رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_یازدهم🎬:
فاطمه گوشی را روی بلندگو گذاشت که صدای گستاخانه شراره در فضا پیچید: بفرمایید امرتون؟! ببین ضعیفه اگر روح الله سفارش نمی کرد، هرگز تماست را جواب نمیدادم.
فاطمه که اصلا انتظار همچی برخوردی را از شراره که کلی ادعای دوستی و حتی خواهری می کرد نداشت، با تعجب گفت: واقعا خودتی شراره؟!
صدای خنده کریهی از پشت گوشی بلند شد: نه پس روحمه...بگو بینم چکار داری، من وقت کل کل کردن با تو را ندارم.
فاطمه آب دهنش را به سختی قورت داد وگفت: شراره چرا بازندگی من این کار کردی؟! من چه بدی در حق تو کردم؟ این بود جواب تمام خوبی هایی که برات کردم؟! من کم جلوی فتانه و پدر روح الله به خاطر دفاع از تو حرف بد شنیدم و طرد شدم و...
شراره پرید وسط حرف فاطمه و گفت: اولا من با زندگی تو کاری نکردم، راه زندگی خودم را انتخاب کردم، بعدم می خواستی طرف منو نگیری جلو فتانه و شوهرش بد نشی مگه من بهت گفتم طرفداریم را بکن؟ بعدم خانم خانما من نیومدم که برم،اومدم بمونم در کنار عشقم روح الله و اگر تو خوش نداری،راه باز هست بفرماااا، از این گذشته روح الله تو رو دوست نداره، تو زنی نیستی که بتونی روح الله را جذب کنی، ازدواجتون با عشق شروع نشده که....تو انتخاب حوزه بودی نه انتخاب روح الله و تو نتونستی توی این همه سال زندگی دل شوهرت را به دست بیاری، تقصیر من نیست که روح الله عاشقم شده...
هر حرف شراره گویی پتک محکمی بود که بر سر فاطمه فرود می آمد، دنیا دور سرش می چرخید و صدای شراره در سرش اکو میشد: روح الله عاشق من شده...
زینب که حال و روز مادرش را دید، گوشی را از دست مادر کشید و تماس را قطع کرد و گفت: مامان، تو مجبور نیستی با این عفریته حرف بزنی... دیگه من به زن عمو شراره نمی گم زن عمو...میگم عفریته...
فاطمه نگاهی به مادرش انداخت و میدانست مامان مریم الان لب باز کند، باران شماتت باریدن میگیرد، پس از جا بلند شد و گفت: نه اینجور نمیشه، باید برم پیش پدر بزرگ و مادربزرگ شراره، اونا عمو و زن عموی روح الله هستن، پس مطمئنا بد ما را نمی خوان و میتونن یه زهرچشمی از نوه شون بگیرن...
هیچ کس حرفی نزد، فاطمه که هنوز عرق آمدنش خشک نشده بود، چادر به سر کرد، چون منزل پدر بزرگ شراره توی قم بود، باید زودتر میرفت،شاید انها میتوانستند، کاری کنند.
زینب در عین اینکه سن زیادی نداشت و دختری بی نهایت خجالتی بود، اما الان نگران مادر و آینده خود و زندگیشون بود، چندین بار طول و عرض هال را پیمود و بعد نگاهی به ساعتی که بر دیوار میخکوب شده بود انداخت، بیش ازیک ساعت از رفتن مادر می گذشت...
با صدای زنگ در به خود آمد و خیلی زودتر از حسین و عباس و مادربزرگش، خود را به آیفون رساند و دکمه باز شدن را فشار داد.
فاطمه با لبخندی بر لب وارد هال شد، زینب جلو دوید و با استرسی در صدایش گفت: چی شد مامان؟!
فاطمه دستی به گونهٔ زینب کشید و گفت: برو وسایل خودت و بچه ها را جمو جور کن میریم خونه خودمون، فردا که جمعه هست، قراره بابات بیاد دنبالمون بریم تبریز، مامان بزرگ و پدر بزرگ شراره قول دادن که طلاق شراره را بگیرن...
مامان مریم از توی آشپزخانه شاهد صحبت آنها بود با تعجب رو به فاطمه گفت: یعنی به همین راحتی قبول کردن که شراره همچی کاری کرده،یعنی خبر داشتن؟!
