eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
عمر مبارك امام رضا (علیه‌السلام) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ، سال 195 هجری را نشانه می‌رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .🙄 تا جایی كه یكی از مردم در نامه‌ای✉️ خطاب به حضرت رضا علیه‌السلام 🌟نوشت: تو چگونه امام هستی در حالی كه فرزندی نداری! حضرت در پاسخ فرمودند: تو از كجا می‌دانی كه فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شب‌ها سپری نمی‌شود مگر این كه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید كه حق و باطل را از هم جدا سازد.‼️ تا این که سرانجام در شب ۱۰ رجب سال ۱۹۵، ، به خواهرش حکیمه خاتون فرمود: امشب فرزند مبارک "خیزران" متولد میشود، پس در وقت تولد انجا باش☺️ حکیمه خاتون عمه امام جواد علیه السلام میگوید: که خورشید امامت با آمدنش حُجره را نورانی کرد😍 چون روز سوم تولد امام جواد علیه السلام فرا رسید رو به آسمان کرد و فرمود:. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله ." امام نهم علیه السلام لقب های زیادی مثل: قانع، مرتضی،نجیب، زکی، تقی، و جواد دارند. امام به خاطر سخاوت و بخشندگی ایشان لقب : جواد از همه شناخته تر است😇. منتظر کوچولو های نازنین! میلاد امام نهم ، امام جواد الائمه بر شما و امام زمان عزیزمون مبارک باد🎉🎊❤️ @montazer_koocholo
قسمت اول حدود چهل‌وهفت سال از عمر مبارک امام هشتم می‌گذشت. شیعیان و دوست داران آل محمد (ص) منتظر بودند تا وارث امام رضا را ببینند؛ او کسی بود که علم امامت و ولایت به او می‌رسید و پیامبر (ص) مژده‌ی آمدنش را داده بود.😌 بالاخره انتظار شیعیان به سر رسید و با تولد فرزند امام رضا (ع) مدینه – شهر زیبای پیامبر – سراسر غرق نور و سرور شد.🌸 در طول سال‌های گذشته شیعیان با نگرانی و انتظار، خدمت امام رضا (ع) می‌رسیدند و از آن حضرت می‌خواستند تا دعا کند که خداوند پسری به ایشان عنایت کند، امام رضا (ع) با لبخند شیرینی و آن‌ها را دلداری می‌داد: – خداوند پسری به من می‌دهد که وارث من و امام پس از من خواهد بود.😍 آن روز باشکوه که فرشتگان 👼دسته‌دسته برای تبریک خدمت امام رضا (ع) می‌رسیدند، دهم ماه رجب بود. امام رضا (ع) چشم به آسمان دوخته بود و خدا را به خاطر تولد «محمد» شکر می‌کرد و «سبیکه» مادر «محمد» به خود می‌بالید. @montazer_koocholo
قسمت دوم این قسمت:تعجب حکیمه حکیمه، از هنگام تولد «محمد» لحظه‌ای چشم از نوزاد و مادر، برنداشته بود؛ او با دقت مراقب حال مادر و فرزند بود. همان‌طور که به صورت نوزاد چشم دوخته بود، حالت عجیبی در چشم‌های زیبای او می‌دید. نوزادِ قشنگ و نورانی، چشم‌هایش را مثل برگ گل باز کرد و به بالا نگاه کرد. سپس به چپ و راست نگریست و گفت: «اَشهدُ اَن لا اِلهَ اِلا الله و اَشهدُ اَن محمدا رسول الله» (گواهی می‌دهم که خدایی به‌جز خدای یگانه نیست و گواهی می‌دهم محمد به فرستاده و پیامبر خداست.) حکیمه با دیدن این صحنه از جا برخاست. هراسان خدمت امام رضا (ع) دوید و ماجرا را تعریف کرد. امام رضا (ع) فرمود: – «شگفتی‌هایی که پس‌ازاین، از او خواهید دید، بیشتر ازآنچه تاکنون دیده‌اید خواهد بود.» @montazer_koocholo 
ویژه قسمت سوم این داستان: ارث پدر امام رضا (ع) مثل خورشید☀️ می‌درخشید و یارانش گرد وجود پربرکتش حلقه زده بودند و از چشمه‌ی جوشان معارف الهی سیراب می‌شدند. حضرت جواد فرزند گرامی آن حضرت هم در آنجا حضور داشت. گویا یاران امام رضا از ایشان توضیحی خواستند. امام رضا درحالی‌که مطلب را یاد می‌کرد، به آنان فرمود: «چه نیازی دارید که این مطلب را از من بشنوید؟ این ابوجعفر (امام جواد) است که او را به جای خود نشانده‌ام و در مکان خود قرار داده‌ام، هر سؤالی داشته باشید او پاسخ خواهد داد.» بعضی از یاران امام رضا (ع) از حرف امام (ع) به خاطر سن و سال کم امام جواد (ع) ا تعجب کرده بودند. آن‌ها باشگفتی به امام نگاه می‌کردند. امام رضا (ع) فرمود: «ما خاندانی هستیم که فرزندان ما از پدران کاملاً ارث می‌برند.»   @montzer_koocolo