eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🥀چشم برهم نهادیم گردش دوران گذشت 🍃بر یکی سخت و بر دیگری آسان گذشت 🥀روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی 🍃یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت 🥀پنجشنبه‌ها هدیه مسافرای آسمونی رو فراموش نکنیم، با ذکر فاتحه و صلوات🥀 پیام صدقه جاریه است *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"در احتجاج در پاسخ امام صادق (علیه السلام) به سوالات واشکالات زندیق آمده که آن حضرت فرمود: وخداوند از آدم نسلی پاکیزه وطاهر بیرون آورد، از او پیغمبران ورسولان را به وجود آورد، آنان برگزیده پروردگار وگوهر خالص اند، در صلب های پاکیزه ودر رحم ها محفوظ بوده اند، بی عفتی های جاهلیت به ایشان نرسیده ونسب هایشان آلودگی نیافته، زیرا که خداوند متعال آنان را در جایگاهی قرار داده که درجه وشرافتی بالاتر از آن نیست، هر آن - گنجینه دار علم الهی، وامین غیب ومرکز سر وحجت بر خلق او، وترجمان وزبان او باشد، جز این نخواهد بود، پس حجت جز از نسل اینان نیست که در میان خلق به جای پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بپاخیزد...(۸۴۲).  و اگر بخواهیم آنچه در این باره وارد شده بیاوریم مطلب به طول می انجامد.  شیخ صدوق رحمة الله در کتاب اعتقاد درباره پدران پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) چنین گفته: اعتقاد ما درباره آنان چنین است که آن ها از آدم تا پدرش عبد الله مسلمان بوده اند واین که ابوطالب مسلمان بوده ومادر پیغمبر آمنه بنت وهب مسلمان بوده است، وپیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: من از ازدواج متولد شده ام واز زنا نبوده ام، از زمان آدم (علیه السلام). وروایت شده که عبد المطلب حجت خدا بود وابوطالب جانشینی او را به عهده داشت(۸۴۳).  
"سوم: یعنی محفوظ از گناهان وزشتی ها، زیرا که امامان (علیهم السلام) معصوم هستند که خداوند متعال آنان را در تمام عمر از گناهان وسیئات مصون ومحفوظ داشته است واین امر از ضروریات مذهب امامیه است.  چهارم: حفظ شده از تهمت ونسبت خطا ونقصان به آن ها، به طوری که هیچ یک از دشمنان نتوانسته منقصتی به آنان نسبت دهد یا فضیلتی از ایشان انکار کند، بلکه - با همه حسادت ودشمنی که نسبت به امامان (علیهم السلام) داشته اند - جلالت وعظمتشان را اعتراف کرده اند.  پنجم: حفظ شده به طوری که احدی از خلق به آن دست نیابد چنان که در قرآن آمده: ﴿فی لوح محفوظ﴾ (سوره بروج: ۲۲)؛ وبنابراین معنی، مراد آن است که احدی از خلایق به آخرین مرحله شناخت امامان ودرک حقیقت ذات وصفات آنان نرسد، چرا که آن ها که در رتبه پایین تری از ایشان قرار دارند چون نسبت به ایشان ناقص اند نمی تواند به حقیقت پدر وصفات وخصوصیات او دست یابد چون قصور ونقصان در او هست. همین طور بقیه خلایق نمی توانند به حقیقت امامان (علیهم السلام) وصفات وویژگی های آنان برسند. چنان که در زیارت جامعه آمده است: موالی لا احصی ثنائکم ولا ابلغ من المدح کنهکم ومن الوصف قدرکم؛ ای سروران من! نتوانم شما را ستایش کنم، ونه به آخرین حد مدح شما رسم، ونه به وصف قدر شما دست یابم."