فاطمه چادرش را از سرش در آورد،به سمت مبل کرم رنگ تک نفره روبه روی آشپزخانه رفت،روی ان نشست و گفت: نه باورشون نمی شد که...همونجا زنگ زدن مادر شراره، مادر شراره هم کلی لیچار بارم کرد که دروغه و فلان و بعد دیگه خود شراره اومد پشت خط و یه جورایی لو رفت و بعدم شراره از پشت گوشی منو تهدید کرد که آبروم را بردی و...
آخرشم پدربزرگ شراره قول داد،توی همین هفته بدون سرو صدا این دوتا از هم جدا بشن..
زینب که انگار روی هوا راه میرفت گفت: خدا را شکر...مامان ما حاضریم بریم..
و این جمع پاک و ساده فکر می کردند به همین راحتی همه چیز درست میشود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_دوازدهم🎬:
بابا حسن، پدر فاطمه،فاطمه و بچه ها را به خانه خودشان رساند.
فاطمه وارد خانه شد، با اینکه همیشه اینجا را دوست داشت و خاطرات خوبی از این خانه داشت، اما به محض ورود احساس خفگی کرد.
دیگر مثل قبل حال و حوصله این را نداشت که گردگیری و تمیز کند، تنها کاری که کرد، ملحفه های سفید را از روی مبلمان قهوه ای رنگ هال برداشت، شیر اصلی گاز را باز کرد و به زینب گفت: مامان شیر ظرفشویی را باز کن تا آب مونده توی لوله ها خالی بشه، یه کتری آب هم بزار تا دم نوش درست کنیم.
زینب چشمی گفت و صدای شیر آب بلند شد.
فاطمه سرش را به پشتی مبل چسپانید و با نگاهش کل خانه را زیرو رو کرد،نمی دانست چکار کند، انگار تمرکزش را از دست داده بود که ناگهان گوشی در دستانش لرزید، پیامی از روح الله بود: چکار کردی عزیزم؟!
فاطمه بدون اینکه پیام روح الله را جواب بدهد، ناخنش را روی اسم شراره گذاشت و یه پیام کوتاه برایش ارسال کرد: کور خوندی، من تورا مثل یک آشغال از زندگیم بیرون می اندازم، روح الله مال من بوده و هست و هیچکس را سهیم نمی کنم
و دکمه ارسال را لمس کرد و بعد گوشی را روی میز عسلی جلوی مبل گذاشت و همانطور که نشان میداد آرام است به سمت آشپزخانه رفت.
زینب که چشمش به مادرش افتاد اشاره ای به قوری کرد و گفت: مامان چای ترش دم کنم؟!
فاطمه آهی کشید و گفت: چای ترش را که برای بابات دم می کردیم تا دیابتش بهتره بشه و بعد به نقطه ای نامشخص روی دیوار سفید روبه رو خیره شد و ادامه داد: کی باور میکنه بابات توی این سن دیابت داشته باشه...و من یه مدت درگیر اون بیماری مبهم که پزشک ها را هم متعجب کرده بود بشم و یاشما بچه ها یک شب خواب راحت و بدون کابووس را تجربه نکنید...اینجا همه چی مشکوکه...
زینب که منتظر جواب مادرش بود گفت: گاوزبون دم کنم؟!
فاطمه سری تکان داد و با صدای گوشی اش به سمت هال برگشت.
اسم روح الله روی گوشی بود، برخلاف قبل به سرعت خودش را به گوشی رساند و گوشی را جواب داد.
صدای دستپاچه روح الله در گوشی پیچید: الو فاطمه..
فاطمه لبخندی زد و گفت: جانم! چی شده اینقدر دستپاچه ای؟!
روح الله گفت: تو به شراره گفتی که من میام قم و میخوام شراره را طلاق بدم؟!
فاطمه شانه ای بالا انداخت و گفت: نه! من همونطور که خودت گفتی یه پیام بهش دادم و گفتم از زندگیم بیرونت می کنم و دیگه از آمدن تو و اینکه تو گفتی طلاقش میدی چیزی نگفتم.
روح الله با همون لحن ادامه داد: پس شراره از کجا میدونست؟ اون همه چی را مو به مو میدونست، میفهمید من دارم میام، میفهمید من تصمیم گرفتم طلاقش بدم، اینا را اگر تو نگفتی پس کی گفته؟!
فاطمه آه کوتاهی کشید و گفت: من نگفتم، اصلا وقت گفتنش را نداشتم ،نمی دونم از کجا فهمیده و بعد گارد گرفت و ادامه داد: نکنه حالا که فهمیده، نمی خوای بیای طلاقش بدی؟!
