dua-komeil-ansariyan.mp3
11.28M
📝دعای#کمیل
🎤استاد حسین#انصاریان
پنجشنبه
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔴 امام زمان ارواحنا فداه در بیان امام سجاد علیه السلام
1⃣ برتری منتظران آخر الزمان از کل مردم همه دورانها:
🔵 امام سجاد (ع) در رابطه با ظهور و انتظار می فرمایند:
🌕 ای ابوخالد، آنانکه در عصر غیبت زندگی می کنند و به امامت حضرت مهدی عج عقیده دارند و در انتظار ظهور او به سر می برند، از مردم هر عصر و روزگاری برتر و بالاترند؛ چرا که خداوند از عقل و درک و معرفت به اندازه ای به آنها عطا فرموده که عصر غیبت برای آنان مانند عصر حضور امام است. خداوند، آنان را در آن زمان چون مجاهدان صدر اسلام که با شمشیر در رکاب حضرت رسول ص می جنگیدند قرار داده است. آنان در حقیقت برگزیدگان مخلص و شیعیان راستین و دعوت کنندگان مردم به سوی خدا در نهان و آشکارند».
📚 کمال الدین، شیخ صدوق، ص ۳۲۰
2⃣ امام سجاد و دورنمای حکومت مهدوی:
🔵 امام سجاد علیه السلام فرمودند :
🌕 وقتی که قائم، قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما دور و قلب آنها را چون قطعات محکم آهن نموده و نیروی آنان را به اندازه چهل نفر می سازد. آنها حکومت و ریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت.
📚 بحارالانوار، ج ۵۲ ص ۳۲۷
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔵 توصیه امام زمان به خواندن صحیفه سجادیه
🌕 محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند.
🔹 یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان!
عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.
فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر.
گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
🔹 نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم.
🔹 مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است.
پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»(۱)
🔹 مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»(۲)
📚 (۱) . امام شناسی، ج ۱۵، ص ۴۹
📚 (۲) . بحارالانوار، ج ۱۱۰ ، ص ۵۱
#توصیه_های_امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔹💠🔹بسم ربِّ مولانا مهدی (عج)🔹💠🔹
آنچه که به خاطرش به #کانال_منتظران_ظهور، دعوت شدید💌
📣 توجه📣
🔻ارزاق معنوی روزانه
#اعمال_و_ادعیه_روزانه:
🌕روز شنبه
🌖روز یک شنبه
🌗روز دوشنبه
🌘روز سه شنبه
🌑روز چهارشنبه
🌒روز پنج شنبه
🌓روز جمعه
🌔عصر جمعه
#حجةالاسلام_قرائتی
#تفسیر_صفحه_ای_قرآن
#قرار_شبانه
☆تلاوت سوره های مبارکه واقعه و ملک
#نماز_شب
☆نماز شب را به نیت ظهور بخوانیم
🔹🔸💠🔸🔹
🔻خداشناسی
#استاد_شجاعی
#مجموعه_لا_اله_الا_الله
☆۲۸ جلسه صوت شناور
🔸️🔹️💠🔹️🔸️
🔻مرگ پژوهی
#استاد_امینی_خواه
#سه_دقیقه_در_قیامت
☆۹۵ جلسه صوت شناور
#مستند_صوتی_شنود
☆۱۶ جلسه صوت شناور
☆به همراه ۴ جلسه ی پرسش و پاسخ
🔹🔸💠🔸🔹
🔻معادشناسی
#استاد_شجاعی
#سفر_پر_ماجرا
☆۶۱ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
🔻شیطان شناسی
#استاد_شجاعی
#شیطان_شناسی
☆۵۴ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
🔻مباحث معرفتی
#استاد_شجاعی
#راضی_به_رضای_تو
☆۴۵ جلسه صوت شناور
🔹️🔸️💠🔸️🔹️
🔻مباحث اخلاقی
#استاد_شجاعی
#مهارتهای_کلامی
☆۲۷ جلسه صوت شناور
#کارگاه_انصاف
☆۴۸ جلسه صوت شناور
#تنبلی_و_بی_حوصلگی
☆۵۸ جلسه صوت شناور
#این_که_گناه_نیست
☆۷۶ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
🔻 کتاب صوتی
#حاج_قاسم
☆جان فدا، ۱۰ قسمت
🔹🔸💠🔸🔹
🔻کلیپ های عبرت آموز
☆چهار عمل عالی برای حذف عذاب
☆کاملا واقعی،جسد ۳ هزار ساله فرعون مصر!
