#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
قسمت دوازدهم: گاهی از خدا عصبانی میشوی❗️
ممکن است حتی گاهی از خدا عصبانی شوی راحت باش و به خود خدا بگو چه چیزی اذیتت میکند او به حرف هایت گوش میدهد😇
دعا کردن🤲 یک راه عالی دیگر برای کنار امدن با خشم است .😊
خدا دوستت دارد و میخواهد تو حس خوبی داشته باشی❤️
خدا خودش میداند هم میداند همه چیز در زندگی انسان منصفانه نیست😟 ، گاهی اتفاق های بدی برای مردم خوب می افتد ‼️
اشکالی ندارد ان زمان عصبانی شوی 😉
📝 مهم این است که یاد بگیری تا جایی که میتوانی با دیگران عادلانه رفتار کنی😌
#ادامه_دارد...
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
سنجاب فراموشکار.mp3
10.51M
#ماه_رجب
#امام_کاظم
#حاج_قاسم
🌹#سنجاب_فراموشکار🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:سوره #حمد
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :سایت وولک
@montazer_koocholo
#دوشنبه_های_حجاب
#دوشنبه
⚜قسمت اول
"من چی بپوشم!"🧥👚
🌟آخر من چه طوری میتوانستم به این مهمانی بروم❗️ همه منتظر من بودند.همه یعنی بابا🧔 و مامان 🧕و سمانه 👩ولی واقعا هیچ میلی برای رفتن به مهمانی نداشتم.حس می کردم اگر بروم انگشت نما میشوم.همه من را با انگشت 👈اشاره نشان میدهند و میگویند :این ریحانه س ❗️نیگاش کنید❗️ببینین سر و وضعش رو!بی کلاسسسس❗️
🌟واقعا خیلی از این که کسی حتی توی ذهنش🧠 فکر کند که من بی کلاسم،وحشت 😰داشتم.
به همین خاطر برای رفتن به این مهمانی خیابان های شهر🏘 را گز کردم.یعنی اینکه از این خیابان به آن خیابان و پاساژ و بازار و دکان و مغازه و فروشگاه و هایپر استار رفتم.اما لباسی👚 که بتوانم با آن شیک باشم را پیدا نکردم.دست آخر کفر مامان 🧕هم در آمد و گفت: ریحانه اونی که تو میخوای هنوز دوخته نشده.بیا بریم خونه!
من هم آمدم خانه و زانوی غم در بغل گرفتم و زیر لب مدام تکرار کردم:آخه چرا اینقدر من بدبختم❗️
بابا 🧔که داشت آماده میشد گفت:برای چی بدبختی❓
گفتم: بابا 🧔آخه من چی بپوشم🧥❗️هیچی ندارم بپوشم!
🌟بابا رفت سراغ کمد لباس ها 🧥👚و اجازه گرفت که درش را باز کند.سری تکان دادم که یعنی اجازه هست.نگاهی به لباس های جل و پلاس کمد انداخت و گفت: هیچی ندارم یعنی اینا❓❗️
🌟گفتم:بابا 🧔جل و پلاس که چیز حساب نمیشه!آخه من با این لباسا کجا میتونم برم!
بابا گفت:خب موقع خریدن چشمت👁 رو باز می کردی و جل و پلاس نمیخریدی❗️
گفتم: بابا چشمم 👁👁باز بود.اون موقع خیلی با کلاس بودند ولی وقتی یه لباسو 👚چندبار میپوشی و چندنفر میبینند دیگه جُل میشه.نمیشه جایی پوشید❗️
🌟سمانه لب👄 گزید و گفت : دیدی هی از من ایراد میگرفتی و میگفتی همش میگم چی بپوشم!بیا خودت که بدتر از منی❗️
🌟گفتم :نخیرم!خب لباسام🧥👚👕 تکراری شده❗️الان اینجا که میخوایم بریم مهمونی دوبار منو با این لباس دیدند👀
🌟سمانه گفت :ببینم اصلا لباس میپوشی که چی بشه❓
گفتم:معلومه که خوشگل 😌😍بشم!
گفت:خودت خوشگل نیستی❓شخصیتت خوشگل نیست که دنبال اینی که با یه نوع لباس خوشگل بشی❗️
🌟مِن و مِنی کردم و جوابی ندادم! اصلا سمانه حسم را درک نمی کرد.وقتی امسال طوسی و زرد مُد بود ولی لباس های من صورتی👚 و قهوه ای🧥 و آبی 👕بودند ...به چه رویی میرفتم مهمانی!با این لباس های از مد رفته❗️
🌟کلی پاساژ هم زیر پا 🐾گذاشتم اما یا اینقدر لباس ها 👕بد رنگ بود که به تیپ و قیافه من نمی آمد یا اینکه پول💶 لباس به جیب ما نمیخورد❗️آخر چرا اینقدر ما بدبختیم 😔خدا💞!کاش اینقدر پول دار💶 بودیم که هرچی دلم میخواست میتوانستم بخرم❗️
🌟بابا گفت:ریحانه👩 همه منتظرند پاشو❗️
ادامه دارد...
