"همچنین عالم کامل مجلسی (رحمة الله) در بحار از مفضل نیز روایت کرده که گفت: شنیدم حضرت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه قائم بپاخیزد زمین به نور پروردگارش درخشان گردد، وبندگان از نور خورشید بی نیاز شوند وظلمت برطرف گردد(۶۲۲).
در همان کتاب از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) منقول است که فرمود: اگر جز یک روز از عمر دنیا باقی نماند خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا این که فرزندم مهدی در آن روز قیام کند. پس روح الله عیسی بن مریم فرود می آید وپشت سرش نماز می خواند، وزمین به نور پروردگارش تابناک گردد وحکومت او مشرق ومغرب را فرا می گیرد(۶۲۳).
و اما اشراق نور آن حضرت در آخرت: روایتی که ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی در اصول کافی آورده بر آن دلالت می کند. روایت چنین است: از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) است که درباره آیه شریفه: ﴿یسعی نورهم بین أیدیهم وبأیمانهم﴾ (سوره حدید: ۱۲) نور آنان پیشاپیش ودر سمت راستشان در حرکت است. فرمود: ائمه معصومین روز قیامت پیشاپیش وسمت راست مؤمنین می روند تا به منازل اهل بهشت آنان را منزل دهند(۶۲۴)."
"و نیز سید بحرینی در البرهان از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: نورهم یسعی بین أیدیهم؛ نور ائمه مؤمنین روز قیامت پیشاپیش وسمت راست مؤمنین می رود تا این که آن ها را در منازلشان در بهشت فرود آورند(۶۲۵).
۳ - نعمت های آن حضرت (علیه السلام)
در بخش سوم کتاب معلوم شد که آنچه از نعمت ها که بندگان در آن غوطه ورند از نعمت های ظاهری وباطنی همه به برکت وجود شریف حضرت حجت (علیه السلام) است، واین امر از عظیم ترین چیزهایی است که موجب دعا کردن برای آن حضرت است، توضیح بیشتری در بخش پنجم ان شاء الله خواهد آمد.
دلیل بر آن! اضافه بر آنچه قبلا اشاره شد! روایتی است که در البرهان در تفسیر آیه شریفه: ﴿ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم﴾ (سوره تکاثر: ۹)؛ آن گاه در آن روز از آن نعمت ویژه بازپرسی می شوید.
از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: این امت، از نعمت هایی بازخواست می شود که خدا به واسطه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) واهل بیتش به ایشان ارزانی داشته است(۶۲۶). ونیز از آن حضرت است که درباره آیه مبارکه ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم؛ آن گاه در آن روز از آن نعمت (ویژه) بازپرسی می شوید. فرمود: ان نعیم (نعمت/نعمت خاص) ما هستیم(۶۲۷)."
"شبیه همین روایت از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل شده است.
و از ابوخالد کابلی است که گفت: بر حضرت محمد بن علی (علیه السلام) وارد شدم، غذایی برایم آورد که از آن خوشمزه تر نخورده بودم. به من فرمود: ای ابوخالد! غذای ما را چگونه دیدی؟ عرض کردم: فدایت شدم چه خوشمزه است، ولی من آیه ای از کتاب خدا یادم افتاد. خشمگین شد وپرسید کدام آیه؟ عرض کردم: ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم. فرمود: والله از این غذا هرگز سؤال نمی شوی. سپس خندید تا این که دندان آشکار شد وفرمود: آیا می دانی نعیم چیست؟ عرضه داشتم: نه. فرمود: ما نعیم هستیم(۶۲۸). واخباری در این باره زیاد است که در البرهان وغیر آن مذکور است.
اگر بگویند: در بعضی از روایات، نعیم به امنیت وصحت ورطب وآب سرد تقسیر شده، چگونه می شود بین این روایات جمع کرد؟
می گویم: منافاتی بین این روایات نیست، زیرا که امامان (علیهم السلام) در هر حدیثی بعضی از مصادیق نعیم را بیان کرده اند، واین دلالت ندارد بر منحصر بودن نعیم در آنچه ذکر شده. وشاهد بر این معنی روایتی است که در البرهان از امام صادق (علیه السلام) در حدیثی آمده که فرمود: ما از نعیم هستیم. البته وجود امام (علیه السلام) عظیم ترین نعمت های الهی است، زیرا که اصل سایر نعمت های ظاهری وباطنی است، از این جا است که در روایات آمده که همه مردم روز قیامت درباره نعیم مورد سؤال قرار می گیرند(۶۲۹)."