☆داستان جوانی که از غیب خبر میداد!
☆یک مانع در انسان که اجازه نمیدهد تقدیرات مثبت و بلند شب قدر را جذب کند
☆توبه مصطفی دیوانه، به نقل از شهید کافی
🔰 ادامه دارد
با منتظران ظهور همراه بمانید🙏🌱
◇💠◇💠◇💠◇💠◇
@montazeraan_zohorr
◇💠◇💠◇💠◇💠◇
📣 اطلاعیه
🔹 پیرو عملیات ارتقا و نصب تجهیزات جدید شبکه که از آغازین ساعات بامداد امروز شروع شد، نکاتی به استحضار کاربران عزیز میرسد
🔸 در ابتدا لازم است بابت طولانی شدن این فرایند و وقفهای که بیش از مدت زمان پیشبینی شده رخ داد، از همه کاربران عزیز صمیمانه عذرخواهی نمائیم
🔹 چنانکه مستحضرید، پیامرسان ایتا در یکسال و نیم گذشته با روند رو به رشد دائمی مواجه بوده است. افزایش مستمر تعداد کاربران فعال در کنار رشد میزان استفاده کاربران از پیامرسان، نیازمند توسعه و تقویت زیرساختها و بهینهسازی سیستمها در ابعاد مختلف است که بصورت روزانه انجام میشود
🔸 بخش عمدهای از این بروزرسانیها در ضمن فعالیتهای جاری برنامهریزی و اجرا میشود ولی پیادهسازی برخی تغییرات اساسی، نیازمند توقف موقت فعالیتهاست که عملیات امروز نیز از همین نوع بود
🔹 در پایان از همه کاربرانی که انتظار آنها برای اتصال مجدد برنامه به طول انجامید، مجددا پوزش طلبیده و تمام توان خود را بکار میگیریم تا این بروزرسانیها منجر به پایداری بیشتر سرویسها، زمینهسازی برای ارائه قابلیتهای جدید و پذیرایی از تعداد بیشتری از هموطنان عزیز شود
•┈••✾••┈•
🔰کانال رسمی اطلاعرسانی ایتا:
https://eitaa.com/eitaa
✨ ان شاء الله نزدیک تر از سال ۲۰۳۳ !
بشارت پنجم: بشارت استاد شیخ عبد القائم شوشتری
(مبشرات بزرگان در مورد نزدیکی ظهور)
❇️ حضرت استاد شیخ عبد القائم شوشتری می فرمایند:
▫️ یک روز در سفری که به سوریه رفته بودم خیلی هوا گرم بود؛ به قصد زیارت حضرت مقداد حرکت کردم و پس از جستجوی زیاد قبر ایشان را پیدا کردم. صدایی از قبر جناب مقداد به من گفت:
🔸 تا کی میخواهی به زیارت مقدادهای رفته بیایی، برو سراغ مقدادهای زنده.
💡 حاج آقای شوشتری اهل باطن بودند و باطن اشخاص را میدیدند و گاهی خدمت رجال الغیب میرسیدند که میتوانید در کتاب پرهای صداقت محمد لک آبادی ص ۲۰۰ تا ۲۰۹ بخوانید و کرامات ایشان را ملاحظه بفرمائید.
❇️ حضرت آقای شوشتری فرموده اند:
▫️ اخیراً در مکه با شخصی که از رجال الغیب بود برخورد کردم، سوالات متفاوتی از ایشان پرسیدم و جوابهایی را مرحمت کردند یکی از سوالات من این بود که:
🔹 آیا ظهور نزدیک است؟
▫️ در جواب فرمودند:
🔸 ظهور نزدیک است؛ از آنچه در ذهن شما هم هست ، نزدیکتر است.
