Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
🌹فایل صوتی زیارت عاشوری
🌹باصدای علی فانی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
زیارت_عاشورا (1).pdf
154.9K
متن زیارت عاشورا با خط درشت
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا💚
دوباره جمعه
و در دفتر ایام عمر
طلوعی دیگر🌞
🕰وقت سلام است
سلام بر صاحب عصر و زمان
سلام بر آخرین پیوند هستی
#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
4_5922368294655888139.mp3
1.52M
#مناجات مرحوم آقاسی درباره آقا امام زمان (ع)
🌸🌸🌾🌸🌸🌾🌸🌸
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید…شاید
پرده از چهره گشاید…شاید
دست افشان…پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمان خویش را
با همه لحظه خوش آواییم
در به در کوچه ی تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه ی جان من است
نامه ی تو خط اوان من است
ای نگهت خاست گه آفتاب
در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یارومدد کار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه ی مشعر
کدام گوشه ی منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که ار آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید…شاید
پرده از چهره گشاید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اگر مشکل دارید با خواندن این آیه حل خواهد شد
#استادرفیعی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
"شباهت به اسحاق (علیه السلام):
اسحاق (علیه السلام)؛ خداوند تعالی - پس از آن که ساره از بچه دار شدن مأیوس شده بود - ولادت او را بشارت داد. خدای (عزّ وجلّ) چنین فرموده: ﴿وامرأته قائمه فضحکت فبشرناها باسحاق ومن وراء اسحاق یعقوب، قالت یا ویلتی أالد وانا عجوز وهذا بعلی شیخا ان هذا الشیء عجیب﴾ (سوره هود: ۷۱-۷۲)؛ زنش در حالی که ایستاده بود (از خوشحالی) بخندید، پس او را به اسحاق وبعد از او به یعقوب بشارت دادیم. (سارا) گفت: آیا می شود من بزایم در حالی که پیرزنی هستم واین شوهرم پیرمردی است! همانا این چیز شگفتی است.
قائم (علیه السلام) نیز بعد از آن که مردم از ولادت او مأیوس شدند، ولادتش بشارت داده شد، چنان که در حرایج از عیسی بن صبیح (یا مسیح) روایت شده که گفت: امام حسن عسکری (علیه السلام) با ما وارد زندان شد، من در حق او معرفت داشتم، به من فرمود: تو شصت وپنج سال ویک ماه ودو روز عمر داری. کتاب دعایی همراه من بود که در آن تاریخ ولادتم نوشته شده بود، وقتی به آن نگریستم دیدم همان طور است که آن حضرت فرمود، سپس فرمود: آیا اولاد داری؟ عرض کردم: نه. دست به دعا برداشت که: خدایا! فرزندی به او روزی کن تا بازوی او باشد که فرزند چه خوب بازویی است. "
"به آن حضرت عرض کردم: آیا شما فرزند داری؟ فرمود: آری، به خدا سوگند! برای من فرزندی خواهد بود که زمین را از قسط وعدل پر می کند، اما الان فرزندی ندارم، سپس باز (به این اشعار) متمثل شد، فرمود:
لعلک یوما ان ترانی کانما * * * بنی حوالی الاسود اللوابد
فان تمیما قبل ان یلد الحصی * * * اقام زمانا وهو فی الناس واحد
شاید روزی فرا رسد تو ببینی که فرزندانم همچون شیرانی پیرامونم هستند.
پس به راستی که تمیم، پیش از آن که فرزندان زیادی را به دنیا آورد روزگاری دراز در میان مردم تنها بود(۴۵۲)."
"شباهت به لوط (علیه السلام):
فرشتگان برای یاری اش نازل شدند: ﴿قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک﴾ (سوره هود: ۸۱)؛ گفتند: ای لوط همانا ما فرستادگان پروردگارت هستیم، هرگز آنان به تو نمی رسند (که آزارت دهند.) قائم (علیه السلام) نیز، فرشتگان برای یاری اش فرود خواهند آمد، چنان که مطالبی در این زمینه گذشت، ودر خبر کنیز حضرت ابومحمد امام عسکری (علیه السلام) آمده که: وقتی سید - یعنی حضرت حجت (علیه السلام) - متولد شد نور درخشنده ای دید که از آن حضرت آشکار شد وتا افق آسمان رفت وپرندگان سفیدی را دید که از آسمان فرود می آیند، بال های خود را بر سر وصورت وبدنش می کشند، سپس پرواز می کنند. وقتی به حضرت ابومحمد امام عسکری (علیه السلام) این مطلب را گفتم خندید وفرمود: این ها فرشتگانی هستند، فرود آمده اند تا به این مولود تبرک جویند، واین ها یاران او خواهند بود هنگامی که خروج می کند(۴۵۳)."
"و نیز از شباهت های حضرت قائم (علیه السلام) به لوط (علیه السلام) از بلاد فاسقین بیرون رفت، حضرت قائم (علیه السلام) نیز از بلاد فاسقین بیرون رفته است.
شباهت به یعقوب (علیه السلام):
یعقوب (علیه السلام)؛ خداوند - پس از مدتی طولانی - پراکندگی او را جمع فرمود وفراهم آورد. قائم (علیه السلام) نیز، خداوند پریشانی وپراکندگی او را پس از مدتی درازتر جمع خواهد ساخت.
یعقوب (علیه السلام) برای یوسف آن قدر گریست که چشمانش از اندوه سفید شد در حالی که خشم خود را فرو می برد(۴۵۴). قائم (علیه السلام) نیز برای جدش حسین (علیه السلام) گریسته (ومی گرید) ودر زیارت ناحیه فرموده است: ولا بکین علیک بدل الدموع دما؛ به جای اشک بر تو خون می گریم(۴۵۵).
