❣﷽❣
چگونه با خدا ارتباطی عاشقانه بگیریم؟
برای یه لحظه بیا و چشاتو ببند و
به مسایل'
دردها'
نیازها و کمبودهات فکر نکن ..
بابت خطاهات ' تاسف نخور
به از دست دادنهات فکر نکن و
تاسف شون رو نخور
به هیچی فکر نکن
به هیچی ..
تهش تنها چیزی که می مونه ...
بی نیازی است 🙏
"هیچ" را تجربه می کنی 😶🌫
.
.
.
.
عشق و شعف محض❤️
نوری مطلق 💫
با تمام ذرات وجودت حس می کنی با این نور یکی هستی ..
بی وزنی ..
رها در عالم پهناور
شوقی وصف ناپذیر، تمام وجودت را متبرک می سازد..
این حس های خوبی که درونت تجربه می کنی ؛
خداست
همان خدایی که تو جلوه ای از وی روی زمینی ..
چند ثانیه
فقط به عشق و نور توجه کن❤️☺️🙏
کم کم، حس می کنی درونت پر از عشق خدایی شده و سبک تر شدی و رها تر ..
دوست من :
اکنون با خدا رابطه ای عاشقانه گرفتی
یعنی عشق بی قید و شرط الهی را درونت حس کردی ..
❤️🌺🙏
در این لحظه
وجودت تقدس یافته و جایی که در آن هستی ؛ مقدس است ..
بهت تبریک می گم🙏❤️
شاید تا کنون این گونه؛
خدا را نشناخته بودی...
برای همین به دنبال خدا در آسمان و کعبه و مسجد و کتابهای مقدس رفته ای ..
غافل ازینکه خدا درون خود توست..
❤️
کافیست موانع را برداری تا او را در خودت و خودت را در او ببینی
جـ♥️ـان منی ای خدا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فحاشی منشه امیر پس از عصبانیت شدید در مناظره با علم صالح؛ افتخار میکنم صهیونیست هستم، شما حیوانید!
🔶 علم صالح، استادیار مطالعات خاورمیانه: اسرائیل اراضی سه کشور را اشغال کرده؛ جنگ اسرائیل و فلسطین 75 سال است که ادامه دارد و از هفت اکتبر شروع نشدهاست.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
خانواده آسمانی 08.mp3
11.74M
#خانواده_آسمانی ۸
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_فرحزاد
🔅 آدمها چشم از اینجا که فرو میبندند؛
آمادهی ملاقات خدایند!
ـ اما به بعضی نامهای از خدا میرسد، که با سلام خداوند آغاز میشود 💫
ـ بعضی، حتی خداوند نگاهشان هم نمیکند، 💥
و قرآن این لحظه را با کلمهی" إخسئوا " تعریف میکند .. یعنی (از من دور شو)
ـ داستان این دو گروه چگونه است؟
#انسان_شناسی
#خودشناسی
#هدف_خلقت #عزت_نفس
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
فراموش نکنید که شما از بازوهای توانمند ما هستید و با کمک شماست که ما این راه را طی خواهیم کرد و البت
#سامری_در_فیسبوک
#قسمت_شانزدهم🎬:
استاد به طرف میز رفت، میله ای نازک و آهنین که شبیه به آنتن رادیو بود را برداشت و به طرف نقشه ای روی دیوار رفت و با ابزار دستش نقشه را کلی نشان داد و گفت: ما باید انچنان خوب کار کنیم که تمام دنیا را تحت تاثیر قرار دهیم و اما در ابتدای راه عمده تلاش ما روی این منطقه هست.
همبوشی به نقطه ای که استاد اشاره کرد چشم دوخت و آن منطقه جایی نبود جز خاورمیانه، استاد به طرف جمع برگشت و ادامه داد: چون اجتماع شیعیان در این مکان قرار داد و اگر قرار باشد مذهب شیعه گسترش یابد و به بقیه دنیا صادر شود، از همین مکان خواهد بود، پس عمدهٔ فعالیت ما در اینجا خواهد بود.