✳️ حضرت آقای شوشتری می فرمایند:
▫️ در ذهن من این بود که مسیحیان در سال ۲۰۰۰ میلادی در محل عروج حضرت مسیح جمع شده بودند و میگفتند که جناب مسیح علیه السلام وقتیکه رفته فرموده من ۲۰۰۰ سال دیگر می آیم ولی من عقیده داشتم و در دلم بود که آنها اشتباه میکنند؛ چون وقتیکه حضرت مسیح به آسمان عروج کرد، حدود ۳۳ سال سنش بود. وقتیکه بگوید من ۲۰۰۰ سال دیگر می آیم (میشود سال ۲۰۳۳) چون ۳۳ سال از سال ۲۰۰۰ گذشته. خلاصه بنده در ذهنم بود که حضرت مسیح در سال ۲۰۳۳ می آید و واضح است حضرت مسیح که فرود می آید پشت سر آقا امام زمان (عج) نماز میخواند. یعنی آقا ظهور کرده است؛ که آن فرد رجال الغیب گفت از آنچه که درذهن شماست هم نزدیکتر است. (۱)
⬅️ پرهای صداقت محمد لک آبادی ص ۲۰۳
(۱). بشارت های مطرح شده در این پست ها بسیار مهم هستند و باید توجه داشت که بر اثر عملکرد ما ممکن است در تاریخ ظهور بداء و تغییر حاصل شود. حال که شرایط ظهور حضرتشان فراهم شده همه باید این فرصت را مغتنم شمرده و برای به تاخیر نیفتادن ظهور با تمام وجود تلاش کنیم.
ان شاء الله
🏷 #امام_زمان (عج)
#بشارتهای_ظهور #ظهور
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
*🔵 فرق نیت خواستن دنیا وآخرت در کلام پیامبر (ص)*
*✍در حديثى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) اين مطلب آمده است:*«مَنْ كانَتْ نِيّتُهُ اَلدُّنيَا فَرَّقَ اللهُ عَلَيهِ اَمرُهُ وَ جَعَلَ الفَقرَ بَينَ عَينَيهِ وَ لَم يَاتِهِ مِنَ الدُّنيَا اِلَّا مَا كُتِبَ لَهُ وَ مَنْ كَانَتْ نِيَّتُهُ الآخِرَةَ جَمَعَ اللّهُ شَملَهُ وَ جَعَلَ غِنَاهُ فِى قَلبِهِ وَ اَتَتْهُ الدُّنيَا وَ هِىَ رَاغِمَةٌ»؛
*❌👈كسى كه نيّت و هدفش دنيا باشد،* خداوند كار او را پريشان كرده، و [وى را در سرگردانى رها مى كند] و فقر را در بين دو چشمش قرار مى دهد [به نحوى كه اگر به ظاهر وضع خوبى هم دارد ولى به خاطر نيّتش خود را فقير مى پندارد، و لذا حرص مى زند] و از دنيا به قدرى كه براى او مقرّر شده، به او مى رسد،
*✅👈و كسى كه نيّت [و سعيش] آخرت باشد* خداوند پراكندگى هاى او را جمع كرده، و غَنا را در قلب او قرار داده، و دنيا به سوى او روى مى آورد، در حالى كه تسليم او است.
*📚منـــابــع:*
*1) مجمع البیان تفسیرقرآن، طبرسی*
*2) کتاب اخلاق اسلامی درنهج البلاغه، مکارم شیرازی*
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
✨﷽✨
*🟡 یک شب برای خدا*
✍دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد. خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است. احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد.
گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.
کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
#داستان معنوی
#رئیس_فرشتگان_بهشت
هرکس وارد بهشت شود باید با اطلاع و اجازه #رضوان٬ خازن بهشت باشد مگر گروهی که خداوند را #مخفیانه عبادت کرده اند که
در روایت است:
در روز قیامت٬ #رضوان_خازن_بهشت گروهی می بیند که بدون اطلاع او و بدون آمدن پیش او وارد بهشت شده اند ٬ به ایشان می گوید:
شماها چه کسانی هستید و از کجا وارد بهشت شدید؟
آنان در جواب می گویند: ما گروهی هستیم که خداوند را مخفیانه عبادت و پرستش کردیم٬ خداوند نیز ما را مخفیانه و به طور سرّی وارد بهشت کرد.
