کلمات فعل ماست.mp3
3.88M
#پادکست
🔶 تنها با یک کلمه
🔷 تا کسی وقتی کلمات خود را جزء اعمال خود به حساب نیاورد، تربیت نمیشود.
📌برگرفته از جلسات «حقی که به گردن ماست»
#حق_زبان
#مراقبه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید بیشتراز صدبار اینو دیدم و هربار غبطه خوردم به معرفت و شناخت این خانوم کوچولو از دستگاه حضرت سیدالشهدا که حتی پذیرایی مرتبط به این دستگاه روهم مقدس میدونه..
🌘منتظران ظهور 🌘
🔴تشرف شیخ علی بغدادی خدمت آقا امام زمان(عج)
📝قسمت دوم
✳️گفتم: مرحوم شيخ عبدالرزاق، مدرس بود.
روزي نزد او رفتم شنيدم ميگفت: كسي كه در تمام عمر خود روزها روزه بگيرد و شبها را به عبادت مشغول باشد و چهل حج و چهل عمره بجا آورد
و در ميان صفا و مروه بميرد ولی از دوستان حضرت اميرالمؤمنين(عليهالسلام) نباشد، براي او فائده اي ندارد!
🌹فرمود: «آري والله براي او چيزي نيست.»
✳️سپس از احوال يكي از خويشاوندان خود سؤال كردم و گفتم: آيا او از دوستان حضرت علي (عليهالسلام) هست؟
🌹فرمود: «آري! او و هر كه متعلق است به تو.»
✳️گفتم: اي آقاي من سؤالي دارم
🌹 فرمود: «بپرس!»
✳️گفتم: روضه خوانهاي امام حسين(عليهالسلام) ميخوانند: كه سليمان اعمش از شخصي سؤال كرد، كه زيارت سيدالشهدا(عليهالسلام) چطور است او در جواب گفت: بدعت است،
💠شب آن شخص در خواب ديد كه هودجي(مركبي) در ميان زمين و آسمان است، سؤال كرد كه در ميان اين هودج كيست؟
🌸گفتند: حضرت فاطمه زهرا و خديجه كبري(عليهماالسلام) هستند.
گفت: كجا ميروند؟ گفتند: چون امشب شب جمعه است، به زيارت امام حسين(عليهالسلام) ميروند و ديد رقعههايي را از هودج ميريزند كه در آنها نوشته شده:
«امان من النار لزوار الحسين(عليهالسلام) في ليلة الجمعة امان من النار يوم القيامة»؛ (اماننامه اي است از آتش براي زوار سيدالشهدا (عليهالسلام) در شب جمعه و امان از آتش روز قيامت).
✳️آيا اين حديث صحيح است؟
🌹فرمود: «بله راست است.»
✳️گفتم: اي آقاي من صحيح است كه ميگويند: كسي كه امام حسين(عليهالسلام) را در شب جمعه زيارت كند، براي او امان است؟
🌹فرمود: «آري والله».
و اشك از چشمان مباركش جاري شد و گريه كرد.
✳️گفتم: اي آقاي من سؤال دارم.
🌹فرمود: «بپرس!»
✳️گفتم: در سال 1269 به زيارت حضرت علي بن موسي الرضا(عليهالسلام) رفتم، در قريه درود (نيشابور) عربي از عربهاي شروقيه، كه از باديهنشينان طرف شرقي نجف اشرفاند را ملاقات كردم و او را مهمان نمودم از او پرسيدم: ولايت حضرت علي بن موسي الرضا(عليهالسلام) چگونه است؟
✳️گفت: بهشت است، تا امروز پانزده روز است كه من از مال مولايم حضرت علي بن موسي الرضا(عليهالسلام) ميخورم نكير و منكر چه حق دارند در قبر نزد من بيايند و حال آن كه گوشت و خون من از طعام آن حضرت روئيده شده. آيا صحيح است؟
❓ آيا علي بن موسي الرضا(عليهالسلام) ميآيد و او را از دست منكر و نكير نجات ميدهد؟
🌹فرمود: «آري والله! جد من ضامن است.»
✳️گفتم: آقاي من سؤال كوچكي دارم. 🌹فرمود: «بپرس!»
✳️گفتم: زيارت من از حضرت رضا(عليهالسلام) قبول است؟
🌹 فرمود: «ان شاءالله قبول است.»
✳️گفتم: آقاي من سؤالي دارم.
🌹 فرمود: «بپرس!»
✳️گفتم: زيارت حاج احمد بزازباشي قبول است يا نه؟ (او با من در راه مشهد رفيق و شريك در مخارج بود)
🌹فرمود: «زيارت عبد صالح قبول است.»
✳️ گفتم: آقاي من سؤالي دارم.
🌹فرمود: «بسم الله»
✳️گفتم: فلان كس اهل بغداد كه همسفر ما بود زيارتش قبول است؟
جوابي نداد.
✳️گفتم: آقاي من سؤالي دارم.
🌹 فرمود: «بسم الله»
✳️گفتم: آقاي من اين كلمه را شنيديد؟ يا نه! زيارتش قبول است؟
🌹باز هم جوابي ندادند. (اين شخص با چند نفر ديگر از پولدارهاي بغداد بود و دائماً در راه به لهو و لعب مشغول بود و مادرش را هم كشته بود).
💠در اين موقع به جايي رسيديم، كه جاده پهن بود و دو طرفش باغات بود و شهر كاظمين در مقابل قرار گرفته بود و قسمتي از آن جاده متعلق به بعضي از ايتام سادات بود،
🔴كه حكومت به زور از آنها گرفته بود و به جاده اضافه نموده بود و معمولاً اهل تقوا كه از آن اطلاع داشتند، از آن راه عبور نميكردند
‼️ ولي ديدم آن آقا از روي آن قسمت از زمين عبور ميكند!
✳️گفتم: اي آقاي من! اين زمين مال بعضي از ايتام سادات است تصرف در آن جايز نيست!
🌹فرمود: «اين مكان مال جد ما، اميرالمؤمنين(عليهالسلام) و ذريه او و اولاد ماست. براي ما تصرف در آن حلال است...
✍ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔵🔵🔵🔵🔵🔵
13637b8d84906-9a3f-46c6-8cb9-eca212984c12.mp3
19.72M
امسال که بیام کربلا...
برا فرج فقط دعا میکنم...
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات
⚘#اللهم_عجل_لولیک_الفرج⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهید مصطفی صدرزاده از نماز جماعت شهید بادپا
مثل مصطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ جدید
حاج صادق آهنگران برای رهبر انقلاب و حاج قاسم سلیمانی
سوال❓❓❓
چطور میشه آدم به اندازه یه بال مگس برا امام حسین علیه السلام اشک بریزه و بعد بهشتی بشه؟
بعد این که منبر حاج آقا تمومشد رفتم جلو این سوال از حاج آقا پرسیدم
💠 حاج آقا گفت یه مثال برات می زنم تا فهم این مطلب برات آسون باشه
گفت یک قاشق چقدر قیمتش هست؟
گفتم چند هزار تومان بیشتر نیست
💢 گفت حالا اگه بگن در این قاشق ناپلئون یا مثلا یکی از پادشاهان ایرانی غذا خورده قیمتش چقدر میشه؟؟
گفتم خب احتمالا میلیاردی
💧 گفت قاشق که فرق نکرد!! اما یک عنوانی پیدا کرد به عنوان قاشق ناپلئون
👌 حالا اشک هم زمانی که عنوان امام حسین علیه السلام روی اون بیاد ارزشمند میشه
❓ گفتم خب چرا خداوند چنین ارزشی را برای عزاداری و روضه و اشک امام حسین علیه السلام قرار داده؟؟
گفت اگه یکی دارو ندارش رو برای تو هزینه کنه تو در عوض براش چه کاری انجام میدی؟
گفتم منم دارو ندارم رو براش هزینه می کنم
✅ گفت احسنت چون که امام حسین علیه السلام دارو ندارش رو در راه خدا و برای خدا هزینه کرد لذا خداوند هم هر چیزی که برای امام حسین علیه السلام انجام بشه و نام و عنوان امام حسین علیه السلام برویش بیاد ارزشمند میکنه و بهش پاداش بالایی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔹💠🔸 مروری بر اعمال عصر جمعه 🔸💠🔹
1⃣ صلوات ضراب اصفهانی
2⃣ دعای غیبت
3⃣ صد مرتبه سوره قدر
4⃣ صلواتی جهت دفع بلا در عصر جمعه
5⃣ دلیل دلگیرهای عصرهای جمعه
6⃣ دعای سمات
7⃣ زمان استجابت دعا در عصر جمعه
🔹🔸💠🔸🔹💠🔹🔸
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔴 دعا برای فرج در غروب روز جمعه در ساعت استجابت دعا
🔵 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
🌕 من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه ساعتی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب میشود و آن زمانی است که نیمی از خورشید غروب کرده باشد.