"اما غذای خوشمزه وآب سرد وامثال این ها را خداوند متعال از بنده مؤمن خود نمی پرسد - چنان که در چند روایت آمده - خلاصه این که همه افراد از این نعمت عظیم یعنی پیغمبر وامامان (علیهم السلام) سؤال می شوند، هرکه شکرانه این نعمت عظیم را بجای آورده باشد واز پیروان ودوستان معصومین (علیه السلام) بوده است، از رستگاران خواهد بود، واز نعمت های دیگر سؤال نمی گردد.
امام اگر از مخالفین وکافرین باشد از همه نعمت ها - کوچک وبزرگ - از او سؤال می شود او را کاملا پای حساب خواهند کشید، که گاهی به عنوان (سوء الحساب) از آن تعبیر می گردد.
و با این بیان بین روایاتی که ظاهرشان با هم متعارض است می توان جمع کرد که بعضی از روایات دلالت دارد که خداوند متعال برتر از آن است که بنده اش را بر آنچه از غذا وآشامیدنی وامثال این ها به او انعام کرده پای حساب بکشد، ولی در روایات دیگری آمده که در خلال دنیا حساب هست."
"توضیح این معنی چنین است که تحقق حساب روز قیامت حق است وقرآن مجید بر آن دلالت دارد، ولی مردم بر چند دسته هستند:
۱- عده ای به کلی از حساب معاف می باشند، واین با آیات قرآن راجع به حسابرسی قیامت منافاتی ندارد، زیرا که آیات مطلق هستند ومی شود آن ها را تخصیص وتقیید زد. چنان که در تفسیر قمی از امام صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: هر امتی را امام زمانش محاسبه می کند، امامان، دوستان ودشمنانشان را از صورتشان می شناسند، وهمین است فرموده خدای تعالی: ﴿وعلی الاعراف رجال﴾ (سوره اعراف: ۴۶)؛ وبر فراز اعراف مردانی هستند که ائمه اند. ﴿یعرفون کلا بسیماهم﴾ (سوره اعراف: ۴۶)؛ هر یک را از چهره هایشان می شناسند. نامه های دوستانشان را به دست راستشان می دهند، پس بدون حساب به سوی بهشت می روند، ونامه اعمال دشمنانشان را به دست چپشان می دهند، پس بدون حساب راهی جهنم می شوند(۶۳۰).
و در همان کتاب از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) درباره آیه مبارکه: ﴿للذین احسنوا الحسنی وزیاده﴾ (سوره یونس: ۲۶)؛ برای آنان که نیکی نمودند بهترین پاداش (حسنی) وزیاده بر آن است. فرمود: حسنی بهشت است وزیاده دنیا است، که هر چند خداوند در دنیا به ایشان می دهد در آخرت به خاطر آن ها پای حساب نمی کشد(۶۳۱)."
"این دسته همان مؤمنین هستند که نعمت های خداوند را در راه سخط وغضب او صرف نکرده اند، شاهد بر آن کلمه (احسنوا) در آیه مبارکه است. این ها شکرانه نعمت امام را بجای آورده وحق ولایت را رعایت کرده اند.
۲ - دسته دوم آن هایی هستند که محاسبه می شوند ولی خداوند آنان را عفو می کند وگناهانشان را می بخشد، واز ایشان به طوری حساب می کشد که احدی از خلایق مطلع نگردد، یا امام زمان آن ها ایشان را آن طور محاسبه می نماید. این دسته مؤمنانی هستند که نعمت عظمای ولایت را شناخته اند ولی نعمت های دیگر الهی یا بعضی از آن ها را در راه غضب وناخشنودی خداوند صرفف کرده اند که این ها را خداوند پای حساب می کشد ولی سر انجام آنان را عفو می کند."
"شاهد بر این روایتی است که در مجلد سوم بحار از امالی شیخ صدوق منقول است که به سند خود از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: چون روز قیامت شود دو بنده مؤمن را که هر دو اهل بهشت هستند برای حسابی نگاه می دارند، یکی در دنیا فقیر بوده اند ودیگری غنی. فقیر می گوید: پروردگارا! من برای چه بایستم؟ من متصدی مقامی نبوده ام که به عدل یا ستم رفتار کرده باشم، وثروتی هم به من نداده بودی که از ادای حق آن بپرسی، روزی ام به مقدار کفایت بوده که چنان که خود می دانی ومقدر کرده بودی. پس خداوند (عزّ وجلّ) می فرماید: بنده من راست گفت، او را رها کنید تا به بهشت رود.