یعقوب (علیه السلام) منتظر فرج بود ومی گفت: ﴿لا تیاسوا من روح الله انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون﴾ (سوره یوسف: ۸۷)؛ از رحمت خداوند ناامید نشوید که همانا کسی، جز گروه کافران از رحمت خداوند مأیوس نشود. قائم (علیه السلام) نیز منتظر فرج است، چنان که روایات شاهد بر این معنی است."
"شباهت به یوسف (علیه السلام):
یوسف (علیه السلام) زیباترین اهل زمان خود بود. قائم (علیه السلام) نیز زیباترین اهل زمان خود می باشد، چنان که در بحث جمال آن حضرت گذشت.
یوسف (علیه السلام) مدتی طولانی غایب شد تا این که برادران بر خود داخل شدند پس آنان را شناخت در حالی که آن ها او را نشناختند(۴۵۶).
قائم (علیه السلام) نیز از خلق غایب شده، در عین حالی که در میان آن ها راه می رود وآنان را می شناسد ولی آن ها او را نمی شناسند، که در بحث غیبت آن حضرت در حرف (غ) گذشت.
یوسف (علیه السلام)، خداوند امرش را یک شبه اصلاح فرمود، که پادشاه مصر آن خواب را دید.
قائم (علیه السلام) نیز، خداوند متعال امرش را در یک شب اصلاح می فرماید، پس در آن یک شب امر او را اصلاح می فرماید، پس در آن یک شب یاران آن حضرت را از بلاد دور جمع می کند.
شیخ صدوق در کمال الدین از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: در صاحب این امر شباهتی از یوسف (علیه السلام) هست وآن این که خداوند (عزّ وجلّ) در یک شب امر او را اصلاح می فرماید(۴۵۷). واز پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مروی است که فرمود: مهدی از ما اهل البیت است، خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند(۴۵۸)."
"یوسف (علیه السلام) دچار زندان شد، وی گفت: ﴿رب السجن احب الی مما یدعونی الیه﴾ (سوره یوسف: ۳۳)؛ پروردگارا! زندان برایم خوش تر از چیزی است که اینان مرا به آن فرا می خوانند. قائم (علیه السلام) نیز، در حدیثی که از حضرت امام باقر (علیه السلام) آوردیم چنین آمده که فرمود: در صاحب این امر سنتی از موسی وسنتی از عیسی وسنتی از یوسف وسنتی از محمد (علیه السلام) هست - تا آن جا که فرمود - واما سنت از یوسف، زندان وغیبت است(۴۵۹).
می گویم: ای دوست پیرو خاندان عصمت از این بیان عبرت بگیر ودر عظمت مصیبت ومحنت مولایت، اندیشه کن که دنیا با همه فراخی وزمین با همه پهناوری اش برای او زندان شده، به طوری که از ستم معاندین ومخالفتشان ایمن نیست. از درگاه خداوند متعال می خواهیم که فرجش را تعجیل وخروجش را سهل وآسان گرداند.
یوسف (علیه السلام) چند سالی در زندان ماند. واما قائم (علیه السلام)، ای کاش می دانستم که چقدر در این زندان غیبت به سر خواهد بود وکی بیرون خواهد آمد!
یوسف (علیه السلام) از خاص وعام غایب شد واز برادرانش مخفی ماند، وامر او بر پدرش یعقوب مشکل شد با این که مسافت میان او وخاندان وشیعیانش نزدیک بود - چنان که در حدیث آمده
"قائم (علیه السلام) نیز - چنان که در حدیث دیگری آمده - همین طور است. در کمال الدین از حضرت امام باقر (علیه السلام) در بیان شباهت حضرت قائم (علیه السلام) به جمعی از پیغمبران چنین است: وامام شباهت او به یوسف بن یعقوب (علیه السلام)، غیبت از خاص وعام، مخفی بودن از برادران وپوشیده شدن امر او از پدرش یعقوب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با وجود نزدیک بودن مسافت بین آن حضرت با پدر وخاندان وپیروانش...(۴۶۰).
می گویم: اخباری که دلالت می کند بر این که آن حضرت (عجّل الله فرجه) با ما است وبر احوال ما آگاه می باشد، بسیار است که شاید بعضی از آن ها را در این کتاب بیاوریم، ان شاء الله تعالی."
"شباهت به خضر (علیه السلام):
خضر (علیه السلام)؛ خداوند عمرش را طولانی نموده، واین موضوع نزد شیعه وسنی مسلم است وروایات بسیاری برآن دلالت دارد، از جمله:
در بحار به نقل از مناقب از داوود رقی روایت شده که گفت: دو تن از برادرانم به قصد زیارت مسافرت کردند، یکی از آن دو از شدت تشنگی بی تاب شد به طوری که از الاغ خود به زمین افتاد ودیگری نیز دچار زحمت گردید، ولی از جای برخاست ونماز خواند وبه درگاه خدا وپیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) وامیر المؤمنین وامامان (علیهم السلام) استغاثه کرد ویک یک آن ها را نام برد تا به نام جعفر بن محمد (علیه السلام) رسید وشروع کرد التماس کردن وآن حضرت را صدا زدن، که ناگاه مردی را دید به بالینش ایستاده، می گوید: جریان تو چیست؟ ماجرای خود را برایش باز گو کرد. آن مرد قطعه چوبی به او داد وگفت: این را بین دو لب او (دوست از حال رفته) بگذار. همین کار را کرد ناگهان دید او چشمش را گشود وبرخاست نشست واصلا تشنگی احساس نمی کند، رفتند وقبر مطهر را زیارت کردند."