📝نویسنده: سرکار خانم هاشمی
🦋🌟🦋🌟🦋🌟🦋
@montazer_koocholo
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت 17
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟
🔟 شنیدن وصف عشق
🔸از نظر روانی، وقتی انسان به رابطۀ عاشقانه میان دو نفر توجّه میکند، در درونش احساس نیاز به عشق❤️، پدید میآید. این مسئله، هم در عشق مجازی و هم در عشق حقیقی وجود دارد. درست به همین دلیل است که به جوانان سفارش میکنیم فیلمهایی را که در بارۀ عشق مجازی میان دو انسان ساخته شده، تماشا نکنند🔞 و رُمانهای اینچنینی را هم نخوانند.
🔹شنیدن وصف رابطۀ عاشقانه و حقیقی میان بنده و خدا، در انسان، احساس نیاز به عشق حقیقی❤️ را زنده میکند.
🔸قصّۀ کربلا😭 هم یکی از عاشقانهترین حادثههای این عالم است. اگر کسی میخواهد عشق را ببیند و بشنود، باید پای این قصّه بنشیند و کربلا را با چشمِ دل👁، نظاره کند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 142 - 146
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
#روز_های_زوج
@montazer_koocholo
#داستان
ویژه #مبعث_پیامبر اکرم
بخوان ای محمد!
📍در نزدیکی شهر مکه غاری است که ان را #حَرا می نامند.
محمد ابن عبد الله اشنای این غار تنها بود.😊 و بیشتر اوقات فراغت به انجا میرفت. و ساعتها درون غار مینشست و با نگاه به هستی به عظمت بزرگی آفریدگار ان فکر میکرد. 😇
به راز و نیاز 🤲با خدای خود می پرداخت و پروردگار یگانه را پرستش میکرد.💐
در ان روزگار همه مردم قریش بت می پرستیدند، و از بت ها حاجت می طلبیدند 😕،
بت هایی که خودشان از سنگ و چوب و اهن و طلا و حتی خرما 🌴ساخته بودند.🙃
حضرت محمد (ص) از بت پرستی مردم مکه ازرده خاطر بود😔
ارزوی ایشان این بود که مردم از بت پرستی دست بردارند و خدا پرست🕋 شوند.😌
حضرت محمد (ص) به چهل سالگی رسیده بود، و درون غار مشغول نیایش 🤲 بود که ناگهان نوری✨ درخشید گویی همه زمین و اسمان را فرا گرفت 😍
فرشته ایی به نام جبرئیل فرمود امد و به محمد (ص) گفت: بخوان!
محمد (ص) گفت: من نمیتوانم بخوانم!
فرشته او را در آغوش گرفت و فشرد و بار دیگر گفت: بخوان!
محمد (ص) باز گفت: من نمیتوانم بخوانم
بار دوم نیز جبرئیل همین کار را کرد و باز همان جواب را شنید،
جبرئیل برای بار سوم بر محمد خواند و او نیز پس از جبرئیل این سخن را تکرار کرد.
فرشته وحی چنین میخواند:
بخوان به نام پروردگارت که آفرید و انسان را از خون بسته خلق کرد.🌼
بخوان! و پروردگارت از همه کریم تر است.🌸
همان که به وسیله قلم بیاموخت🌺
به انسان انچه را نمی دانست اموخت🌸
جبرئیل به اسمان برگشت 😇
محمد در حالی که به پیامبری بر انگیخته شده بود از کوه🗻 پایین امد😍
ماجرای روز #مبعث باعث شد محمد دیر به خانه بیاید 😊
خدیجه همسر پیامبر از او پرسید:
چرا اینقدر دیر آمدید؟
ان حضرت ماجرای خود را برای همسرش شرح داد
از ان
به بعد وحی خداوند💥 بر حضرت محمد ادامه یافت
و ایات قرآن کریم📖 یکی پس از دیگری نازل شدند 😌
منتظر کوچولو های عزیزم😘
فرا رسیدن عید بزرگ مبعث بر شما مبارک باد🎉
@montazer_koocholo
Etre_Mohamad_232550.mp3
2.96M
#صوتی
#کودکانه
#صوتی_کودکانه
#عطر_محمد
عید مبعث بر همه مسلمین جهان مبارک❤️❤️
📆 شب۲۷رجب۱۴۴۳
ملتمس دعای عزیزان
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
@montazer_koocholo
فیل مغرور.mp3
8.17M
#ماه_رجب
#قصه_شب
🌹#فیل_مغرور🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:سوره #نصر
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :سایت وولک
@montazer_koocholo