"در حدیث نبوی است که: یاعلی! خداوند را نشناخت جز من وتو، ومرا نشناخت جز خدا وتو، وتو را نشناخت جز خدا ومن(۸۴۴).  و در اصول کافی در حدیثی از حضرت امام باقر (علیه السلام) است که فرمود: به تحقیق که نمی توان خدا را توصیف کرد، وهمانطور که نمی شود وصف خدا گفت بر توصیف ما هم توانایی نیست(۸۴۵).  و نیز به سند صحیحی از زراره از آن حضرت (علیه السلام) آمده که گفت: شنیدم آن حضرت می فرمود: خداوند (عزّ وجلّ) وصف نمی شود، وچگونه وصف شود وحال آن که در کتاب خویش فرمود: ﴿وما قدروا الله حق قدره﴾ (سوره انعام: ۹۱)؛ وخدای را آنچنان که شایسته است نشناختند. پس هر قدر که توصیف شود بزرگ تر از آن است، وپیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) وصف ناشدنی است. چگونه می توان توصیف کرد بنده ای را که خداوند به هفت حجابش پوشیده واطاعت او را در زمین همچون اطاعت خودش قرار داده وفرموده است: ﴿ما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا﴾ (سوره حشر: ۷)؛ هرچه پیامبر برایتان آورد بگیرید وهرچه نهیتان نمود باز ایستید. وهرکس از این پیغمبر اطاعت کند مرا اطاعت کرده وهرکه نافرمانی نماید مرا معصیت نموده است وکار را به او واگذار کرد. وما (امامان) نیز وصف نشویم، چگونه وصف شوند جمعی که خداوند پلیدی را - که شک است - از ایشان برداشته است.  
 و مؤمن هم وصف نشود، وبه تحقیق که مؤمن برادر خویش را دیدار نماید وبا او مصافحه کند، پیوسته خداوند به آن دو توجه نماید وگناهان از رخسارشان همچون برگ از درخت می ریزد(۸۴۶).  می گویم: این حدیث از احادیث دشوار است، وآنچه پس از تأمل در آن برایم ظاهر شد، این که: منظور بیان محال بودن احاطه خلایق به صفات خداوند ومحال بودن احاطه غیر از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به صفات ومقامات وحقیقت آن حضرت ومحال بودن احاطه غیر امامان (علیهم السلام) به صفات وشؤون وحقیقت ایشان، ومحال بودن احاطه غیر مؤمن بر صفت وشأن مؤمن است، زیرا که ناقص نمی تواند به کنه کامل برسد که از درک مقام او قاصر است، لذا در حدیث آمده: اگر ابوذر آنچه در دل سلمان است می دانست او را می کشت(۸۴۷). ودر حدیث دیگری است: او را تکفیر می کرد(۸۴۸).🔹🔶🔹🔶🔆💫🔆💫🔆 🔰🔰قسمت 5⃣0⃣1⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم‌ مداح‌ بو‌د، هم‌ فرمانده! سفارش‌ کرده‌ بود روی‌ سنگِ‌ قبرش‌ بنویسند یازهرا..! اینقدر رابطه‌اش‌ با حضرتِ مادر قوی بود که مثل‌ بی‌بی‌ شهید شد خمپاره‌ که خورد به سنگرش‌، بچه‌ها رفتند بالا سرش دیدند خمپاره خورده‌ به پهلویِ سمت‌ چپش‌..! صلوات هدیه کنیم به روح پاکش🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| √ مذهبی‌هایی که دشمن امام زمان علیه السلام هستن اما فکرش هم نمیکنند! ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
#رمان: #قسمت_دوم #از_سیم_خاردار_نفست_عبور_کن بایدبرای خانه، خرید می کردم مامان برای شام برادرم و هم
رمان از سیم خاردار نفست عبورکن به خودم جرات دادم و به طرفش رفتم وگفتم: –ببخشید یه سوالی داشتم. سرش را بالا آوردو بلند شد، یه قدم به طرفم امد و گفت: –بله! جزوه‌ام را در آوردم و علامت ها را نشانش دادم و گفتم: –اینارو شما کشیدید؟ نگاهی به جزوه انداخت و با تعجب گفت: –آخ ببخشید، آره فکر کنم. من چرا روی جزوه شما علامت گذاشتم؟ اصلا حواسم نبود. معذرت می‌خوام. آخه من عادت دارم موقع مطالعه مدام یه مداد دستم می گیرم و مطالب رو خط و نشانه می زارم. صورتش کمی سرخ شدو سرش را پایین انداخت. –اشتباهی فکر کردم جزوه‌ی خودمه، بدین پاکش کنم براتون. دستش را دراز کرد که جزوه را بگیرد، ولی من جزوه راعقب کشیدم و برای این که بیشتر از این خجالتش ندهم گفتم: – نه اشکالی نداره، گفتم شاید اینا نمونه سوالی چیزیه که علامت گذاشتید. می‌خواستم از خودتون بپرسم. سرش را بلند کرد و زل زد به جزوه. –مهم که هستند، کلا من مطالب مهم رو خط می کشم،تا بیشتر بخونم. لبخند پیروز مندانه ایی زدم وبا اجازه ایی گفتم و برگشتم، از پشت سرم صدای نفسش را شنیدم که خیلی محکم بیرون داد، معلوم بود کلافه شده است. من هم خوشحال از این که توانسته بودم حالش را کمی بگیرم به طرف صندلی‌ام راه افتادم. جوری برخورد می کند من که با دخترها راحت حرف می زنم، حرف زدن با اوسختم می شود. ردیف یکی مانده به آخر نشسته بود، کیفم را برداشتم و رفتم صندلی آخرکه درست پشت سرش بود نشستم. کمی پرویی بود. من آدم پرویی نبودم ولی دلم می خواست بیشتر رفتارش را زیر نظر داشته باشم. نمی دانم چرا رفتارهایش برایم عجیب وجالب بود. آنقدر حجب و حیا داشت که آدم باورش نمی شد. فکر می کردم نسل این جور دخترا منقرض شده است. وقتی از کنارش رد شدم تاردیف پشتش بنشینم باتعجب نگاهم کرد و من دقیقا صندلی پشت سرش نشستم. سرش را زیر گوش دوستش بردکه اوهم یک دختر محجبه ولی مانتویی بود، چیزی گفت، بعد چند ثانیه بلند شدندو جاهایشان را با هم عوض کردند. چشمهایم رابه جزوه‌ام دوختم. یعنی من حواسم نیست، با امدن سارا و بقیه بچه ها سرم را بلند کردم. سعید داد زد: –آرش چرا اونجارفتی؟ با دست اشاره کردم همانجا بنشیند. ولی مگر اینها ول کن هستند. سارا و بهار امدند و بعد از سلام و احوال پرسی پرسیدند: – چرا امدی اینجا؟ با صدای بلندتر جوری که راحیل هم بشنود گفتم: –نزدیک امتحاناس امدم اینجا حواسم بیشتر سر کلاس باشه، اونجا که شما نمی ذارید. سعیدبا خنده گفت: –آخی، نه که توخودت اصلا حرف نمی زنی. گفتم: – ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازس. سارا نگاه مشکوکی به من انداخت و گفت: –آهان، فکر خوبیه. بعد رو کرد به راحیل و گفت: –راحیل می خوام بیام پیش تو بشینم. راحیل با تعجب نگاهش کردو گفت: –خدا عاقبت مارو بخیر کنه،یه صندلی بیار، بعد بیا بشین. 🍁 به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور🍁 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟡 "درهمی حلال" ✍ «...ذَاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ...» در ادامهٔ خطبهٔ ۱۸۷ که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) از حادثه‌های تلخ آخرالزمان خبر می‌دهند، به مسئلهٔ حلال و حرام اشاره می‌کنند که سرنوشت مادی و معنوی جامعه به آن بستگی دارد. زمانی که اموال آلوده، حرام و شبهه‌ناک زیاد شده، غصب، رشوه و تقلب در جامعه زياد مى‌شود و مردم به مسئلهٔ حلال و حرام توجهی ندارند، به دست آوردن مال حلال هم سخت‌تر از تحمّل ضربهٔ شمشیر می‌شود. آنچه دربارهٔ فزونى اموال حرام در آخرالزمان در اين بيان امام آمده، در روايات ديگر نيز به وضوح به چشم مى‌خورد. از جمله در حديثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى‌خوانيم: «کمترين چيزى که در آخرالزمان پيدا مى‌شود برادر مورد اعتماد و درهمى از حلال است».[۱] 📚۱- بحار الانوار ، ج ۷۴، ص ۱۵۷ ------------------------------ اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفـرجــــ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c