بخش دوم : وظیفه خلیفه
🔷اِنَکَ متیٰ تَسرِ الیٰ هذَا العَدوِّ بنفسِک فَتَلقَهُم فَتُنکَبُ لا تَکن للمسلمینَ کاِنفَةٌ دونَ اَقصیٰ بِلادِهِم
زمانی که تو شخصا بسمت دشمن حرکت کنی [تَسرِ] در برخورد با آنها شکست خورده و کشته شوی [تُنکَب] چه اتفاقی می افتد!!
مسلمانان در دورترین نقاط پناهگاهی [کانفةٌ] ندارند. خلیفه کسی ست که انتظام جامعه را بعهده دارد. از نقاط دور تا مردم خبردار شوند حاکم انتخاب و بیعت کنند ، تبعیت داشته باشند. دشمن کمین کرده در مرز متوجه مرگ خلیفه شود بسرعت حملات را تشدید می کند و شکست حتمی ست.
لشکر از هم می پاشد. نیروهای مرزبانی متفرق شده ، شهر به شهر سقوط می کند.جامعه اسلامی دچار تزلزل میشود.
🔷لیسَ بَعدَکَ مَرجِعٌ یَرجِعونَ الیهِ
اگر تو ، خلیفه در جنگ کشته شوی مسلمانها مرجع و محل رجوعی ندارند.
حفظ نظام و جامعه اسلامی از واجبات است و باید آنرا حفظ کرد.
🔷فَابعَث الیهِم رَجلاً مِحرَباً (مُجَرَباً)
بجای رفتن شخص خلیفه ، یک فرد شجاع ،اهل جنگ ، حرب دیده [مِحرب] و یا با تجربه کار آزموده [مجربا]انتخاب کن.
🔷وَاحفِز معَهُ اهلَ البلاءِ والنصیحه
وبه همراه او دو گروه را بسرعت حرکت بده [اِحفِز] مجاهدانی که کار آزموده ، سختی کشیده [اهل البلاء] باشند و وگروه دوم مجاهدانی که صفت دلسوزی برای اسلام و جامعه را داشته باشند از منافع شخصی خود گذشته دنبال مصالح اجتماعی و خیر خواه باشند.[النصیحه]
🔷فاِن اَظهَرَ اللهُ فذاکَ ما تُحِب
اگر در جنگ پیروزی بدست آمد همان چیزی هست که تو دوست داری .
اما اگر شکست بخوری شیرازه از دست میرود.
(در پیروزی فرمود ، چیزی که تو دوست داری.
نفرمود خدا دوست دارد یا ما می خواهیم )
معلوم است که حضرت خیلی با این حملات و کشور گشایی مایل نبوده.
🔷واِن تَکنِ الاُخریٰ کنتَ رِدءً للناسِ ، ومثابةً المسلمین
ولی اگر شکست حاصل شود[اخری] تو یار و یاور [رِدءاً]مردم باقی میمانی.
و محل رجوع [مثابة] مردم هستی.
اگر لشکر شکست خورد . تو در فرماندهی هستی دوباره فرمانده جدید، سپاهیان را تدارک ، و یک آماده باش مجدد ، و دوباره حمله به دشمن را آغاز می کنید ، اما وقتی بشخصه رفتی جبران پذیر نیست.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
چند سوال و نکته در این خطبه وجود دارد:
✳️ نکته : آیا حضرت برای خلیفه یک جایگاه و یک ارزشی را قائل میشود!!!
(تو پناهگاه مسلمین هستی ) آیا حضرت به خلیفه دوم چنین می گوید!!
نظر اهل سنت در اینجا ، خلافت خلیفه دوم را به عنوان جانشین رسولخدا پذیرفته است؟! هرگز اینگونه نیست.
اولا چرا مشاوره داد؟ اگر خلیفه را قبول نداشت آنهم مشورت خوب داد. کاری میکرد که عمر سقوط کند و حق غصب شده به حضرت برگردد؟!
پاسخ : حفظ جامعه اسلامی برای امیرالمومنین از هر چیزی واجب تر است حتی از غصب خلافت.
