او مخابره میشود؟ همه این جملات در ذهن او مثبت برداشت شده و گویی که به او دستور داده اید که این کار را انجام دهد، در واقع در فرمان دادن باید به کودک گفته شود چه کاری باید انجام دهد نه اینکه چه کاری نباید انجام دهد. بنابراین با کودک خود اینگونه سخن بگویید: - به جای مخالفت نکن ؛ بگو کاری که گفتم را انجام بده - به جای فحش نده ؛ بگو حرف خوب بزن - به جای دستم را ول نکن؛ بگو دستم را محکم بگیر - به جای ندو ؛ بگو آرام راه برو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴 📹 حتما ببینید👆👆 ✨🌸کودکانه مهدوی🌸✨ 🦋آشنایی با امام زمان عجل ﷲ🦋 🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴 @montazer_koocholo
✨دانستنی های مهدوی مناسب کودکان_۱۱ سلام به شما امیدهای امامِ زمان 🤗حالتون خوبه ❓دوباره براتون آیه ی مهدوی جدید آوردیم 😍بخونیدش👇 ✨ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَ‌يْبَ ۛ فِيهِ ۛهُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَ‌زَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ...(بقره آیات ۲-۳) [این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به *غیب* ایمان می‏‌آورند و نماز را بر پا می‌‏دارند و از آنچه روزیشان داده‏‌ایم انفاق می‏‌کنند.] 👈در بعضی از روایاتِ ائمه(علیهم السلام) منظور از *غیب*در این آیه همان امامِ غایب است ✅نتیجه: بچه ها خدا تو قرآن از ما انتظار داره به چیزهایی که دستور داده ایمان بیاریم حتی اگر نتونیم با چشممون ببینیم که یکیشم امام زمانمون هستن که به خاطر دلایلی الان غایبن اما همیشه حضور دارن و ما رو خیلییی دوست دارن❤️به زودی ان شاءالله ظهور میکنن و ما با چشممون هم ایشون رو می بینیم 😍 @montazer_koocholo
تشکر از خدا.mp3
4.46M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶 تدوین: مرضیه دری 📚 منبع : قصه های قرآنی 🔰کپی آزاد با یک صلوات 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... یکی از جاهایی که آدم‌های بد، خانواده‌ی پیامبر را از آن عبور دادند، نصیبین بود. 🏜 پادشاه این شهر، فردی ظالم و بی‌دین بود. 👺 وقتی شنید که خانواده‌ی پیامبر به دست آدم‌های بد و ظالم اسیر شدند، خوشحال شد. 😈 دستور داد که سربازانش شهر را تزئین کنند.🎉 وقتی به دروازه‌ی شهر رسیدند، اسب یکی از آن آدم‌های ظالم و زشت دیگر حرکت نکرد. 🐎 🐎اسب رو به من کرد و گفت: ای پرنده 🕊 می‌بینی❓ اینها امامِ خود را به شهادت رسانده‌اند. اکنون دارند شادی می‌کنند و شهر را تزئین کرده‌اند. ☹️ این را گفت و اشک از چشمانش جاری شد. 😢 اسب نرفت. اما آدم‌های بد و ظالم، همان جلوی دروازه‌ی شهر شادی کردند. شبث‌بن ربعی که خدا لعنتش کند، اسب دیگری را آورد که با آن اسب وارد شود. اما دیدم آن اسب هم به امام خودش وفادار بود. حرف آن آدم زشت را گوش نکرد و وارد شهر نصیبین نشد. شبث‌بن‌ربعی تازیانه‌اش را برداشت و اسب را زد... دارد.. @montazer_koocholo
✨شوق دیدار_۷✨ احمد به لب های امام عسکری علیه السلام ✨ چشم دوخته👁 بود تا نشانه ای که ثابت کند این پسر بچه امام دوازدهم است را از ایشان بشنود، اما از آن چه اتفاق افتاد تعجب کرد😳 آن پسربچه (امام مهدی ) لب به سخن گشود 😱 و در حالی که کاملا روان و زیبا سخن می گفت فرمود: من تنها امامی هستم که در زمین 🌎 باقی خواهم ماند و از دشمنان خدا انتقام خواهم⚔ گرفت: ای احمد پسر اسحاق! حال که با چشم خود دیدی، پس دیگر در پی نشانه نباش. احمد پس از شنیدن👂 این سخنان از حضرت مهدی علیه السلام✨ با امام عسکری علیه السلام ✨و فرزندشان خداحافظی کرد و با خوشحالی🤩 و سرور از خانه🏡 امام به قصد رفتن به قم بیرون آمد... 📚کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۸، ج ۱، ص ۸۰ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن #موسی_و_خضر قسمت چهارم (پایانی) 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
