*┄┅═✧﷽✧═┅*
*"اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ"*
*دادن صدقه برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام در جمعه های هر هفته*
*✅یکی از اعمالی که به آن بسیار اهمیت داده شده است* *صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) است چون یکی از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است برای حفظ وجود مبارک امام زمان (ارواحنا فداه)*
*سیدبن طاووس -رحمه الله- می فرمایند:*
*ابتدا برای حضرت مهدی علیه السلام صدقه بده قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی. باید توجه داشت که آن حضرت هیچ نیازی به صدقه دادن ما ندارد بلکه از شئون بندگی و ادای بعضی از حقوق بزرگ آن حضرت است و این صدقه دادن خود یک نوع اظهار محبت و دوستی به آنحضرت است و این عمل راه و سببی است برای جلب رضای پروردگار و حلول قرب به خداوند در برآبرده شدن حوائج و دفع بلا*
✅ *آقا امام محمد باقر (علیه السلام):"صدقه دادن در روز جمعه به خاطر فضیلت روز جمعه بر سایر روزها، دو برابر حساب می شود"*
*از جمله اعمال روز جمعه این است که صدقه دهد- بر طبق یک روایت: ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه، هزار برابر اوقات دیگر است*
✅ *"سعی کنیم در جمعه های هر هفته مقداری صدقه دهیم اگر چه هزار تومان باشد-و میتوان ثواب این کار ارزشمند را در این روز با عظمت که سرور همه روزهای هفته است به اموات خود هدیه کنیم تا ثوابی هم در این روز جمعه به روح آن عزیزان سفر کرده برسد*
*✅صدقه دادن برا سلامتی و تعجیل در فرج آنحضرت باعث خشنودی قلب مقدس آنحضرت و توجهات و عنایات او به ما میشود-*
🦋🍂🦋🍂🦋
🌷🍃🌷🍃🌷
*بسمه تعالی*
*خیرین بزرگوار لطفا صدقات، خیرات و کمک های خداپسندانه خودتان را به شماره کارتِ خیریه واریز بفرمائید تا ان شاءالله گره ای از کار گرفتاران باز شود*
*اجرتان با مولای مهربان حضرت مهدی(عج)*
*شماره کارت خیریه مجموعه منتظران ظهور .*
6037997474678860
🔹💠🔸 مروری بر اعمال عصر جمعه 🔸💠🔹
1⃣ صلوات ضراب اصفهانی
2⃣ دعای غیبت
3⃣ صد مرتبه سوره قدر
4⃣ صلواتی جهت دفع بلا در عصر جمعه
5⃣ دلیل دلگیرهای عصرهای جمعه
6⃣ دعای سمات
7⃣ زمان استجابت دعا در عصر جمعه
🔹🔸💠🔸🔹💠🔹🔸
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
014-Mogaddam-Javad-www.ziaossalehin.ir-Imam-Zaman-1400.mp3
5.05M
ا لتماس دعای فرج🍂🍁🍂
مناجات مهدوی ای یوسف زهرا سلام | جواد مقدم
🍂🍁🍂..
🍂🍁🍂
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_بیستم🎬: روح الله ساعت ها فکر کرد و تنها راه نجات از دست حمله شیطانک ه
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_بیستم_یکم 🎬:
شراره که انگار سرتا پایش در آتشی سوزنده بود و به رسم کودکی شروع به جویدن ناخن هایش کرد، اصلا حواسش نبود که خون زیر ناخن هایش را که جاری شده بود، می خورد.
شراره دستی توی موهای بهم ریخته و شرابی رنگش کشید، از روی تخت بلند شد و به سمت کمد لباس رفت و داخل آینه روی در کمد لباس خودش را نگاهی انداخت با مشت به آینه کوبید و گفت: چررررا وشوشه ها از کار افتادن، چرا خبر برام نمیارن...
چرا موکلم خبری ازش نیست؟! من که به تعهداتم عمل کردم...چرا؟!