روح الله سکوت کرده بود و حرفی نمیزد..
فاطمه که دوباره ترس وجودش را گرفته بود گفت: ببین روح الله اگر میخوای بیای که منو برگردونی و شراره را طلاق نمی خوای بدی، اصلا نیا فهمیدی؟!
باز هم روح الله حرفی نزد...فاطمه که سراپایش میلرزید و معنای این سکوت را خوب میفهمید فریاد زد: چرا حرف نمیزنی؟! مثل یه مرد حرفت را بزن...
روح الله با من و من گفت: نمی تونم شراره را طلاق بدم، تهدید کرده اگر اسم طلاق بیارم، بیاد جلو اداره و آبرو ریزی راه بندازه ...ببین فاطمه من..
فاطمه اجازه نداد روح الله حرف بزند با تحکم گفت: پس شراره را نگهش میداری، بیا اینجا اما بیا تا منو طلاق بدی، من نمی تونم اینجور زندگی را تحمل کنم، میای اینجا ، بی سروصدا از هم جدا میشیم، من همین خونه قم می مونم، خونه هم به نام خودت باشه من بچه هات را بزرگ میکنم، بعد که بزرگ شدن و رفتن پی زندگی خودشون ،منم میرم پی زندگی خودم و خونه را برمیگردونم به خودت..
فاطمه نمی دانست این حرفها از کجای ذهنش در امد و بر زبانش نشست، اما برمظلومیت خودش اشک میریخت و روح الله سکوت کرده بود و سکوت...
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
نماز مجرب توسل به حضرت زینب
سلام الله علیها
دو رکعت نماز مثل نماز صبح به نیت
نماز حاجت میخوانید و ثوابش را به
روح حضرت زینب هدیه میکنید
بعد از نماز تسبیحات حضرت فاطمه
زهرا سلام الله علیها
۵۱۰ مرتبه یا حی و یا قیوم
۶۹ مرتبه السلام علیک یا بنت امیر المومنین
و در آخر ۱۴ مرتبه با حالت توجه این شعر را بخوانید :
⚡شفیعهی دو سرا منبع حیا زینب
⚡️حیا و عصمت و ناموس کبریا زینب
⚡️به حق جد و پدر و مادرت زینب
⚡️ به پارههای جگر برادرت زینب
⚡️به آن وداع حسینت به روز عاشورا
⚡️بخواه حاجت ما را تو از خدا زینب
بسیار مجرب است بین ذکرها با کسی
حرف نزنید ومتوجه خداوند باشید .
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔴 داستانهای بحار الانوار
چرا امام زمان سهم امام را قبول نکرد؟!
عثمان بن سعید میگوید: مردی از اهالی عراق نزد من آمد، و سهم امام خود را آورد خدمت امام زمان فرستاده شود.
من آن را به امام عصر(علیه السلام) رساندم. حضرت آن را قبول نکرد و رد نمود، و فرمود که به آن مرد بگویید: «حق پسر عمویت که چهار صد درهم است از میان آن بیرون کن!»
آن مرد از این پیشامد مبهوت شد و سخت تعجب کرد (چون نمی دانست بدهکار است) به خانه که برگشت، به حساب اموال خود رسیدگی نمود معلوم شد، زمین زراعتی پسر عمویش در اختیار او بوده، که قسمتی از حق او را رد کرده، و قسمتی را تا آن وقت نپرداخته است.
به دقت حساب کرد معلوم شد، باقی مانده سهم پسر عمویش از همان زمین، چهار صد درهم است، همان طور که امام فرموده بود.
مرد عراقی آن مبلغ را به عمو زاده اش رد کرد، و بقیه را فرستاد، آنگاه مورد قبول واقع گردید.