اکثر دانشجوها با تکان دادن سر حرف استاد را تایید کردند، استاد دست هایش را پشت سرش قفل کرد و ادامه داد: پس ما باید اعتقادات ملت مورد نظرمان را کالبد شکافی کنیم، البته شماها اکثرا جوری انتخاب شده اید که به اعتقادات این طیف آگاهید، اما ما اینک در اینجا جمع شده ایم تا با دیدی دیگر به قضیه نگاه کنیم، طبق تحقیقات محققان ما، قوی ترین ایمان و اعتقاد به دین و مذهبشان در بین شیعیان هست و آنها چنان عمل می کنند که دیگر مذاهب را تحت تاثیر قرار میدهند، پس ما برای اینکه قدرت آنها را کم کنیم باید اعتقاداتشان را ضعیف کنیم و یا آنها را به انحراف کشانیم، طبق نظریات پژوهشگران ما مذهب شیعه را در طول سالها و اعصار دو چیز حفظ کرده، یکی از آنها علاقهٔ شیعیان به امام سومشان که باعث حس آزادی خواهی و شهادت طلبی در بین آنها شده و این حس آنچنان قوی هست که از هر فرد عادی آنها پهلوانی ساخته که از مرگ در جبههٔ جنگ نمی ترسند و برعکس به استقبال آن می روند و این برای ما یک زنگ خطر است چون اگر این احساس پابرجا بماند نه ما بلکه هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست، دومین موضوعی که باعث قدرت شیعیان شده، امید به آینده و ظهور منجی آخرالزمان است البته این اعتقاد در تمام ادیان و مذاهب جاریست و هرکس به نوعی به ظهور منجی ایمان دارد، منتها ما می دانیم که منجی اصلی دنیا که دشمنی برای قوم برگزیده هست کسی نیست جز همان شخصی که شیعیان ان را مهدی می خوانند، شیعه با این امید پیش میروند و روزگار می گذرانند و همین اعتقاد به شیعیان قدرتی مضاعف می دهد، پس ما باید این اعتقاد را سست کنیم و برای سست و نابود کردن آن چه چیزی بهتر از آن است که این اعتقاد را از راه اصلی اش منحرف کنیم و به جایی کشانیم که خودمان می خواهیم، فعلا جمع ما روی مورد دوم که اعتقاد به ظهور منجی دنیاست کار می کنیم.
همبوشی همانطور که غرق سخنان استادش بود با خود فکر می کرد که با چه انسان های باهوشی طرف است و قرار است با کمک اینان جنگی نرم و بی صدا راه اندازند.
استاد نگاهی به جمع پیش رویش کرد و گفت: اینک کتاب هایی تحت اختیارتان قرار می دهم، کتاب هایی که حول ظهور مهدی است، شما موظفید که این کتاب ها را با دقت بخوانید و از شما می خواهم برای جلسهٔ بعد احادیثی را پیدا کنید که برای ما راه گشاست و روزنه ایست که می توان به وسیله آن، انحراف مد نظرمان را پیاده کنیم، البته این را هم بگویم محققین ما راه مدنظر را ارائه کرده اند و لیکن من می خواهم بدانم دانشجوهای کلاسم تا چه حد نبوغ دارند.
استاد با زدن این حرف از کلاس بیرون رفت و بعد از لحظاتی چند مرد با لباس نظامی با تعدادی کتاب روی دستشان داخل شدند و شروع به پخش کتاب ها کردند.
همبوشی نگاهی به کتاب دستش کرد و نگاهی هم به دختری که موهای طلایی داشت و در کنارش بود انداخت، او خیلی دوست داشت به نحوی خودش را به دختر نزدیک کند و با او آشنا شود پس خودش را به طرف دختر کشانید و گفت: شما تا به حال این کتاب را خوانده اید.
دختر به طرف همبوشی برگشت و همانطور که لبخند میزد با نازی در صدایش گفت: مشابه این را خوانده ام اما این کتاب را نه...
همبوشی لبخند گل گشادی زد و گفت: کاش برای من هم کمی توضیح دهید..
دختر خنده ریزی کرد و گفت: چی را باید توضیح بدهم؟! وقتی خواندمش باشه...
همبوشی که از لهجه دختر متوجه شده بود عراقی نیست و زبان عربی هم به سختی میفهمد و حرف میزند چشمکی زد و گفت: پس من هم در عوض آن عربی فصیح را به شما یاد خواهم داد
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
#سامری_در_فیسبوک
#قسمت_هفدهم 🎬:
مدت زیادی از شروع اموزش همبوشی در مؤسسه اسرائیلی می گذشت، همبوشی که در خلق مکر و حیله دست شیطان را از پشت بسته بود، در این کلاس بیش از دیگران، می درخشید و نظر استاد و تمام کسانی که آنها را زیر نظر داشتند را به خود جلب کرده بود، احمد همبوشی با سیمین، همان دختر موطلایی که الان میدانست اهل ایران است ارتباط نزدیک و مخفیانه برقرار کرده بود، سیمین از فرقهٔ بهایی های ایران بود و اینک در اسرائیل تحت آموزش های زیادی قرار گرفته بود تا در وقت موعود به ایران برگردد و مأموریتش را عملی کند، همبوشی در یادگیری زبان عربی به سیمین کمک می کرد و سیمین هم اعتقادات بهائیت را برای همبوشی بیان می کرد، اعتقاداتی که قرار بود با کمی تغییر اسم مبنای مأموریت احمد همبوشی قرار بگیرد، انگار سیمین آمده بود تا همان یک ذره از اعتقادات و حیا و عفتی را که در همبوشی مانده بود به باد دهد، او طوری روی همبوشی تاثیر گذاشته بود که به راحتی آب خوردن با زن های رنگ و وارنگی که میدید و به آنها کشش پیدا می کرد، ارتباط برقرار می کرد و خود را مُحق میدانست هر عملی هر چند از نظر دین و مردم ناپسند باشد انجام دهد، گویی زندگی در اسرائیل بی غیرتی و بی عفتی را به او هدیه کرده بود.