اصل آنست که اسلام زنده بماند .
دوم آنست که چه کسی حاکم باشد.
وحق علی را بدهند یا نه.
اما اگر برای حق گرفتن، اسلام از بین برود ، خلافت و ولایت حضرت در ذیل اسلام معنا میشود وگرنه خلافت را میخواهد چه کند.
جایی که حق و اسلام در میان باشد، میگذارد خلافتش غصب شود.، چون میخواهد اسلام بماند اصل حفظ دین است، بقیه ، حتی ولایت فروغ هستند.
پاسخ دوم: امیرالمومنین در مقام مشاوره است.
یکی از آداب مشاوره اینست که راست گفته شود ، در آن خیانت ، کم کاری ، توضیح ناقص نباشد وگرنه حرام است. مگر اینکه مشاوره را نپذیرد.
او آمده از حضرت مشاوره بگیرد.
نمیتواند خلاف بگوید.
آنچه را که صلاح است کامل می گوید.
✳️ روایت امام صادق علیه السلام:
اگر قاتل علی ابن ملجم با من جعفر بن محمد مشاوره کند و من مشاورهٔ او را بپذیرم ، هرگز در مشورت دادن کوتاهی و خیانت نمی کنم.
✳️ نکته :
آیااین بحث باعث جایگاه خلیفه میشود؟! خیر.
امیرالمومنین به خلیفه از جایگاه حقیقی نگاه نمیکند بلکه جایگاه حقوقی او را می بیند.
درست است که او غاصب حق علی ست ولی هم اکنون او خلیفه است. سپاه به اعتماد حاکم به دشمن حمله کرده ، نه اینکه او را بحق بداند.
او غاصب هست و لی مقام حقوقی او را بیان میکند.
کسی که در مقام حکومت است باید خود را حفظ کند. تا جامعه از هم نپاشد. فرقی ندارد چه عمر حاکم باشد و چه علی حاکم باشد.
در اسم فرق نیست. مهم آن جایگاه حقوقی هست ، حضرت عنایت به شخص عمر ندارد. در امر حقوقی او صحبت می کند.
✳️در خطبه ۴۰ به خوارج فرمود:
جامعه باید حاکم داشته باشد ولو فاسد باشد.
اصل بر حاکم داشتن است. حاکم بد از بی حاکمی بهتر است.
قانون بد از بی قانونی بهتر است. از نبود قانون و حاکم هرج و مرج بوجود می آید.
اهل سنت به این خطبه عنایت دارند که سخنان شیعیان به خلیفه درست نیست.چون علی در این خطبه می گوید، خلیفه مرجع مردم است.
✳️ شبهه:
اگر علی حرفی میزند چرا خود عمل نمی کند؟!
حاکم جامعه را از رفتن به خط مقدم نهی میکند چرا خود و پیامبر همیشه در جنگها حاضر بودند؟!
سه پاسخ :
۱- پیامبر و علی علیهما السلام از طریق وحی کاملا آگاه هستند که در این جنگها کشته نمیشوند. از طریق علم غیب پیامبر خبر داده بود با قاسطین ، مارقین، خوارج ، جنگ خواهی کرد و مشکلی هم بوجود نمی آید.
وقتی علم دارد در جنگ کشته نمیشود به خط مقدم میرود.
فرق علی با خلیفه عمر در همین است که متصل به غیبند و خلیفه متصل نیست.
پاسخ ۲- :
بین جنگهای پیامبر و امیرالمومنین و جنگهای خلیفه بسیار تفاوت هست.
جنگهای مدینه و کوفه همه در اطراف شهر بودند فاصله زیادی از مرکز حکومت نداشتند.
در حالیکه جنگ خلیفه عمر بیرون از مرز با رومیان بود ،فاصله بسیار زیاد و حضرت روی این جنگ انگشت اشاره میگذارد که نرو. فاصله بسیار زیاد است. اقصی نقاط کشور متضرر میشوند.
پیامبر در یک جنگ تبوک که دور از شهر با فاصله زیاد بود خود شرکت کردند اما حضرت را بعنوان نماینده در شهر گذاشتند تا مدیریت کند.