و با زدن این حرف به سمت گوشی اش رفت، گوشی را از روی پاتختی برداشت، داخل مخاطبین رفت و اسم زرقاط را لمس کرد و صدایی در گوشی پیچید: مشترک مورد نظر در حال مکالمه است..
شراره اوفی کرد و دوباره روی تخت نشست، در حرکاتش اثری از یک جنون بود، دوباره شماره زرقاط را گرفت و باز هم همان و دوباره و دوباره...
آخرش گوشی را محکم روی تخت پرت کرد، باید کاری می کرد که آرام بشود، از جا بلند شد روبه روی تخت پشت میز جلوی سیستم نشست، روشنش کرد و وارد پوشهٔ آهنگ ها شد، آهنگ تندی را انتخاب کرد و صدای اسپیکر را تا جایی که راه داشت باز کرد.
به سمت تخت برگشت و خودش را روی تخت انداخت، چشمانش را بست و شروع به همخوانی با آهنگ کرد...
حرکاتش دست خودش نبود، دوست داشت تیشه ای برمی داشت و توی قلب روح الله و فاطمه فرو می کرد، نفهمید که چه مدت گذشت،با تکان های شدید شانه اش چشمانش را باز کرد.
زیور به طرف میز رایانه رفت و همانطور که صدای دستگاه را کم می کرد گفت: چه خبرته شراره؟! یادت رفته ما اینجا توی خونه آپارتمانی مستأجر هستیم؟! بابات خونه ویلاییش را به نام اون زنیکه زده و من و تو و خواهرات هم انگار به چشم نمی یومدیم، حالا تو اینقدر صدای این آهنگ را زیاد کن که از همین جا هم عذرمون را بخوان و بیرونمون کنن..
شراره روی تخت نیم خیز شد و گفت: مامان کمش کردی برو بیرون، سر به سر من نذار، اعصابم داغونه...داغون میفهمی؟!
زیور که برای اولین بار بود حالات شراره را اینجور میدید به سمتش آمد و همانطور که روی تخت می نشست، دست شراره را توی دستش گرفت و گفت: چی شده دخترم؟! مشکلی پیش اومده؟! هر چی شده به من بگو..
شراره چشمهایش را خیره به نقطه نامعلومی روی دیوار کرد و گفت: مامان وشوشه من از کار افتاده، موکلم که کلی برای استخدامش زحمت کشیدم هم یک دفعه ناپدید شده، دارم دیوونه میشم...
زیور آه بلندی کشید و گفت: عه...یعنی چی شده؟! وشوشه منم کار نمی کنه...اما موکلم هنوز هست..
نکنه مثل همین اختلال های امواج تلفن، وشوشه ها دچار اختلال شدن؟!
شراره خندهٔ جنون آمیزی کرد و گفت: چی میگی مادرمن؟! مگه اجنه فضا مجازی هست که از کار بیافته؟! اونا واقعی هستن فقط انسان ها نمی تونن ببیننشون همین..
زیور دست شراره را نوازش کرد و گفت: می خوای دوباره به روح الله و فاطمه حمله کنی؟!
شراره سری به نشانه بله تکان داد و زیور ادامه داد: خوب بگوچکار کنم؟! من به موکلم میگم انجام بده..
شراره آه کوتاهی کشید وگفت: تو هر کار دستت میرسه برای سلب آرامش این دو تا آب زیر کاه انجام بده، اما کارهایی که من می خوام کنم باید یه موکل قوی داشته باشه...من باید زرقاط را ببینم و اینبار نه بچه شیطان بلکه خود ابلیس را به خدمت بگیرم...
در همین حین گوشی شراره زنگ خورد و نام زرقاط روی آن نقش بسته بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
63.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 فیلم کامل حضور استاد #رائفی_پور در برنامه «به افق فلسطین» شبکه افق
🗓 ۲۵ آبان ۱۴۰۲
#طوفان_الاقصی #غزه #امام_زمان
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔻"قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ " . مائده ۲۴
(بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»!
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سید حسن نصرالله:
همان طور که امام خمینی گفت درعاشورا خون بر شمشیر پیروز شد و امروز هم همین است!
#غزه #فلسطین #طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr