فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی دیگر از فلسفههای حجاب
@montazeraan_zohorr
17.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصالت منتشر شد
آهنگساز و خواننده: پویابیاتی
ترانه سرا: محمد جواد الهی پور
کاری از معاونت فرهنگی اجتماعی فراجا
با ادای احترامِ تمام قد به #چادر مادرانمان
#حجاب_خط_مقدم_است
#حجاب
@montazeraan_zohorr
روی موج صداقت 03.mp3
8.02M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
#روی_موج_صداقت ۳
📝خدا، تُند تُند، اما یهویی و بی مقدمه،
برگه ی امتحانی میذاره جلوت،
و میــگه؛ بنــویس!
خودتُ محک بزن!
هنوز رویِ موجِ صداقت هستی؟
یا رفتی بیرون؟
#کارگاه_انفاق
@montazeraan_zohorr
روشنگری دیگری راجع به بیعت:
با آنچه یاد آوردیم روشن شد که آنچه در زبان ورفتار بعضی از صوفیان متداول ومتعارف است که بیعت کردن با شیخ (به معنی مصطلح بین صوفیان) ودست دادن به او را واجب دانند، نادرست است، اینان پنداشته اند که بیعت کردن با شیخ واجب است وآن جزء ایمان است، وایمان بدون آن تحقق نمی یابد، واین بیعت را بیعت ولویه وبیعت خاصه ایمانیه نامیده اند، وبیعت گرفتن را از ویژگی ها ومناصب مشایخ صوفیان بر شمرده، وگفته اند: بیعت گرفتن جایز نیست مگر برای کسی که از مشایخ آن ها اجازه داشته باشد با طرقی که نزد آن ها مقرر وثبت گردیده، واین مطلب از اصول کار آنان است که آن را پایه ای برای ریاست ودامی برای شکار عوامی که همچون چهار پایانند برگرفته اند. ویاد این بیعت ووجوب آن واین که ایمان بدون آن تحقق نمی یابد در سخنان یکی از رؤسای ایشان تکرار شده، در تفسیرش که آن را بیان السعادة نامیده است، بد نیست قسمتی از سخنایش را نقل کنیم، سپس آنچه به تأیید خداوند (عزَّ وجلَّ) به نظرمان آمده درباره آن بگوییم تا خوانندگان نسبت به آنان بینشی داشته باشند. وی در تفسیر سوره یونس، درباره جایز نبودن بیعت گرفتن بدون اجازه از مشایخ چنین گوید: همچنان که تشبه کنندگان به صوفیان -از روی باطل- جرئت کرده ودر این کار وارد شده اند بدون اجازه از مشایخ معصومین(۴۳۹). تا آنجا که گوید: وهمچنین صوفیان بر حق، در امر ونهی وبیان احکام واستغفار برای خلق وبیعت گرفتن از آنان داخل نمی شود مگر این که اجازه داشته باشند، وسلسله های اجازاتشان نزد خودشان ضبط است.(۴۴۰)
و در تفسیر سوره توبه پس از سخنانی درباره وجوب بیعت در تمام زمانها ولزوم تماس داشتن با دست شیخ گوید: واین بیعت سنتی پایدار بوده از زمان آدم تا هنگام ظهور دولت خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم)، به طوری که اهل دین کسی را اهل آن نمی شمردند، مگر با بیعت کردن با صاحب آن دین یا با کسی که او را برای بیعت گرفتن از مردم نصب کرده بود، وبرای آن شرایط وآدابی بوده مقرر ونزد آن ها مخفی وبه خاطر شرافت آن بیعت وجلوگیری از ابتذال آن نزد کسی که اهلیت آن را ندارد، در هر دینی پس از قوت گرفتن ورحلت صاحب آن مخفی می شده است.(۴۴۱) پایان آنچه از سخنان او خواستم نقل کنم.
می گویم: آنچه او ذکر کرده ادعایی بدون دلیل وشاهد از عقل ونقل می باشد، واگر وجه ضعیفی هم برای آن بود آن را می آورد، چون حریص است که لزوم بیعت با شیخ را اثبات نماید، زیرا که مدار ریاست ایشان بر آن است -چنان که اشاره کردیم- واضافه بر مناقشه های گذشته در مورد بیعت با غیر معصومین، بر او ایراد می شود:
اول: این که اگر بیعت کردن به گونه دست دادن در اسلام یا ایمان واجب بود، می بایست بر پیغمبر وامام واصحابشان بلکه هر مؤمنی واجب بوده باشد که هر کس در اسلام ویا تشیع وارد می شود او را امر کنند آن بیعت را انجام دهد، بلکه بر آنان لازم بود که پیش از دستور دادن او به نماز وسایر فرایض، به این بیعت امر کنند، چون -به گمان این شخص- این گونه بیعت جزء ایمان است، ودر همه اوقات لازم است، ووقت معینی ندارد وبا همه کاوش وتتبع در اخبار وروایات که در حد توانمان به کار بردیم، به چنین چیزی دست نیافتیم، بلکه واضح است که خود این مدعی نیز به آن بر نخورده، وگرنه آن را در ضمن سخنان خود می آورد به جهت این که اصرار می ورزد که مقصودش را اثبات نماید.
دوم: این که بنا بر طریقه این مدعی لازم است که تمام مؤمنین از زمان معصومین (علیهم السلام) تا زمان ما از عالم وعامی همگی از شمار اهل ایمان بیرون باشند، زیرا که چنین بیعتی در هیچ زمانی بین آنها متداول نبوده است.
سوم: این که در تعدادی از اخبار آمده که: جمعی از اصحاب شایسته ائمه اطهار (علیهم السلام) ایمان وواجباتی که بر اساس ایمان حقیقی بر آنان هست را بر امامان (علیهم السلام) عرضه داشته اند وامامان آنان را بر معتقداتشان تأیید وعلمشان را امضاء نموده اند، وایمان آن ها را تمام دانسته اند، ودر این موارد نه در سخنان سؤال کنندگان ونه در فرمایش امام (علیه السلام) اصلاً یادی از بیعت به میان نیامده، واگر بیعت کردن در تحقق یافتن ایمان یا تمامیت آن تأثیری داشت آن را گوشزد می نمودند، چنان که پوشیده نیست، وبعضی از این روایات در اصول کافی ذکر گردیده است.