پاسخ ۳ :
مرحوم مجلسی در بحار پاسخی دادند.
(جایی که حضرت فرموده ؛ فرمانده ای با دو گروه اهل بلا و خیرخواه روانه کن)
علامه پاسخ داده ، در عصر حضرت تعداد چنین افرادی خیلی کم بود.امثال مالک و عمار انگشت شمار بودند.
یک از دلایلی که پیامبر و علی صلواة الله علیهما شخصا بمیدان میرفتند شاید این مطلب بوده باشد که یاران به آن مقدار نبودند که جای آنان میدان جنگ را مدیریت کنند.
پس خلیفه هیچ مرجعیتی ندارد که بر علی اولیٰ باشد. صحبت از مرجع فعلی ست نه مرجع حقیقی .
فعلا حاکم و خلیفه است باید امور را اداره کند. ولی اگر حقانیت را بسنجیم قطعا خلافت با علی ست نه با دیگران
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
#تشرف_علما
#آیت_الله_سید_ابوالحسن_اصفهانی
💠نامه امام زمان (عج) به سید ابوالحسن اصفهانی💠
❇️ آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر علیه السلام نائل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیع از سوی آن حضرت مفتخر شده است.
❇️ شیخ محمود حلبی می گوید :من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اِشکال و ایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی و مذهبی جهان تشیع داشتم و این ایراد تا هنگام تشرف به عتبات عالیات و دیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت.
❇️ به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم اشکالات خود و دیگران را گفتم و آن بزرگوار با کمال سعه ی صدر و گشادگی چهره، جواب همه اشکال و ایراد های مرا داد و سرانجام فرمود من دستور دارم که این گونه عمل کنم .
❇️ گفتم: از کجا و چه کسی دستور دارید؟
فرمود: از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟
گفتم :یعنی از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ؟
فرمود: آری. ایشان برخاست و درب صندوق خود را گشود و پاکتی را از آنجا برگرفت و به دست داد.
❇️ من به مجرد اینکه پاکت را گرفتم مضطرب و منقلب شدم با حالتی وصف ناپذیر کاغذ را از پاکت در آوردم و آن را خواندم که از جمله این عبارات در آن نوشته شده بود
✳️بسم الله الرحمن الرحیم✳️
یا سیّد ابوالحسن، ارخص نفسک و اجلس فی دهلیز بیتک و لا ترخ سترک ( واعن اواغث شیعتنا و موالینا ) نحن ننصرک ان شاءالله " المهدی"
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سید ابوالحسن ،خود را ارزان کن و در اختیار همگان قرار بده و در بیرونی منزلت بنشین و درب را به روی کسی نبند و پرده بین خود و مردم قرار مَده و به داد و کمک پیروان و دوستان ما برس که ما تو را یاری می کنیم، ان شاءالله.
❇️ پرسیدم :این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟
فرمود :به وسیله مرد عابد و پارسا و باتقوا به نام شیخ محمد کوفی که از هر جهت مورد وثوق و اطمینان است. اجازه گرفتم تا از آن نسخهای بردارم مشروط بر اینکه تا سید در قید حیات است ابراز نکنم.
❇️کتاب کرامات صالحین❇️
به امید آنکه منتظر واقعی ظهورش باشیم🙏
🌹باسلام محضر دوستان نازنین وارجمندم
🟡از حکیمی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته میشوند؟ پاسخ داد:
۱-اقوام در هنگامِ غربت
۲-مرد در بیماریِ همسرش
۳-دوست در هنگامِ سختی
۴-زن در هنگامِ فقرِ شوهرش
۵-مؤمن در بلا و امتحانِ الهی
۶-فرزندان در پیریِ پدر و مادر
۷-برادر و خواهر در تقسیمِ ارث
🍀ازسعدی هم بیاموزیم که گفت:
🔸دوست مَشمار آنکه در نعمت زند
🔸لافِ یاری و برادر خواندگی
🔹دُوست آن دانم، که گیرد دستِ دُوست
🔹در پریشان حالی و درماندگی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c