Audio_946212.mp3
9.21M
های خاله نبات 📚عنوان: قصه داوود پیامبر🌸 🎬قسمت: دوم 🎤گوینده: خانم ملیحه نظری 🍄🍃🍄🍃🍄🍃 عزیزای دلم😍 🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا یک داستان جذاب و شنیدنی💕💛 که از📚کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب💫💖 هست رو با هم بشنویم😉😊 فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟 📚ما را به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇
...👆تا اینجا براتون گفتم🕊 که شبث‌بن‌ربعی تازیانه‌اش را برداشت و اسب را زد... اما آن اسب 🐎هم نرفت و به امام خود وفادار ماند...و به اسب کناریش می گفت: این مردم ظالم 👺حتی اگر ما رابکشند نباید قدم از قدم برداریم و باید به اماممون وفادار بمانیم و ناگهان انگار شوری در دلِ تمام اسبا به پا شده بود همه با هم متحد شدن و با صورتهای خشمگین محکم سر جاشون ایستادن و تازیانه هاو ضربات شبث هم باعث حرکتشون نشد. من🕊 خیلی ازدیدن این صحنه لذت بردم😊 و در دلم آشوبی بود که چطور این انسانهای ظالم می خواستن اسبها رو مجبور به بی وفایی کنن ولی اسبها به امام مظلوم و مهربونشون وفادار موندن... در همین لحظات پر آشوب بود که ناگهان سر امام مظلوم و مهربون از نیزه بر زمین افتاد ....😭😔 .. @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون این قسمت: شیشه ی ترشی توی زیر زمینه پیام اخلاقی:حفظ ارامش برای حل مشکلات
Audio_682975.mp3
4.96M
های خاله نبات 📚عنوان: خطاپوشی 🎤گوینده: راه نزدیک مهربانی_چاره دشمنی 🍄🍃🍄🍃🍄🍃 شقایق های سرخ و زیبای من😍 🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا دو داستان کوتاه جذاب و شنیدنی💕💛 که از📚سری کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب💫💖 از کتاب قصه های ائمه معصومین علیهم السلام هست رو با هم بشنویم😉😊 فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟 📚@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بشارت رهایی ۱✨  ابراهیم در حالی که آثار نگرانی😰 و ترس در صورتش نمایان بود، در خانه 🏠قدم می زد و با خود می گفت: هر چیزی را که او بگوید عملی خواهد کرد، دیگر امیدی به زندگی ندارم..😞 ای خدای مهربان! یاری ام کن🤲 زن🧕و فرزندانم 👶بعد از من چه خواهند کرد❗️ همسرش که تازه متوجه ناراحتی شوهرش شده بود، رو به او کرد و گفت: ابراهیم چه چیزی تو را این قدر نگران😰 کرده، مگر اتفاقی افتاده است؟ ابراهیم که عرق😥 ترس بر پیشانی اش نشسته بود رو به همسرش کرد و گفت: آخرین روزهای عمرمن است، بیابید تا برای آخرین بار شماها را ببینم و وصیت هایم📜 را به شما بگویم. همسرش با شنیدن این حرف، با دست🤭 محکم به صورت خود زد و گفت: ابراهیم چه می گویی؟ تو که مرا نصف جان کردی، زودتر بگو چه اتفاقی افتاده است؟ ابراهیم در حالی که عرق پیشانی اش را پاک می کرد به همسرش گفت: عُمر پسر عوف را می شناسی؟ همسرش تا نام او را شنید، رنگ صورتش تغییر کرد و با صدای لرزان گفت: آری، او را می شناسم! کیست که او را نشناسد؟ حاکم و فرمانروایی 👑ستمگر👹 و ظالم👿 است و تاکنون تعداد فراوانی از پیروان و شیعیان امام حسن عسکری علیه السلام✨ را به شهادت رسانده است. 🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخی از راه‌های افزایش عزت نفس در کودکان ۱. شب هر کاری دارید کنار بزارید و برایش قصه بگید ۲.اشتباه‌ش راحت ببخشید ۳. خوبیهاشو بزرگ کنید ۴. به حرفاش خوب گوش بدید ۵. بی‌دلیل بغلش کنید و ببوسید ۶. مقایسه‌ش نکنید ۷. «اگه نکنی وای به حالت» رو نگید ۸.گاهی باهاش کارتون‌هایی که دوست داره ببینید ۹.بهش نگید «تو دیگه بزرگ شدی بچگی نکن» ۱۰. اگر اشتباه کردید راحت عذرخواهی کنید ۱۱. در سفر تلفن کنید و به او بگویید دلتان تنگ شده ۱۲.القای بینش: میدونم از عهده انجام اون بر میایی ۱۳. روابط‌تان را با همسرتان ترمیم و تصحیح کنید ۱۴. برای تفریح و بازی وقت بزارین. @montazer_koocholo