منتظران ظهور
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ رو تا انتها ببینید
این حاج آقای بزرگوار همه
اون چیزی که من قصد
داشتم براتون بگم رو
هزار برابر قشنگتر
از من توضیح
دادن...🌱
منتظران ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
سامری در فیسبوک #قسمت_چهلم 🎬: در این هنگام دو طلبه که همراه احمد همبوشی وارد مجلس شده بودند، جلوتر
سامری در فیسبوک
#قسمت_چهل_یکم🎬:
احمد بصری در حالیکه حیدرالمشتت در کنارش بود وارد حرم مولا علی علیه السلام شد
روبه روی دری که به سمت ضریح باز می شد ایستاد، رویش را به جمع اطرافش کرد و فریاد برآورد: بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که این جهان را خلق کرد و در پی اش حضرت آدم را آفرید و به او اولاد زیادی عنایت کرد و در هر زمان برای هدایت بنی بشر، پیامبری از جنس خودشان برای آنان قرار داد.
من احمدالحسن هستم، مأمور شدم به امری خطیر و بعد صدایش را بلندتر کرد و ادامه داد: آهای کسانی که صدای مرا میشنوید، گوش کنید که کلام خدا از دهان من خارج می شود و این کلام را برسانید به آنان که سعادت حضور در این مکان و این جمع را نداشتند.
در این هنگام جوانی که قد بلندی داشت و چفیه و عقال هم روی سرش بود، خنده بلندی کرد و گفت: آنچنان حرف میزنی که شنونده، بلا تشبیه فکر می کند روز عید غدیر است و تو هم رسولی هستی که مأمور به معرفی ولیّ زمانت می باشی.
با این حرف، صدای خنده از کل جمعیت بلند شد و پیرمردی که از جلوی حوزه با آنها آمده بود با خشم به آن جوان نگاه کرد و گفت: صبر کن ببینم چه می گوید و سپس رو به احمد بصری گفت: ادامه بده احمدالحسن...
احمد همبوشی نگاهش را بین جمعیت چرخاند و گفت: مرا به تمسخر بگیرید، خدا میداند که این مأموریت دست کمی از غدیر ندارد و باز بلند تر ادامه داد: چند شب پیش مولای غریبمان، آن خورشید پنهان در پس ابرغیبت را در خواب دیدم، او به من امر کرد که مردم را به سویش دعوت کنم، خداوند مرا ببخشاید، در آن زمان فکر کردم خوابی ست بیهوده، تا اینکه شب گذشته دوباره همان مرد نورانی را که کسی جز مهدی صاحب الزمان نبود در خواب دیدم و دوباره این مأموریت را بر عهده من نهاد و اما این بار پرده از حقیقتی شیرین برداشت..
در این هنگام همان جوان که جلوی خنده اش را نمی توانست بگیرد به میان حرف احمد همبوشی پرید و گفت: حکمن آن مرد نورانی فرمود: هذا ولیّ بعدی، همانا تو وصی و جانشین بعد از منی و دوباره صدای خنده از جمع بلند شد.
احمد همبوشی دستش را بالا آورد و گفت: سکوت کنید، زمانی که راوی کلام مولایم هستم مرا به تمسخر نگیرید، امام به من فرمودند: فرزندم، این کار را به سرانجام برسان آری او مرا فرزند خودش خواند و من حقیر سومین نسل از نسل منجی دنیا هستم و سپس رو به حیدر المشتت کرد و با لحنی آرام که سعی می کرد خالی از محبت نباشد، به حیدرالمشتت اشاره کرد و گفت: ایشان که در کنار من است «سید یمانی» عصر ظهور است، آهای مردم ، مژده باد بر شما که تا ظهور منجی فقط چشم بهم زدنی مانده است.
حیدر المشتت که خودش هم از شنیدن این عنوان ذوق زده شده بود، دست بر سینه نهاد و با احترام رو به احمد همبوشی گفت: سلام من و سلام مولای غریبمان بر تو باد...
در این هنگام باز همان جوان به سخن درآمد و گفت: خوب مقام و مناصب را بین خودتان تقسیم کردید، یک گوشه چشمی هم به ما کنید و مرا نیز به عنوان سید حسنی یا سید خراسانی به این جمع معرفی کنید که حلقه یاران امام تکمیل شود و بعد لحنش را محکم تر کرد و رو به احمد همبوشی فریاد زد: آهای مردک، تو با بیان یک خواب این مردم را به تمسخر گرفته ای؟! اگر خوابت راست باشد، مگر نمی دانی که یکی از راه های شیطان برای تسلط بر گمراهان همین خواب و اوهام است، حالا من هم بیایم با روایت یک خواب که جز خودم کسی آن را ندیده و شاهد مدعایم نیست، ادعا کنم فرزند بی واسطه امام زمانم؟!!!