دیگری می ماند تا این که آن قدر عرق از او می ریزد که اگر چهل شتر از آن بخورند کفایت می کند، سپس داخل بهشت می شود، آن فقیر از او می پرسد: چه چیزی تو را بازداشت؟ جواب می دهد: طول حساب، پیوسته چیزی پیش می کشیدند تا این که آمرزیده می شدم، سپس از چیز دیگری سؤال می شدم تا این که خداوند (عزّ وجلّ) مرا در رحمت خود غوطه ور ساخت وبه تو به کنندگان ملحق نمود. تو کیستی؟ می گوید: من همان فقیری هستم که با تو پای حساب بودم. می گوید: در این مدت، نعمت، تو را عوض کرده که تو را نشناختم(۶۳۲).🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌴📗🌴قسمت6⃣7⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞عرفان حلقه یا عرفان شیطان؟ روایتهایی تلخ از قربانیان فرقه
🔹شاید شما هم اسم عرفان حلقه را شنیده باشید، حلقهای که در ظاهر مروج کیهان شناسی شعوری، درمانگری، آشنایی نظری و عملی با رحمت خاص وعام الهی بود اما در پشت پرده....
🔹در این ویدئو میخواهیم نگاهی داشته باشیم به بخشی از تجربیات افرادی که با عرفان حلقه ارتباط داشتهاند.
داستان دام شیطانی بر اساس این عرفان نوظهور نوشته شده👆👆👆
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
#تلنگر
رفیق!!!
رفت و آمدت رو با خدا بیشتر کن....❤️
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎬خراسانی و یمانی آماده ظهور شده اند
🔸️امروز هم پیمانی #سید_یمانی و #خراسانی به عنوان رهبران قیام یمنیها و ایرانیهای #زمینه_ساز_ظهور در حال وقوع است
👈 به راستی که هدایتگر ترین پرچم #عصر_ظهور است .. پرچم های سفید سید یمانی ...همینطور که در روایات آمده
🔴جهت تعجیل در فرج صلوات بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت صحیح السند از امام جواد علیه السلام، داریم ڪه حتے در وقوع علائم حتمے مثل خروج سفیانے هم احتمال بَداء هست، چه برسد به روز جمعه ڪه جزء علائم حتمے نیست.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
10_3 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-29) Mashhade Moghaddas.mp3
25.55M
🔉#از_حیوانیت_تا_حیات
🔰فصل هشتم؛ از فرعون تا مأمون | جلسه دهم / بخش سوم
* امام خمینی رحمهالله؛ به هم ریختن هژمونی فرعونهای عالم
* مجرم؛ کنده شده از درختِ هستی
* فرصت دادن خداوند؛ عامل ظاهر شدن مجرمان
* چرا امام حسین علیهالسلام شب عاشورا به یاران فرمودند: «بروید»؛ ولی ظهر عاشورا به مردم فرمودند: «برای یاری ما بیایید؟»
* راهکار فرعون صفتان؛ سحر، جادو و تخیل خواندن حق
* اصل مشکل فرعون با قدرت و ریاست حضرت موسی علیهالسلام است
* حجاب بزرگِ عناوین، القاب، سن، مدرک و ...
* معجزه حضرت موسی علیهالسلام امروز نیز جاری است!
* قلمی که اژدها شد و تمام قدرتها را محو نمود!
* عظمت و عزت امام خمینی رحمهالله؛ نتیجه تسلیم مطلق خدا بودن
* حضرت سکینه سلاماللهعلیها؛ حالات معنوی شبیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
* وداع امام حسین علیهالسلام با حضرت سکینه سلاماللهعلیها
* شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی/ اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
⏰ مدت زمان :۴۷:۳۳
📆 ١۴٠٢/٠۶ /٢۹
#فرعون
#مجرم
#امام_خمینی
#مشهد
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
#ادامه_داستان_دهم 🎬: فرشته ای در قالب انسان روی تخت بیمارستان بود، می گفتند به آسمان پرواز کرده و ب
بانوان آسمانی
#داستان_یازدهم 🎬:
شهیده صدیقه رودباری:
۲۸ مرداد سال ۱۳۵۹ است و صدیقه ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.
رفقا گرم گفتگو بودند و از هر دری سخن می گفتند، صدیقه ،نگاهی مهربان به آنان کرد و گفت : خواهرای عزیزم ، شرمنده مهربونیتونم باید یه خستگی در کنم و بروم سراغ آموزش ، اگر دوست دارید شما هم با من بیاین ،قدمتون روچشمم،انشاالله که خدا خیرتون بدهد....در این حین، خانم سمت راستش که صمیمی ترین دوست صدیقه محسوب میشد، با لحنی آهسته، گفت : دعا کن خدا از همان خیرهایی که به تو داد به ما هم بدهد و با زدن این حرف خنده ریزی کرد .
صدیقه که می دانست منظور دوستش چیست ، لبخندی زد و گفت :الهی آمین ...
و صحنه چند روز گذشته در ذهنش زنده شد: آقای خادمی، جوانی انقلابی و سربه زیر، رئیس اطلاعات سپاه بانه، او را برای امر مقدس ازدواج، خواستگاری کرد و جالب این بود که وقتی دوستان آقای محمود خادمی متوجه این موضوع شدند، ذوق زده حرفهای قبل محمود را روایت میکردند.
گویا قبل از آمدن صدیقه به بانه، هر بار که اطرافیان به محمود اعتراض میکنند که چرا ازدواج نمی کنی؟! او می گوید:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام، من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها، حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..."
و حالا با وجود صدیقه، محمود خادمی عشق ازدواج به سرش زده، چون صدیقه رودباری که بیش از نوزده سال از عمرش نمی گذرد؛ همان دختری ست که آرزویش را داشت.
دختری انقلابی که در هیاهوی انقلاب پابه پای مردان دورانش قدم برمی دارد، هر کاری که دستش برسد برای ملت انجام می دهد چه آنزمان که محصل است و در مدرسه انجمن اسلامی راه می اندازد و چه آن زمان که اوقات فراغتش را در کهریزک است و گاهی هم در محضر معلولین ذهنی نارمک و به آنان خدمت می کند.
حالا هم که برای فعالیت های جهادی از طرف جهاد سازندگی به بانه آمده و بین بچه های سپاه می درخشد، خود را به همه کاری میزند از آموزش قرآن و آموزش نظامی به زنان اطرافش گرفته و تا رسیدگی به مجروحین، همه کار میکند.
صدیقه آنقدر فعال است که بارها توسط گروهک منافقین تهدید به مرگ شده است؛ اما اعتقادات او قوی تر از این تهدیدهای منافقانه است.
صدیقه بار دیگر چهره محمود در خاطرش می آید و رنگ رخسارش برافروخته می شود، رفیقش نگاهی به چهره صدیقه می کند و با خنده می گوید: حقا که عاشق شده ای و با این حرف، صدیقه از عالم افکارش بیرون می آید و همانطور که ذکر یاعلی برزبان جاری می کند، نیم خیز می شود و رو به دو رفیق همیشگی اش ، میگوید: دوستای گلم من باید بروم کلاس آموزش نظامی و با لبخند ادامه میدهد : دیگه سعادت اینکه در خدمتتون باشم را ندارم
در همین هنگام دختری وارد جمع سه نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر نزدیک شد و به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خودش، پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند.او بیشتر از سه ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که "هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است..."
دختر آزادهٔ دیگری به ضرب کینهٔ منافقین کور دل ، جام شهادت می نوشد و آسمانی می شود .
محمود خادمی که بعد از سالها ،همسر مورد نظرش را یافته بود، پس از شهادت این دخترک پاک ، عنوان می کند که او هم به زودی میرود و درست دو ماه بعد ، محمود خادمی پر میکشد به سوی معبود و به شهادت می رسد وگویا جشن عروسی این دو جوان معصوم و مظلوم، باید در آسمان و در میان خیل ملائک برگزار شود.