کلاس هفتهٔ آینده مؤسسه، که انگار جزء آخرین جلسات تئوری آنها محسوب میشد، قرار بود در سالن بزرگی با حضور اساتید مختلف صهیونیستی و دانش آموختگانی که در این حوزه آموزش دیده بودند برگزار شود، کلاسی که قرار بود احمد همبوشی و سیمین در آن هنرنمایی کنند و به نوعی معلوماتشان را به نمایش گذارند اما امروز ملاقاتی دیگر قبل از برگزاری آن کنفرانس بین احمد همبوشی با مایکل انجام میشد.
احمد همبوشی راس ساعت مشخص شده، داخل مؤسسه حاضر بود و به طرف اتاقی رفت که مایکل انتظارش را می کشید.
در اتاق را زد و بعد از شنیدین صدای بفرمای مایکل داخل شد.
مایکل با لبخند از جا بلند شد و به طرف همبوشی رفت و بعد از تعارفات معمول هر دو روی مبل چرمی قهوه ای رنگی روبه روی هم نشستند، روی میز شیشه ای کوچکی که در وسط قرار داشت، ظرفی میوه و پارچی از شربت نارنجی رنگ وجود داشت.
مایکل که برخوردش بسیار دوستانه بود، ساق دستش را روی دستهٔ مبل قرار داد و همانطور که تیپ همبوشی را در کت و شلوار خاکستری رنگ با پیراهن سفید نگاه می کرد، گفت: چه خبر آقای همبوشی؟ همه می گویند که اسم کمال عبد الناصر بدجور دهان به دهان می چرخد! آفرین، من خیلی خوشحال شدم از این موضوع، البته همین انتظار هم از تو داشتیم چون طبق تحقیقات ما و پیشینه تان، شما مرد این کار و ماموریت سخت بودید.
همبوشی گلویی صاف کرد و گفت: شما لطف دارید من تمام تلاشم را می کنم تا به بهترین وجه این کار را انجام دهم، اما دلیل این ملاقات چه چیزی میتواند باشد؟! با توجه به اینکه کلاس های آموزشی تقریبا به اتمام رسیده ،یعنی وقت مأموریت من فرا رسیده؟!
مایکل قهقهٔ کوتاهی زد و گفت: همبوشی! هنوز هم که عجول هستی.. صبر کن، دلیل این ملاقات را خواهی فهمید، اما هنوز راه درازی تا شروع مأموریتت مانده، هنوز آموزش های عملی دیگری باید ببینی تا وقتی که آغاز به کار کردی، همه جانبه معلومات داشته باشی و بفهمی در موقعیت های مختلف چه کار کنی، این جلسه، یک جلسهٔ توجیهی برای شما هست تا کنفرانسی را که قرار است اجرا کنی به بهترین نحو انجام شود..
همبوشی نفسش را آرام بیرون داد و گفت: که اینطور...بفرمایید، بی صبرانه منتظرم که بدانم چه می خواهید بگویید..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مومن با سه چیز سخت امتحان میشه‼️
دوست داری بدونی چیا؟
پس بریم پای درس امام صادق و کلامی از ایشون بشنویم👆
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
برنامه درس حافظ
" شرح و تفسیر غزلیات حافظ "
توسط #استاد_محمد_رضا_رنجبر
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز پنج شنبه💠
🔸 صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔹دعای عهد با حضرت صاحب الزمان
🔸عهد ثابت روز پنج شنبه
🔹دعای روز پنج شنبه
🔸صلوات و زیارت مخصوص در روز پنج شنبه
🔹تعقیبات نماز صبح
التماس دعا از همه ی شما یاوران و ارادتمندان مولایمان مهدی🙏🌸🙏
🌹آقای مـن ...🌹
بدون تو چقدر درد بى دوا دارم
بدون تو چه بلاها كه آمده به سرم
هميشه دست نوازش تو مى كشى به سرم
هميشه خوبى و من هم هميشه دردسرم
💕بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا 💕
🌺الّلهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِين🌺
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج *
*
اﻟﺴّﻼم علیک یا ﺑﻘﯿﺔ الله
اﻟﺴّﻼم ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ رﺑﯿﻊ اﻷﻧﺎم
اﻟﺴّﻼم ﻋﻠﯿﮏ یا ﻓﺎرس اﻟﺤﺠﺎز
اﻟﺴّﻼم علیک یا صاحب الزمان(عج)
*