برو مردک برو خودت را مسخره کن، امام زمان بدون این خیمه شب بازی های چون تویی مظلوم و غریب هست پس بر غربت مولایمان نیافزا..
در این هنگام احمد همبوشی با خشم رو به آن جوان کرد و گفت:...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🎞🎞🎞🎞🎞🎞
سامری در فیسبوک
#قسمت_چهل_دوم 🎬:
همبوشی رو به ان جوان کرد وگفت: نام تو و مادرت چیست؟!
جوان با تعجب نگاهی به او کرد و گفت: نام من و مادرم را برای چه می خواهی؟
همبوشی نیشخندی زد و گفت: من به معجزات متعددی مجهز هستم، می خواهم عاقبتت را پیش بینی کنم
جوان خنده ای کرد و گفت: گل بود به سبزه نیز آراسته شد، به تمام مناقبتان رمالی هم اضافه شد؟!
انگار سخن همبوشی برای مردم اطرافش جالب بود، مردی که کنار آن جوان بود گفت: اسم این جوان علی و اسم مادرش هم صدیقه هست حالا بگو بدانیم چه در چنته داری؟
همبوشی با چشمهایی که انگار نگاه ابلیس را در خود داشت به آن جوان خیره شد و گفت: وعدهٔ ما فردا همین موقع، همین جا، البته اگر سالم ماندی بیا و با انگشت به او اشاره کرد و ادامه داد: ای علی فرزند صدیقه! امروز آخرین روزیست که روی پای خود ایستادی، تو به خاطر توهین و تمسخر احمدالحسن، نواده آقا امام زمان و یاری نکردن او، تنبیه خواهی شد، تنبیهی از سوی خداوندکه سخت و طاقت فرسا خواهد بود، برو دعا کن این تمسخر تو نسبت به من به قیمت جانت تمام نشود، البته من دعا می کنم که خداوند تنبیه آنچنان سختی برایت در نظر نگیرد تا تو هم به حقانیت من اقرار کنی...
مردم همه خیره به احمد الحسن بودند، عده ای در دلشان از او هراس پیدا کرده بودند و میترسیدند با او مخالفت کنند و بلایی بر سرشان نازل شود، اما باید تا فردا صبر می کردند، تا نتیجه این مباحثه یا بهتر بگویم مباهله را ببینند
آن جوان که همه اینک میدانستند نامش علی ست، بار دیگر خنده بلندی کرد و گفت: خدا کند این ادعا به پیامبری جنابتان ختم نشود و بعد با لحنی محکم گفت: حرف شما قبول! اگر تا فردا خدا بر من به واسطه توهین به شما خشم گرفت، من نه تنها نادم و پشیمان می شوم بلکه به نیابت که چه عرض کنم به امامت و رسالت و پیامبری شما هم اقرار می کنم، گرچه که بعد از رسول الله پیامبری نخواهد آمد ولی اگر تا فردا هیچ بلایی دامن گیر من نشد، تو از ادعاهایت دست برمی داری و توبه می کنی؟!
احمد همبوشی که انگار از کار و ادعایش مطمئن بود سری به نشانه تایید تکان داد و گفت: خدا و امام اولش،علی بن ابیطالب را گواه می گیرم که هر آنچه تو گفتی انجام دهم.
با این حرف احمد همبوشی گویی زنگ پایان معرکه نواخته شد، همبوشی و حیدر المشتت، جمعیت را شکافتند و راه بیرون را در پیش گرفتند و عجیب اینکه حتی نگاهی هم به سمت زیارت مولا علی نکردند و آن جوان همانطور که با نگاهش رد رفتن آنان را دنبال می کرد، سرش را برگرداند، جلوتر رفت و دست روی سینه گذاشت و به علی اعلی سلام داد، او نیت کرده بود امشب را تا روز بعد که با این مرد شیاد وعده کرده در حرم امن مولا علی بماند و این سعادتی بود که یک شب در حرمی که بوی عرش خدا را میداد با خدایش راز و نیاز کند...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c