📚بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۳۲۶.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
مجموعه نمایش صوتی " یک آیه یک قصه "
"آموزش مفاهیم قرآن به کودکان با قصه
تهیه شده در رادیو قرآن
#یک_آیه_یک_قصه
#مفاهیم_قرآن
✅ مخصوص #کودک_و_نوجوان
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
یک آیه یک قصه (38).mp3
4.09M
قسمت 8️⃣3️⃣
📜سوره مبارکه طه آیه ۴۴
🔹فقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ🔹
#یک_آیه_یک_قصه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
📖 تقویم شیعه
شمسی: دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی
میلادی: Tuesda 21 August 2023
قمری: الثلاثاء ۰۴ صفر ۱۴۴۵ هجری قمری
🥀امروز متعلق است به:
🔸حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
👈صد مرتبه ذکر یا قاضى الحاجات
👈۱۲۹مرتبه یالطیف بگوید تا مال کثیر یابد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅ وقایع روز:
🇮🇷بزرگداشت علامه مجلسی
🌍روز جهانی مسجد
🗓 روز شمار تاریخ:
◼️⏳۰۱ روز تا شهادت حضرت رقیه سلام الله عليها(۶۱ ه ق)
◼️⏳۰۳ روز تا سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام به روایتی (۰۵ ه ق )
◼️⏳۱۶ روز مانده به اربعین حسینی
◼️⏳۲۴ روز مانده به سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم(۰۱ه ق)
و سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (۰۵ ه ق)
⬛️⏳۲۶ روز تا سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام(۲۰۳ه ق)
◼️⏳۲۷ روز مانده به سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به روایتی
◼️⏳۳۱ روز مانده به سالروز وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام(۱۱۷ه ق)
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
May 11
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز دوشنبه💠
🔸صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔹صلوات مخصوص بر حضرت زهرا (س)
🔸دعای عهد با مولایمان حضرت ولی عصر (عج)
🔹صلوات و دعاهای مجرب و روزانه
🔸نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را تلاوت نکنید
🔹عهد ثابت روز دوشنبه
🔸نماز و دعا و زیارت مخصوص روز دوشنبه
برای سلامتی و فرج مولایمان هر روز دعا کنیم🙏🍀🙏
🌹سلام مولا_جانم❤️✋🏻
باز در من چشم وا كن تا تماشايت كنم
دردِ ديدن را دوا كن تا تماشايت كنم
آشكارا آشکاری،مثل روز روشنی
رازها را برملا كن،تا تماشايت كنم
چشم باطن بين نمیخواهم،تو پنهان نیستی
چشم ظاهر بين عطا كن تا تماشايت كنم!
چشمبندی های دنيا مهلت ديدن نداد
زودتر محشر به پا كن تا تماشايت كنم
تندی نور تو زد چشم مرا ای آفتاب
جلوه در آيينهها كن تا تماشايت كنم
🍂✨🌹
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🌹برای سلامتی و تعجیل در فرج صلوات
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق عليه السلام فرمودند:
كربلا را زيارت كنيد و اين كار را ادامه دهيد، چرا كه كربلا بهترين فرزندان پيامبران را در آغوش خويش گرفته است.✨
✨ مناجات ✨
خدايا ما بتو پناه مى بريم از وسوسه هاى شيطان رجيم،
و مكرهاى او،
و از اعتماد به هوسهاى باطلش كه در دل ما مى افكند
و وعده هايش
و فريب و دامهايش
و از آنكه در گمراه كردن ما از طريق طاعت تو
و استخدام ما در معصيت تو،
خود را به طمع اندازد،
و يا چيزى كه او پيش ما زيبا جلوه داده در نظرمان زيبا آيد
و يا چيزى را كه بما ناپسند نشان داده بر ما گران آيد.
خدايا او را بوسيله عبادتت از ما بران،
و به سبب سعى ما در راه محبتت به خاك ذلت بسر در افكن،
و ميان ما و او حجابى قرار ده،
كه آن را ندرد،
و سد نيرومندى كه آن را نشكافد
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست،
و شيطان را بوسيله سرگرمى با بعضى از دشمنانت از ما منصرف ساز،
و ما را به حسن رعايت خود،
از او نگاهدار،
و مكرش را از ما دفع كن،
و او را از برابر ما به هزيمت بران
و نقش پايش را از حدود ما بزداى
اے مهربانترین مهربانان.
📚صحیفه سجادیه
#ستارگان_دشت_کربلا
⇦ انس بن حرث کاهلی
از شهداى كربلاست. وى از اصحاب پيامبر خدا (ص)، و از یاران علی بن ابیطالب (ع) بود. او از طايفه بنى كاهل از بنى اسد بود كه از عربهاى شمال محسوب مى شدند.
پيرمردى سالخورده، از شيعيان كوفه بود كه موقعيتى والا داشت. شبانه خود را به كربلا رساند و روز عاشورا در ركاب امام حسين (ع) به سعادت شهادت رسيد. رجزى كه مى خواند، چنين بود: ...
●انصارالحسين، ص 60، اعيان الشيعه، ج 3، ص 499.