📚 معانی الاخبار ص ۳۹۹
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
1_6096716742.mp3
6.55M
#اذان_اربعین
التماس دعا از همگی دوستان
#التماس_دعای_ظهور🤲
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
dcc_aa9d6476cb86361dcdaf3011622a5fea.mp3
10.95M
#راضی_به_رضای_تو ۳۹
به مقام رضا نمیرسند؛
آنان که به دنبال برتری جویی و عُلُو هستند.
غرور... اولین چیزی است که تا له نشود؛
رضای الهی حاصل نمیگردد!
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
داستان«ماه آفتاب سوخته» #قسمت_چهل_چهارم🎬: چهار پسر ام البنین:عباس، جعفر، عثمان و عبدالله برمیخیزند،
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_چهل_پنجم 🎬:
اسلم که شهید میشود، انس بن حارث که بیش از هفتاد سال سن دارد و روزگاری در لشکر و دوشادوش پیامبر شمشیر میزده، دلش دلبری برای خدا و مولایش را میخواهد، پس رخصت میگیرد و امام با لبخند مهربانی میفرماید:«ای شیخ، خدا از تو قبول کند»
انس پارچه ای بر ابروان پر پشت و سفید میبندد و شالی هم به کمرش، انگار که نه هفتاد سال و بلکه نوجوانی تیزپاست، به میدان میشتابد و همزمان با حمله رجز می خواند« آگاه باشید که خاندان علی بن ابیطالب پیرو خدا هستند و بنی امیه پیرو شیطان»
انس عاشق مولایش علی ست و نام علی رمز جنگیدن این پیر جنگاور شده، پیش میرود و کافران را میکشد و پس از جنگی شجاعانه او هم به دیدار معبود میشتابد در حالیکه محاسن سفیدش با خون سرش خضاب شده...
اینک نوبت وهب است، همو که با همسرجوان و مادرش، تازه به دین اسلام درآمدند.
وهب اجازه میدان میگیرد و بر سپاه دشمن یورش میبرد و مادرش در حالیکه اشک شوق میریزد، هنرنمایی فرزندش را به نظاره نشسته...
عده ای را به خاک و خون کشیده و خود هم زخمی شده، وهب برمیگردد و به مادر میگوید: حال از من راضی شدی؟
مادر با لحنی قاطع میگوید :نه!
همگان تعجب میکنند و مادر ادامه میدهد:پسرم وقتی از تو راضی میشوم که در راه حسین کشته شوی..
انگار خداوند تمام عظمت ها را می خواهد به یکباره در صحرای کربلا به تصویر کشد..مادری با مرگ جگر گوشه اش از او راضی میشود!! و خوب میداند که این مرگ زندگی ابدی زیبایی را برای او و فرزندش در پی دارد
همسر وهب که او هم به تاسی از شوهرش تازه مسلمان شده و هنوز دلش در گرو مهر شوهرش است میگوید:وهب مرا به داغ خود مبتلا نکن..