📝ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
بانوان آسمانی
#داستان_دوازدهم 🎬:
شهیده ناهید فاتحی کرجو:
محمد فاتحی همانطور که دست هایش را پشت سرش قفل کرده بود ، مدام طول و عرض اتاق را می پیمود و حرفهای این مرد روستایی در ذهنش اکو می شد : ضد انقلاب ها(گروه کومله) ، مدتی ست دختری را با دست های بسته و سری تراشیده در بین روستاهای کردستان می چرخانند و به همه میگویند این زن «جاسوس خمینی» است.
آن مرد میگوید : بارها و بارها دیدم که این دختر را شکنجه های سخت می دادند و به او می گفتند به خمینی توهین کن، تا آزادت کنیم، اما آن دختر لب باز نمی کرد.
محمد فاتحی با خود گفت : بی شک این دختر، ناهید من است در همین حین صدای هق هق سیده زینب، مادر ناهید بلند شد و گفت: یعنی یک مرد داخل این روستاها پیدا نمیشده که دختر مظلوم من را نجات بدهد؟ بعد جلوتر میاید و خودش را روی پاهای شوهرش می اندازد و میگوید: یک کاری کن مرد....تو که عمری را داخل ژاندارمری سر کردی....من دخترم را از تو می خواهم.
مرد روستایی که حال دگرگون این مادر زجر کشیده را می بیند، با لحنی خفه می گوید: آنها خیلی بی رحم هستند، محال است کسی بر علیه شان حرفی بزند و یا اقدامی کند و جان سالم به در ببرد و بعد با حالت سؤالی رو به پدر خانواده می گوید: آخر چطور این دختر در چنگ اون بی دین های نامسلمان گرفتار شد؟
محمد آه کوتاهی کشید و گفت: اول زمستان بود که ناهید بیمار میشود، می خواهد درمانگاه سنندج برای دوا و دکتربرود، اما رفتن همان و برگشتنی در کارش نبود.
بعد که دیر کرد، همه جا را دنبالش زیر و رو کردیم و متوجه شدیم که ناهید اصلا به درمانگاه نرسیده، انگار بین راه چندین مرد دوره اش میکنند و دخترم را سوار مینی بوس میکنند و میبرند...
این پدر رنج کشیده صدایش را آرام تر میکند و میگوید: اینان دین و ایمان ندارند، چه من که اهل سنت هستم و چه همسرم سیده زینب که شیعه هست، آنها را به مسلمانی قبول نداریم، آخر کدام مسلمان میاید همچین کاری بکند؟!
مگر گناه دختر من چی بود؟ یه انقلاب شد، خوب ناهید هم که خدا را شکر تربیت صحیحی داشت جذب انقلاب اسلامی شد و توی بسیج و سپاه فعالیت های خدا پسندانه میکرد . تمام هدفش خدمت به خلق خدا بود اما انگار حزب کومله و ضد انقلاب دل خوشی از ناهید و امثال ناهید نداشتند
صدای گریه سیده زینب بلند و بلندتر میشد، او یاد قرآن خواندن و عبادات بی غل و غش دخترش ناهید افتاده بود، اما برای نجاتش نمی توانست کاری کند.
و سرانجام يازده ماه از ربوده شدن ناهید فاتحی کرجو که نوجوانی ۱۷ساله بود، مي گذشت كه پيكر بي جان و مجروح و كبود او را با سري شكسته و تراشيده در سنگلاخ هاي اطراف روستاي هشميز پيدا كردند.
روايت ديگر حاکيست که اشرارو ضد انقلاب ها، برای وادار کردن ناهيد به توهين نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند.
وقتي جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسيار بي تابي مي كرد و چندين بار از هوش رفت. پيكر آغشته به خون ناهيد اگر چه ديگر صدايي براي فرياد زدن و جاني براي فدا كردن در راه انقلاب نداشت اما كتابي مصور از ددمنشي ضد انقلاب بود. زنان سنندجي با ديدن آثار شكنجه بر بدن ناهيد و سر شكسته و تراشيده اش، به ماهيت اصلي ضد انقلاب، بيش از بيش پي برده و با ايمان و بصيرتي بيشتر به مبارزه با آنان
برخاستند.
شرايط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهکها بر مردم، فشار زايدالوصفي که به خانواده شهيد رفته بود مادر شهيد را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پيكر شهيد ناهيد كرجو، شهيد مظلوم سنندجي را در قطعه شهداي انقلاب بهشت زهراي تهران دفن نمايند.
روحش شاد و یادش گرامی
📝ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آیا جمهوری اسلامی صددرصد اسلامیه؟!