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_اصحاب_الحسین_ع
🔷سوره مبارکه نبا
⭐️الصّادق (علیه السلام)- وَ مَنْ قَرَأَ عَمَّ یَتَساءَلُونَ لَمْ یَخْرُجْ سَنَتَهُ إِذَا کَانَ یُدْمِنُهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ حَتَّی یَزُورَ بَیْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.2
✍️امام صادق (علیه السلام)- هرکس سورهی عَمَّ یَتَسَاءلُونَ را بخواند و هر روز بر خواندن این سوره مداومت کند، آن سال را پشت سر نخواهد گذاشت مگر اینکه در همان سال به خواست خداوند، حتماً به زیارت خانهی خدا مشرّف خواهد شد.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۳۰۲
#آزادی_از_هر_دامی
🍃🍂ختم سوره انفطار🍃🍂
🔻 امام صادق ع ؛
هر کس بر خواندن این سوره
مداومت کند یادر هرجا که درمانده
شود ۷۰ بار بخواند نجات یابد🔺
📚 ختومات مقدم
دعای مجرب برای #ازدواج_دختران
این دعا را بنویسد به فرمان خدای تعالی ازدواج او آسان گردد
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸یا حلیم لا تعجل یا کریم و الحیواة و الملکوت یا ذاالجلال و القلوب و ذو الشفاعة یا ذالرحمة الواسعة یا لا اله الا الله محمد رسول الله الملک المحمود الکریم الوجود الغفور الودود ذو التوفیق بالله توکلت یا رحمن به یا قیوم توکلت یارحمن یا رحیم برحمتک یا ارحم الراحمین🌸
📚 تحفة الاسرار صفحه۲۵۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بســــــــــمـ رب النـــــور... 💫✨
🌙دعای ماه صفر
▪️مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان میگوید:
📌«برای رفع نُحوست و بدیمنی چیزی بهتر از صدقه دادن و خواندن ادعیه و دعاهای برای پناه بردن به خدا نیست و اگر کسی بخواهد از بلاهای نازله این ماه، محفوظ بماند، هر روز «ده مرتبه» بخواند:
📌یا شَدِیدَ الْقُویٰ وَ یَا شَدِیدَ الْمِحالِ، یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ، یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ، یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذٰلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ، وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
🌸أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🦋 🦋
ــــــــــــــــــــــــــــــــ🌹ــ
📗تفسیر
📖هـرروز انس با قرآن مجید
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
❀ موضوع ❀
🗒️سعه صدر،اصول وشرایط رهبری ومدیریت است
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_
📖❀ سوره النمل/ آیہ (۱۹)
اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ
بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ
🔺«١٩» ﻓَﺘَﺒَﺴَّﻢَ ﺿَﺎﺣِﻜﺎً ﻣِّﻦ ﻗَﻮْﻟِﻬَﺎ ﻭَﻗَﺎﻝَ ﺭَﺏِ ّ ﺃَﻭْﺯِﻋْﻨِﻲ ﺃَﻥْ ﺃَﺷْﻜُﺮَ ﻧِﻌْﻤَﺘَﻚَ ﺍﻟَّﺘِﻲ ﺃَﻧْﻌَﻤْﺖَ ﻋَﻠَﻲَّ ﻭَﻋَﻠَﻲ ﻭَﺍﻟِﺪَﻱَّ ﻭَﺃَﻥْ ﺃَﻋْﻤَﻞَ ﺻَﺎﻟِﺤﺎً ﺗَﺮْﺿَﺎﻩُ ﻭَ ﺃَﺩْﺧِﻠْﻨِﻲ ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﻚَ ﻓِﻲ ﻋِﺒَﺎﺩِﻙَ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤِﻴﻦَ
🔻ﭘﺲ (ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ) ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﺴّﻤﻲ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﻦ (ﻭ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺩﻩ) ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﻟﺪﻳﻨﻢ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺷﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﭘﺴﻨﺪﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻱ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ، ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﻦ
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🔍❀ تفسیرنور❀🔎
🔹✍ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:🔹
١- ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳّﺖ، ﺳﻌﻪ ﻱ ﺻﺪﺭ ﺍﺳﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ «ﻟﺎﻳﺸﻌﺮﻭﻥ» ﺭﺍ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﻨﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ. «ﻓﺘﺒﺴّﻢ»
٢- ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻭﺣﺮﻑ ﺣﻖّ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ. (ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪ) «ﻓﺘﺒﺴّﻢ» ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﭘﺬﻳﺮﻱ، ﻳﻚ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ.
٣- ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭﻟﻴﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ. «ﻭ ﻫﻢ ﻟﺎﻳﺸﻌﺮﻭﻥ - ﻓﺘﺒﺴّﻢ» ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﻘﺎم ﻭ ﺳﻠﻄﻨﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺣﺮﻑ ﻳﻚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ.
٤- ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﺣﺘّﻲ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻣﺎ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ. «ﻭ ﻫﻢ ﻟﺎﻳﺸﻌﺮﻭﻥ - ﻓﺘﺒﺴّﻢ»
٥ - ﺧﻨﺪﻩ ﻱ ﺍﻧﺒﻴﺎ، ﺗﺒﺴّﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻗﻬﻘﻬﻪ. ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺗﺒﺴّﻢ ﻛﺮﺩ. «ﻓﺘﺒﺴّﻢ ﺿﺎﺣﻜﺎ»
٦- ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺟّﻪ ﻛﺮﺩ. «ﻣﻦ ﻗﻮﻟﻬﺎ»
٧- ﺩﻋﺎ، ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻫﻨﮕﺎم ﺍﺿﻄﺮﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﻋﺎ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ. «ﺭﺏّ»
٨ - ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ. «ﺭﺏّ ﺍﻭﺯﻋﻨﻲ ﺃﻥ ﺍﺷﻜﺮ»
٩- ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻜﺮ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴّﺖ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺟﻠﺐ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. «ﺍﺷﻜﺮ - ﺍﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ ...»
١٠- ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ، ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻜﺮ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﻟﺪﻳﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. «ﻋﻠﻲّ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻭﺍﻟﺪﻱّ»
١١- ﺷﻜﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ، ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻱ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺷﻜﺮ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. «ﺍﺷﻜﺮ... ﺍﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ»
١٢- ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﺣﺎﻛﻤﻴّﺖ ﻗﻮﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ، ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻟﺬّﺕ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ. «ﺍﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ»
١٣- ﺩﻋﺎ ﻭﺗﻠﺎﺵ ﺣﺎﻛﻤﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ. «ﺍﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ»
١٤- ﻛﺎﺭ، ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻧﻴﻚ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﭘﺴﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ. «ﺻﺎﻟﺤﺎً ﺗﺮﺿﺎﻩ»
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🔹❀ حدیث روز 🔹❀
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_
🕋 امير المؤمنين علي عليه السلام :
آلَةُ الرِّئاسَةِ سِعَةُ الصَّدرِ ؛
سعه صدر، ابزار رياست است .
📚✍🏻غررالحکم ؛ 1256
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🗓️ امروز:دوشنبہ
☀️٣٠/مرداد/١٤٠٢/٠۵
🌙۰٤/صفر/١٤٤۵/۰۲
2023/08/21 🌲
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
📿❀ذڪـرِ روز
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹
🕋 یا قاضے الحاجات
اے برآورنده حاجتها
💠ذکرخاص روزدوشنبه.
سبحان الله والحمدالله. ۱۰۰۰ مرتبه
🔷🔸ذڪر روز دو شنبه موجب ڪثرت مال مے شود. ذڪر روز دوشنبه به اسم امام حسن(عليهالسلام) و امام حسین(عليهالسلام) است. روایت شده در این روز زیارت آن دو بزرگوار خوانده شود
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🤲*اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🚩🌥️ هـر روز صبح
به رسم ادب و ارادت
✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩
🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ دوشنبه 👈30 مرداد / اسد 1402
👈4 صفر 1445👈21 اوت 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
😭 خارج کردن بدن زید بن علی علیه السلام از قبر و دار زدن آن به شکل عریان به مدت 4 سال در این مدت عنکبوت ها بر عورت او تار تنیدند تا دیده نشود.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید وسیله سواری.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅و خواستگاری خوب است.
🚘 سفر: مسافرت اصلا خوب نیست و خوف حادثه دارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد شایسته و محبوب است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️آغاز درمان و شروع به معالجات.
✳️مباشرت.
✳️فروش و تبدیل طلا و جواهرات.
✳️و خوردن داروهای نوشیدنی و معجون ها نیک است.
🔵 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب :فرزند دهانی خوش بو دارد و مهربان و نرم دل است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث درد در سر می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 6، سوره مبارکه " انعام" است.
الم یرواکم اهلکنا من قبلهم...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی