اگر از فقرات مناجات «شعبانیّۀ» امام متَّقین، امیرالمؤمنین و اولاد معصومین او علیهم السلام، که امامان اهل معارف و حقایقند، *درقنوت بخوانی،* خصوصاً آن جا که عرض می کنند:
🌸 *إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ*
ولی با حال اضطرار و تضرّع نه با دل مرده، بسیار مناسب این حال است.
📚 کتاب آداب الصلاة امام خمینی(ره)
مناجات+شعبانیه+با+صدای+مهدی+سماواتی.mp3
7.55M
🌹 *صوت و فایل پی دی اف متن و ترجمه مناجات شعبانیه* ⬇️⬇️
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم واحشرنا معهم والعن اعدائهم اجمعین
💠 حضرت آیتالله بهجت رحمه الله علیه می فرمودند :
«هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب #جهاد_با_نفس را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید؛ بعد از یک سال خواهید دید که حتماً عوض شدهاید؛ مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی میکند».
🔷کتاب جهاد_با_نفس توسط حجة الاسلام مصطفی امینی خواه تدریس میشود.
AUD-20220319-WA0124.mp3
5.28M
🔈 #جهاد_با_نفس
📚 #وسائل_الشیعه
📣 جلسه صد و بیست و چهارم
* سفارش حضرت خضر ع به حضرت موسی ع
* فرمایش امیرالمؤمنین علی ع در مورد نگاه ترحمی
* استهزاء دیگران، استهزاء خودمان است
* با خطای دیگران چه رفتاری داشته باشیم؟
* شعلهور شدن آتش گناه با گناه کوچک
⏰ مدت زمان: ۱۲:۴۷
#عیب_جویی
#خنده
#هدف
#شکر
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
‼️ استفاده شخصی از اینترنت محل کار
🔷س ۵۸۰۷: آیا استفاده از اینترنت محل کار برای کار شخصی جایز است؟
✅ ج: استفاده شخصی، جایز نیست و موجب ضمان است؛ مگر آن که با اذن مسئولی باشد که شرعا و قانونا چنین حقی دارد.
📕 منبع: khamenei.ir
🆔 @resale_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
🎥کلید ظهور دست کیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸در ساعات باقیمانده سال چه کنیم؟
#آقا#مجتبی تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که با امام زمان ملاقات کرد😍😭
📌حاج قاسم، نمونه بارز یک شخص منتظرِ امام زمان(عج)
✍انتظار، جهاد است و عمل. درباره مقوله انتظار با نظری بر روایات و بررسی آنها به دو نکته را دریافت خواهیم کرد؛
1ـ انتظار عمل است
2ـ انتظار جهاد است و برای همین است که درباره پاداش و اجر منتظر ما شاهد آنیم که پاداش منتظران ویژه و بسیار بزرگ و ارزشمند است. حبیبالله شدن، برادری با رسول خدا که یعنی هم کفوی با امیرالمؤمنین، اجر شهدای بدر و حنین و... پاداش شخص منتظر است و این مقام بیشک مستلزم کار و فعالیتی است که نتیجه آن چنین اجری خواهد بود.
در کنار این مسأله باید اشاره به مؤلفهها و ارکان اصلی انتظار داشت که یکی از آنها عبارت است از معرفت؛ یعنی حس حضور امام معصوم در بطن و متن زندگی. گاهی ما امام را به اصطلاح شناسنامهای میشناسیم، در وهله بعدی ما نسبت به امام احساس محبت و اشتیاق داریم و نالان از فراق و غیبت آن هستیم؛ اما صرف شناخت تاریخی امام و علاقهمندی به حضرتش هندسه معرفةالامام را کامل نمیکند. رفتار دینی و تمسک به شریعت و ثبوت در این راه مهمترین مؤلفه معرفت حضرت است و به مثابه یک عهد و پیمان بین شیعه منتظِر و امام منتظَر است. اقدام و عمل دو رکن اساسی معرفت شخص درحال انتظار است و حضرت آقا هم نسبت به این امر تأکید فراوانی دارند. یعنی شخص در پی آن است که آموخته خود را در سطح جامعه بنا به اقتضا و توان نشر و گسترش دهد. در کنار معرفت، مؤلفه دیگری که باید بدان توجه داشت، مسأله یقین قلبی به ظهور حضرت حجت است. این یقین به تبع خود علاقه به ظهور را به همراه دارد که به صورت خودکار توجه به عمل مناسب را در راستای ظهور حضرت به دنباله خود میآورد.
در کنار معرفت و یقین، مؤلفه سوم درباره مسأله انتظار تلاش است. تلاش منتظر باید در راستای همگرایی و وحدت در جامعه باشد. عالیترین سطح این تلاش، تلاش در حد جهانی است. قرآن میگوید: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.» که مصداق بارز آن در عصر کنونی را میتوان شهید حاج قاسم سلیمانی دانست که با تمام قوا در راستای نهادینه کردن ارزشهای اسلامی که همان ارزشهای مهدوی است، تلاش کرد. با دید جهانی و عدم وابستگی به جناح خاص سیاسی و از همه مهمتر با اطاعت تام از نائب امام، نشان داد تمام هم و غمش امام است. منتظر واقعی به امید معجزه و کار خدایی، منفعل نیست، بلکه کمک الهی را در امتداد تلاش و کار میداند. نکته چهارم در موضوع معرفت، مسأله ایمان به وعده خداوند است. با اعتقاد به مسأله ظهور و این که إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ، شخص دست به امیدآفرینی برای خود و جامعهاش میزند و در راستای رفع یأس و ناامیدی در جامعه قدم برمیدارد. چنین شخصی هیچگاه پذیرای ظلم و جور نیست، چرا که اساس حیات معنوی خویش را در ظلمستیزی میبیند و آن را اراده امام زمان میانگارد.
در یک جمعبندی در مورد شاخصههای انتظار باید گفت، انسان موعودخواه باید سه محور را در زندگی خود لحاظ کند؛ دینمحوری، تکلیفمحوری و عزتمحوری. انسانی که مؤلفههای انتظار را در خود جمع کند به تعبیر رهبر انقلاب با مسأله ظهور و با خود حضرت حجت رابطه، سنخیت و تناسب پیدا میکند و خود را در جایگاهی میبیند که شایستگی منتظر بودن را دارد. چنین انسانی تنها در حوزه فردی نباید در راستای انتظار تلاش کند، بلکه باید در یک برنامهریزی صحیح این مقوله را در حد توان در جامعه خود بگنجاند، ظهور مستلزم آگاهی و فهم مردم از نیاز خود به ولیخدا است پس انسان منتظر در گام بعد از تحول فردی به تحول جامعه قدم میگذارد.
انسانها همانطور که در غیبت امام مقصر بودند، باید در ظهور حضرت مؤثر باشند و این مهم جز با توجه به مؤلفاتی که بیان شد، تحقق نخواهد یافت
✍ حجتالاسلام نصوری، استاد مطالعات مهدویت
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
*✍️❓پرسش روز*
*♨️پرسش*:
*مگر امام زمان مستجابالدعوه نیستند؟ چرا ایشان به شیعیان میگویند كه برای فرج من دعا كنید؟*
💢پاسخ:
هرچند امام عصر(ع) انسان كامل بوده و دعای ایشان نزد حضرت حق مستجاب است، ولی باید دانست كه خداوند این جهان را بر پایه اسباب قرار داده است بدین معنی كه برای تحقق هر پدیده باید شرایط آن فراهم شود. قیام جهانی حضرت چون با جامعه انسانی در ارتباط است و انسانها دارای اختیار و انتخاب هستند و خود باید چگونگی زندگی جمعی خود را رقم بزنند، بنابراین باید انسانها بخواهند تا ظهور تحقق پذیرد. امام زمان(ع) هرچند دعا میكند و برای امر ظهور تلاش كرده و زمینهسازی مینماید، ولی این كافی نیست. بلكه تلاش انسانها نیز لازم است.
🔹امام مهدی(عج) زمانی ظهور میكند كه شرایط آن فراهمشده باشد؛ یعنی، افرادی باشند كه واقعا یار و یاور امام(عج) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظهای دست از یاری و حمایت وی برندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و اینزمانی است كه مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده كنند و اعمال و رفتار و كردارشان بهگونهای باشد كه نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نیز بهگونهای باشد كه منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
https://chat.whatsapp.com/CROUy3ron9zCXk3WTxTq2i
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
نگاهش به سبزه عید که افتاد
رفت توی فکر ... لحظاتی گذشت
وقتی سرشو بالا آورد و فهمید که دارم
با تعجب نگاه میکنم لبخند تلخی زد
گفتم: گیله مرد
توی سبزهها چی دیدی که رفتی تو فکر؟!
کمی سکوت کرد و گفت:
به این دونههای سبز شده نگاه کن
چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند
و رشد کردند
گفتم: خب!
گفت: سیصد و شصت و پنج روز
از خداوعمر گرفتیم و آب و غذا و فلک
در اختیارمون بود
میترسم رشد که نکرده باشم هیچ
افت هم کرده باشم
دونه ای که نخواد رشد کنه
هر چقدر آب و آفتاب بهش بدی
فقط بیشتر میگنده
📚 گیله مرد
👤 بزرگ علوی
روزهای رفته سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
و چه روزها که هر ثانیهاش یک سال
زمان میبرد
چه فکرها که آرامم کرد
و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست
و چه اشکها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند
چه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد
و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که
فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
و چه ....
و سهم یک سال دیگر هم
یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهائی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود
روزهای آخر زمستان رو سپری میکنیم
با خودمون عهد ببندیم خطاها و دردها
و مسائل فصلهای گذشته را
وارد بهار زیبایمان نکنیم
✧✾════✾✰✾════✾✧
4_5969617521936958881.mp3
8.3M
:
#سفر_پرماجرا ۳
چونان جنینی در رحم مادر،
که دنیا احاطه اش کـرده
و او بی خبر است...
ملکوت؛
تمام جان تو را فرا گرفته است؛
و تو نمی دانی...
#استاد_شجاعی 🎤
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌷پاداش ترقی:
کافری که توبه کندومسلمان شودگناهانش به حسنات تبدیل میشود
یبدل الله سیئاتهم حسنات...۷۰ فرقان
🌷مجازات تنزل:
مسلمانی که کافرشودهرگزتوبه اش قبول نمیشود
لن تقبل توبتهم...۹۰ آل عمران
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۴ # بخش ۱
✨و من خطبة له عليه السّلام فى استنفار النّاس الى أهل الشّام بعد فراغه من أمر الخوارج. و فيها يتأفّف بالنّاس، و ينصح لهم بطريق السّداد.
📔امام عليه السّلام اين خطبه را براى بسيج مردم به سوى شاميان بعد از پايان كار خوارج در نهروان (و خاموش شدن فتنه آنان) ايراد كرد و در اين خطبه (از سستى و كوتاهى مردم در امر جهاد با دشمن) سخت، اظهار ناراحتى مى كند و آنان را به طريق صحيح و منطقى ارشاد مى كند.
شأن ورود خطبه:
🔆همان گونه كه در بالا اشاره شد، اين خطبه را امام عليه السّلام بعد از پايان جنگ نهروان ايراد فرموده است. از ظاهر كلام ابن ابى الحديد استفاده مى شود كه امام خطبه را در همان سرزمين نهروان بيان فرمود، در حالى كه از نصر بن مزاحم، نقل مى كند كه امام عليه السّلام خطبه مذكور را پس از بازگشت از نهروان و مشاهده سستى سپاهيان در آمادگى براى جنگ با شاميان، در كوفه، ايراد كرد.
❌بعضى ديگر از شارحان نهج البلاغه نيز تصريح كرده اند كه امام در نهروان اصرار فرمود كه لشكر بدون فوت وقت، آماده حركت به سوى شام شود تا بقيه مردم نيز به آنها ملحق شوند، زيرا مى دانست اگر به كوفه بازگردند و لباس جنگ از تن در آورند، آماده كردن آنان، به اين آسانى امكان پذير نيست، ولى آنها به بهانه هاى مختلفى، مانند سردى هوا و وجود مجروحان و كافى نبودن سلاح هاى، جنگى از اطاعت فرمان امام سر باز زدند. امام ناچار به كوفه آمد و به آنها تأكيد كرد كه خود را آماده جهاد با دشمن اصلى كنند، ولى (همان گونه كه پيش بينى مى شد) آنان تعلّل ورزيدند. اينجا بود كه امام عليه السّلام با نهايت ناراحتى، اين خطبه را ايراد كرد.