حال وهب بین دو راهی گیر کرده، عشق همسر جوانش یا عشق حسین و خدایش؟!
و شیر پاکی که خورده او را به بهترین راه،راهنمایی می کند، او عشق عالم هستی را برمیگزیند و سر به آستان ارادت حسین میساید و دوباره به میدان برمیگردد.
سپاه شمر او را دوره میکند، این شیرجوان دشت کربلا تعدادی را به درک واصل میکند و سپس سپاه شمر هر دو دستش را قطع میکند و سپس او را از نفس می اندازند و سر وهب را جدا میکنند و در دامن مادر وهب می اندازند و منتظرند که مادر وهب آه و ناله و گریه سر دهد، اما این شیرزن تازه مسلمان، انگار اسلام را بهتر از کهنه مسلمانانی که در مقابل خون خدا قد علم کرده اند میشناسد، سر فرزند را برمیدارد و میبوسد و با لبخند میگوید: من از تو راضی ام که پیش خدا و رسولش مرا سرافراز کردی و سپس از جا برمی خیزد، به سمت خیمه میرود و عمود خیمه را میکشد و با همان چوب به سپاهیان شمر حمله میکند و دو سرباز را میکشد...همه مبهوتند از حرکت مادری که در داغ جوانش است، اینجاست که امام میفرماید:«ای مادر وهب! به خیمه ها برگرد خدا جهاد را از زنان برداشته»
او به خیمه برمیگردد اما به مقصود نرسیده چون می خواست آنقدر از سربازان بکشد تا جانش را فدای حسین زهرا نماید و کشته شود، امام که خوب میداند مادر وهب چه فکری در سرداشت رو به او میفرماید:«تو و پسرت روز قیامت با پیامبر خواهید بود» و چه مژده ای زیباتر و والاتر از این...
آفتاب آسمان خبر از ظهر داغ میدهد و ابوثمامه نگاهی به آسمان میکند و نزد امام میرود و لبهای ترک خورده امام داغ دلش را تازه میکند و میگوید:جانم به فدایت!دوست دارم آخرین نماز را با شما بخوانم، اذان ظهر نزدیک است»
امام خیره در چشمان مردی که خیره در مدار آرامش زمین است،میشود و میفرماید:«نماز را به یادمان انداختی، خدا تو را درگروه نمازگزاران قرار دهد»
امام رو به سپاه کوفه میکند و از آنها می خواهد برای اقامه نماز لحظاتی جنگ را متوقف کنند، یکی از فرماندهان سپاه به نام ابن تمیم فریاد میزند:«مگر شما نماز هم می خوانید؟! نماز شما که پذیرفته نیست»
با این حرف، غربت حسین همرنگ غربت پدرش علی میشود، چرا که زمانی خبر شهادت امیرالمومنین در محراب مسجد به گوش مردم شام رسید آنها با تعجب می گفتند: مگر علی نماز هم می خواند؟!
حبیب که دلش از این حرف به درد آمده فریاد میزند:آیا گمان میکنی نماز پسر پیامبر قبول نمی شود نماز نادانی چون تو قبول است؟!
ابن تمیم به سمت حبیب حمله ور میشود، حبیب از امام رخصت میگیرد و به سمت او میتازد.
غیرت حبیب بن مظاهر به جوشش افتاده کسی جلودارش نیست، با یک حرکت ابن تمیم را سرنگون میکند و سپاهش حبیب را دوره میکنند و حبیب در میان میدان مشغول دلبری از خدا و ملائک میشود، میتازد و میکشد و میگوید: من حبیب هستم، من یکه تاز میدان جنگم!مرگ در کام من همچون عسل است..
حبیب آنقدر از سپاه دشمن میکشد که همه را متعجب میکند و سپس در حلقه محاصره میافتد و سرانجام سر حبیب بر گردن اسبش آویخته میشود، او میرود تا در ملکوت نماز ظهر را پشت سر رسول الله به جا آورد.