♻️خطبه در يك نگاه:
اين خطبه سه موضوع مهم را تعقيب مى كند:
🔺🔸🔹🔺🔸🔹🔺
1- بخش زيادى از اين خطبه بر محور تأكيد بر جهاد با دشمن و عواقب شوم ترك جهاد، دور مى زند. امام عليه السّلام در اين بخش از خطبه -كه قسمت عمده آن را تشكيل مى دهد- كوفيان را زير رگبار ملامت هاى خود مى گيرد و با تعبيرات تند و تكان دهنده، آنها را مورد سرزنش قرار مى دهد. اين بعد از آن است كه بارها از طريق ملايم و محبت آميز و مستدل و منطقى، آنها را براى جهاد با دشمن بسيج كرده، ولى اثر نبخشيده است. لذا بناچار از آخرين دارو -كه دارويى است بسيار تلخ و گزنده- كمك مى گيرد. گاه آنها را به افراد ديوانه اى تشبيه مى كند كه درك و شعور خود را از دست داده و سود و زيان خويش را تشخيص نمى دهند. و گاه آنها را به شتران سرگردانى تشبيه مى كند كه در بيابان از ساربان خود فاصله گرفته اند و انضباط معمولى را به كلّى از دست داده و سپس با هشدارهاى شديد نسبت به دشمن بى رحم و خونخوارى كه در انتظار آنها است سعى در بسيج آنان مى فرمايد.
2- در بخش ديگرى از اين خطبه امام از عزم راسخ و اراده خود در پيكار با دشمن، سخن مى گويد خواه گروه بسيارى با او حركت كنند يا گروه كمترى.
3- در آخرين بخش خطبه از حقوق متقابل امام و امّت سخن مى گويد. نخست به بيان حقوق امّت بر امام مى پردازد و در چهار جمله كوتاه اصول آن را بيان مى فرمايد و سپس در چهار جمله پر معناى ديگر از حقّ امام بر امّت سخن مى گويد. گويى امام مى خواهد تلخى سرزنش هاى نخستين اين خطبه را با شيرينى سخنان پايانى بياميزد و معجونى مناسب براى درمان درد سستى و تنبلى آنان فراهم آورد.
♨️⭕♨️⭕♨️⭕♨️
نفرين بر شما! چرا از شهادت مى ترسيد؟
♨️در نخستين بخش اين خطبه امام (عليه السلام) در برابر خيره سرى لشکر کوفه و بى توجّهى به خطراتى که تمام کشور اسلام را تهديد مى کرد و آنها بى اعتنا از کنار آن مى گذشتند، رگبار سرزنش ها و سخنان عتاب آلود خود را متوجه آنها مى سازد، باشد که روحِ بى دردِ آنها تکان بخورد و بيدار شود و گامى مؤثّر در پيشگيرى از خطر بردارد.
اين در حالى بود که غارتگران شام پيوسته به مناطق مختلف کشور اسلام حمله مى کردند و دست به خونريزى و غارتگرى و جنايات ديگر مى زدند تا از اين طريق روحيه لشکر على(عليه السلام) را تضعيف کنند، سپس بر آنها ضرر وارد سازند.
🔺لذا امام (عليه السلام) مى فرمايد: «نفرين بر شما! از بس شما را سرزنش کردم، خسته شدم! (أُفٍّ لَکُمْ(1)! لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ)(2).»
دليل اين خستگى روشن است، چرا که عتاب آن هم از شخص بزرگى مانند على(عليه السلام) بايد تأثير واضحى در تحريک عتاب شدگان و وادار ساختن آنها به تجديد نظر و بازنگرى در اعمال نادرستشان داشته باشد، امّا هنگامى که به خاطر شدّت غفلت و بى خبرى مخاطبان اثر نگذارد و تکرار شود، بسيار خسته کننده است.
🔆سپس مى افزايد: آيا شما زندگى پست دنيا را به جاى حيات (سعادت بخش و جاويدان) آخرت پذيرفته ايد؟ و در برابر عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را برگزيده ايد؟
(أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الاْخِرَةِ عِوَضاً؟ وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً؟)
اين سکوت
مرگبار و فرار شما از جهاد، نشان مى دهد که از يک سو آخرت خود را تباه کرده ايد که آن را با زندگى چند روزه دنيا معاوضه کرديد. و از سوى ديگر دنياى خود را ويران ساخته ايد، چرا که عزّت و سربلندى را با ذلّت مبادله کرده ايد؟ در حالى که مرگِ با عزّت بر زندگىِ توأم با ذلّت به مراتب شرف دارد.
اين پيامى است که هميشه بزرگمردان تاريخ بشريت و اولياءالله به پيروان خود در تمام قرون و اعصار، ابلاغ کرده اند. على(عليه السلام) در جايى ديگر از همين نهج البلاغه مى فرمايد: «فَالْمَوْتُ فِى حَياتِکُمْ مَقْهورِيْنَ وَ الْحَياةُ فِى مَوْتِکُمْ قاهِرينَ; مرگ در زندگى توأم با شکست شما است و زندگى در مرگِ همراه با پيروزى.»(3)
و سالار شهيدان، در آن گفتار تاريخى خود، مى فرمايد: «أَلا وَ اِنَّ الدَّعىَ بْنِ الدَّعِى قَدْ رَکَزَنى بَيْنَ اثْنَيْنِ بَيْنَ السّلّةِ وَ الذِّلّةِ وَ هَيْهاتَ مِنّا الذِّلَّة; آگاه باشيد که اين مرد ناپاک و ناپاک زاده، مرا بر سر دو راهى قرار داده: يا در برابر شمشير بايستم يا تن به ذلّت دهم! و هيهات که ما ذلّت را بپذيريم. (بى شک، ايستادگى و شهادت را از ميان اين دو برمى گزينيم)».
❌و در جاى ديگر خطاب به لشکر کوفه مى فرمايد: «اِنْ لَمْ يَکُنْ لَکُمْ دِيْنٌ وَ کُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْراراً فِى دنياکُمْ; اگر شما دين نداريد و از روز آخرت نمى ترسيد، لااقل در دنياى خود حرّ و آزاده باشيد».
❗در واقع اين جمله هاى امام(عليه السلام) بمنزله دليل بر خستگى آن حضرت از عتاب و سرزنش آنها است.
گويى آنها تصميم گرفته بودند که ذلّت و حقارت و خشم پروردگار را بر عزّت و شرف و رضايت حق ترجيح دهند، و به همين دليل سرزنش ها در آنها اثر نمى کرد، تا آنجا که امام (عليه السلام) را از عتاب خسته کردند.
در جمله هاى بعد، حضرت انگشت روى ضعف هاى آنها مى گذارد تا به خود آيند و آنها را برطرف سازند و ريشه هاى اصلى بدبختى خود را بسوزانند، مى فرمايد: هنگامى که شما را به سوى جهاد با دشمن فرا مى خوانم، چشمانتان از ترس، بى اختيار در حدقه ها دور مى زند، گويى وحشت از مرگ هوش را از سرتان برده و مانند مستانى از خود بى خود شده ايد. سخنان مکرّر من به گوش شما فرو نمى رود، به همين دليل (در پيدا کردن راه صحيح زندگى) سرگردان گشته ايد!
(إِذَا دَعَوْتُکُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّکُمْ دارَتْ أَعْيُنُکُمْ، کَأَنَّکُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَة(4) وَ مِنَ الذُّهُولِ في سَکْرَة. يُرْتَجُ عَلَيْکُمْ حَوَارِي(5) فَتَعْمَهُونَ(6)).
جمله «يُرْتَجُ عَلَيْکُمْ حَوارِى» با توجه به اين که «حوار» به معناى «سخن گفتن مکرّر» است و «يَرْتَجُ» از مادّه «ر ت ج» به معناى «بسته شدن» است، تاب دو معنا را دارد: نخست همان چيزى که در بالا گفته شد; يعنى سخنان مکرّر من در شما اثر نمى کند و گويى اصلا آن را درک نمى کنيد; چرا که درهاى فهم سخن به روى شما بسته شده است.
❌ديگر اين که زبان شما در پاسخ من بسته مى شود، چرا که پاسخى منطقى در برابر حرف هاى، من نداريد.
به هر حال نتيجه هر دو معنا همان است که در جمله بعد آمده; يعنى سرگردانى آنها.
در تأکيد همين سخن، اضافه مى فرمايد: «گويى عقل هاى شما از دست رفته و چيزى را درک نمى کنيد»!(وَ کَأَنَّ قُلُوبَکُمْ مَأْلُوسَةٌ(7) فَأَنْتُمْ لاَتَعْقِلُونَ).
پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 2، ص: 325-315
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۴ # بخش ۱
🔸نکته:
اين همه توبيخ و سرزنش براى چيست؟
🔺🔹🔸🔺🔹🔸🔺
بار ديگر ناچاريم که به سراغ پاسخ اين سؤال برويم که چرا امام(عليه السلام) با آن درايت و آگاهى و مديريت فوق العاده اى که دارد، اين همه کوفيان را مورد عتاب و خطاب، آن هم با تعبيرهاى بسيار خشن قرار مى دهد؟ آيا اين همه توبيخ و اظهار بى اعتمادى بر آنان، سبب دورى و نفرت و تعصّب و لجاجت آنها نمى شد؟
🔶پس چرا امام (عليه السلام) با اين سخنان عتاب آلود آنها را از اهداف خود دورتر ساخت؟
🔆در پاسخ اين سؤال بايد به اين نکته توجه داشت که امام (عليه السلام) با يک روانکاوى عميق، روحيات کوفيان را خوب درک کرده بود و همانطور که تاريخ نشان مى دهد، وضع آنان به گونه اى بود که تا شخصيّت خود را در معرض نابودىِ کامل نمى ديدند، تکان نمى خوردند و به اصطلاح تا به حسّاسترين رگ هاى وجودشان، نيشتر توبيخ و عتاب وارد نمى شد، به حرکت در نمى آمدند.
✨در ميان جوامع بشرى هميشه گروهى را هر چند اندک، مى توان يافت که تا آخرين ضربت بر آنها فرود نيايد، بيدار نمى شوند.
مفهوم سخنان امام (عليه السلام) در اينجا، اين نيست که ما اين روش را در مقابل هر گروه وظيفه نشناس و غافل و بى خبر به کار بريم، چرا که افراد مختلفند: بعضى با يک سرزنش مختصر و به اصطلاح با يک «از گل نازکتر» گفتن به خود مى آيند و راه خود را پيدا مى کنند. بعضى مانند فيل هستند که تا فيلبان با چکش بر مغز آنها نکوبد، به حرکت در نمى آيند.
♻️بنابراين استفاده از اين روش در برابر آن گروه خاص، به عنوان دارو، کارى است زيبنده و درمانى است منحصر به فرد.
📔تاريخ نشان مى دهد که اين سخنان مؤثّر افتاد و گروه عظيمى از مردم کوفه به سوى لشکرگاه نُخَيْله، که در نزديکى کوفه بود، حرکت کردند و آماده مبارزه با ياغيان شام شدند، هر چند با نهايت تأسّف، اجل مهلت نداد و امام (عليه السلام) با ضربه شمشير اَشقَى الآخرين، ابن ملجم، به شهادت رسيد.
شاهد ديگر اين سخن، اين که امام (عليه السلام) در آغاز حکومتش، از مردم کوفه تمجيد فراوان مى کرد،(8) امّا هنگامى که آنها به سستى گرويدند و لشکريان معاويه جسور شدند و هر روز، بخشى از کشور اسلام را مورد حمله قرار مى دادند، امام (عليه السلام) به اين تعبيرات تند متوسّل شد.
پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، ج ۲ ، ص 315-325
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