Ali Soltani - Bayad Ye Kari Kard.mp3
9.89M
🎼 باید یه کاری کرد
🎤 علی سلطانی
🔊 صوت مهدوی
#امام_زمان علیه السلام
#ظهور #دعای_فرج
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان(عج) را فراموش کردیم - مرحوم کافی.mp3
2.37M
⚠️ امام زمان (عج) را فراموش کردیم
🎙مرحوم کافی (ره)
🏷 #امام_زمان (عج)
#مرحوم_کافی #گناه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔹💠🔸 مروری بر اعمال عصر جمعه 🔸💠🔹
1⃣ صلوات ضراب اصفهانی
2⃣ دعای غیبت
3⃣ صد مرتبه سوره قدر
4⃣ صلواتی جهت دفع بلا در عصر جمعه
5⃣ دلیل دلگیرهای عصرهای جمعه
6⃣ دعای سمات
7⃣ زمان استجابت دعا در عصر جمعه
🔹🔸💠🔸🔹💠🔹🔸
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔴 وضعیت شیعیان در آخرالزمان
🔹امام علی علیهالسلام فرمودند:
🟢 در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚 غیبت نعمانی، باب۱۲
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️درددلی بسیارزیبا باامام زمان غریب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥🌎💥🌍💥🌏آخرالزمان
🔥عرفان های کاذب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃شرح دعای عهدومهدویت1⃣
🎤آیت الله تحریری
#دعای عهد
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺مگرحکومت جهانی عدالت گسترمهدوی درآخرالزمان تشکیل
نمی شود❓❓
❌پس چرااینقدردشمنی بامنجی وجوددارد
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امامان (علیهم السلام) مجاز نیستند که تمام آنچه در عالم واقع خواهد شد را به مردم خبر دهند، واین مقتضای حکمت نیز هست، ولی ایشان مأمور بوده اند که بخشی از آنچه در جهان اتفاق خواهد افتاد را اظهار وآشکار نمایند، واین کار نیز حکمت های بسیاری دارد، از جمله:
۱- دلالت نمودن بر راستگویی ایشان در مورد سایر حوادث وقضایا واحکام ومسائل حلال وحرام وغیر این ها که بیان می کنند.
۲- تکمیل ایمان مؤمنین، واتمام حجت بر کافرین.
۳- تسلی دل های اهل ایمان وتشویق وترغیب آنان بر انتظار حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
و از همین روی بسیاری از وقایعی که در آخر الزمان پیش از ظهور حضرت حجت (علیه السلام) پدید می آید را بیان داشته وخبر داده اند، واموری از آنها واقع شده است، واز جمله اموری که در زمان ما پدید آمد از علائمی که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) خبر رسیده دو امر است: یکی: تبدیل کردن عمامه هابه کلاه در این سال به دستور شاه. دوم: خوشحالی وشکر گزاری مردم به جهت نداشتن پسر، به خاطر این که شاه فرمان داده که جوانان بیست ویک ساله را به نظام وظیفه اجباری به مدت دو سال ببرند، واین در سال هزار وسیصد وچهل وهفت بعد از هجرت نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشد، از خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش صاحب الزمان (علیه السلام) را تعجیل فرماید تا بنیاد ظلم وتجاوز را براندازد.
و در کتاب نورالعین که حدود صد وهفتاد سال پیش از این تألیف شده وقوع این دو امر پیش از ظهور حضرت قائم (علیه السلام) در آخر الزمان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت آمده است.
و نیز در این زمان شیوع یافته؛ شباهت کردن مردان به زنان، وزنان به مردان در لباس ها وزیورها وتجمل وغیر این ها، ومنکرات آشکار شده وشیوع یافته، ووسایل لهو وساز وتار وچنگ در معابر عمومی به طور علنی قرار داده شده، وامر به زشتی ونهی از معروف وخوبی شایع گردیده است، وافراد فاسق را عزیز وگرامی، ومؤمنان را خوار وتحقیر شده می بینید، ومردم زکات را جریمه ومالیات می پندارند وگناه را غنیمتی می شمارند. وتمام این امور را صادق مصدق رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) واوصیای او (علیهم السلام) خبر داده اند، واز خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش را زودتر برساند، که آن حضرت مؤمنین را با خیر وعافیت رهایی می دهد، واز محنت ها بیرون می برد. وقسمی از این علامت ها را که خبر داده اند پیش از چند سال واقع گشت، وبدون تردید مشاهده کردن آن امور مایه یقین مؤمنین واتمام حجت بر منکرین وتردید کنندگان ومکذبین می باشد.
حدیث دوم: واما حدیث دوم یعنی خبر از ابوحمزه ثمالی؛ اول وآخرش دلالت دارند بر این که مقصود امام (علیه السلام) آن است که خبر را از او مخفی بدارد، وخود حدیث اعلام می دارد که کتمان وپوشیدگی را می خواهد، وجهت آن را هم در جواب سؤال بیان فرمود. توضیح مطلب این که: خداوند (عزَّ وجلَّ) لوح محفوظ را در آسمان آفریده، وهمه علوم ووقایع وحوادث وقضایا واحکام را در آن ثبت کرده، چنان که خدای تعالی فرموده: وما من دابة فی الأرض الا علی الله رزقها ویعلم مستقرها ومستودعها کل فی کتاب مبین(۷۱۱)؛ وهیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی اش بر خداوند است وخدا می داند قرارگاه (منزل دائمی) وآرامشگاه (منزل موقت) او را، واحوال همه خلق در کتابی بیانگر ثبت است. ودر سوره طه فرموده است: قال علمها عند ربی فی کتاب(۷۱۲)؛ (موسی در جواب فرعون) گفت احوال آن ها (اقوام سلف) به علم ازلی خداوند در کتابی (لوح محفوظ) ثبت است.
و در سوره نمل فرموده: وما من غائبة فی السماء والارض الا فی کتاب مبین(۷۱۳)؛ وهیچ امری در آسمان وزمین پنهان نیست مگر این که در کتابی آشکار هست.
و در سوره سباء آمده است: لا یعزب عنه مثقال ذرة فی السماوات ولا فی الارض ولا اصغر من ذلک ولا اکبر الا فی کتاب مبین(۷۱۴)؛ مقدار ذره یا کمتر وبیشتر از ذره ای از موجودات عالم در همه آسمان ها وزمین نیست جز آن که در کتابی آشکار است.
و در سوره فاطر است: وما یعمر من معمر ولا ینقص من عمره الا فی کتاب(۷۱۵)؛ وکسی عمر طولانی نکند ویا از عمرش نکاهد جز آن که همه در کتاب ثبت است.
و در سوره ق فرموده: وعندنا کتاب حفیظ(۷۱۶)؛ وکتاب کاملاً حافظی (لوح محفوظ) نزد ما است.
و در سوره حدید فرماید: ما اصآب من مصیبة فی الارض ولا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبرأها(۷۱۷)؛ هر رنج ومصیبتی که در زمین (از قحطی وآفت وفقر وستم) یا در جانهای خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ) پیش از آن که در دنیا ایجاد کنیم ثبت است.
و در سوره واقعه فرموده: انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون(۷۱۸) که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار وسودمند وگرامی است، در لوح محفوظ سر حق، که جز دست پاکان بدان نرسد.
و نظیر لوح محفوظ آسمانی را در زمین آفرید واو امام (علیه السلام) است، که او لوح عالم ملک است چنان که لوح اول برای عالم ملکوت می باشد، وتمام آنچه را در لوح آسمانی سپرده در امام (علیه السلام) قرار داده وثبت فرموده است، پس خدای تعالی فرموده: وکل شیء احصیناه فی امام مبین(۷۱۹)؛ وهمه چیز را در امام مبین شماره کرده ایم. واو تعالی فرموده: حم والکتاب مبین(۷۲۰)؛ که در روایات چندی آمده که امیر المؤمنین (علیه السلام) همان امام مبین است.
و در کافی از امام موسی کاظم (علیه السلام) در حدیث نصرانی ای که مسلمان شد آمده این که: حم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وکتاب مبین؛ علی امیر المؤمنین (علیه السلام) می باشد.(۷۲۱)
و در روایات در ابواب وچگونگی های علوم امامان (علیهم السلام) بیش از آن است که شمارش گردد، اگر می خواهید بخشی از آنها را ببینید بر شما باد به کتاب بصائر الدرجات -که خدای تعالی مصنف آن را بهترین پاداش دهد-.(۷۲۲) وروایات مستفیضی وارد شده که تمام امامان (علیهم السلام) در علم ونیز در شجاعت ودیگر صفات پسندیده مساوی هستند، واین که آنچه امیر المؤمنین (علیه السلام) دانسته بود امام بعد از او هم دانسته است، وهمین طور امامان دیگر.
حال که این مطلب را دانستی گوییم: همان طور که خداوند در لوح محفوظ آسمان علم همه چیز را ثبت فرموده ولی جز آنچه صلاح است آشکار شود را اظهار نمی نماید، وغیر از آن را از اهل عالم مخفی می دارد، بر حسب اقتضای احوال اشخاص وزمان ها، همین طور لوح محفوظی که در زمین قرار داده است وهر علمی که در لوح آسمان ثبت فرموده ودر وی نیز به ودیعت سپرده است، برای اهل عالم، از آن ظاهر نمی سازد مگر آنچه را صلاح در اظهار آن است، وغیر از آن را از ایشان مخفی می دارد، چنان که خدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: ولکن ینزل بقدر ما یشاء(۷۲۳)؛ ولیکن روزی خلق را به اندازه ای که بخواهد نازل می گرداند. وخدای تعالی فرموده: الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت وفرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها(۷۲۴)؛ آیا نمی بینی که خداوند چگونه کلمه پاکیزه را به درخت زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن بر قرار باشد وشاخه آن به آسمان بر شود، وبه اذن پروردگارش همه اوقات میوه های مأکول وخوش دهد. که امام (علیه السلام) همان درخت پاکیزه است -چنانکه در روایات بسیار بلکه متواتری آمده- ومیوه آن علم اوست که هر چه بخواهد به اذن پروردگارش از آن افاضه می کند، بر هر کس وهر گونه که بخواهد، چنان که از روایات متواتر وبسیاری که از ایشان (علیه السلام) رسیده ظاهر می شود.
و خلاصه سخن این که امام خواسته است با این بیان مطلب را از راوی پوشیده بدارد، وشاهد بر این است اول سخن از سؤال وجواب. ونیز شاهد بر آنچه یاد کردیم فرمایش امام صادق (علیه السلام) است به ابو جعفر محمد بن نعمان احول در حدیث طولانی شریفی که در تحف العقول وغیر آن روایت آمده که: ای پسر نعمان؛ همانا علم نمی تواند هر چه را می داند به تو خبر دهد، زیرا که آن سر خداوند است که به جبرئیل سپرده، وجبرئیل به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) راز گفت، ومحمد (صلی الله علیه وآله وسلم) آن را به علی (علیه السلام) سپرد، وعلی (علیه السلام) به حسن (علیه السلام) سپرد، وحسن آن را به حسین (علیه السلام) سپرد، وحسین آن را به علی (علیه السلام) سپرد، وعلی آن را به محمد (علیه السلام) سپرد، ومحمد آن را به کسی (منظور خود آن حضرت است) راز گفت، پس شتابزدگی مکنید که به خدا سوگند این امر سه بار نزدیک شد شما آن را فاش کردید، پس خداوند آن را به تأخیر انداخت، به خدا شما هیچ سری ندارید مگر این که دشمنتان از شما آن را بهتر می داند...(۷۲۵) در این کلام دقت وتأمل کنید، که برای کسی که گوش شنوایی داشته باشد فریاد می زند که امامان (علیهم السلام) وقت فرج را می دانسته اند ولی از سوی خدای تعالی مأمور بوده اند که آن را کتمان نمایند چونکه شیعیان تحمل آن را ندارند.
اگر بگویید: بنابراین لازم است که سخن امام (علیه السلام) در خبر ابوحمزه دروغ باشد، زیرا که آن حضرت (علیه السلام) فرمود: وپس از آن نزد ما وقتی برای آن قرار داده نشد؟ در جواب گویم: شیخ اجل محمد بن الحسن صفار در کتاب بصائر الدرجات به سند صحیح خود از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: به درستی که من کلمه ای را می گویم هفتاد وجه در آن هست که از عهده هر یک می توانم بیرون آیم.(۷۲۶) وبه سند خود از علی بن حمزه آورده که گفت: من وابوبصیر بر حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، در همان حال که ما نشسته بودیم حضرت ابو عبد الله سخنی گفت. من در دل گفتم: این را برای شیعیان خواهم برد، به خدا این حدیثی است که اصلاً مثل آن را نشنیده ام، گوید: پس آن حضرت (علیه السلام) به صورت من نگاه افکند سپس فرمود: من یک حرف را بر زبان می آورم هفتاد وجه در آن برایم هست، اگر بخواهم این را می گیرم واگر بخوام آن را می گیرم.(۷۲۷)
و به سند صحیح خود از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: شما تا وقتی که معانی کلام ما را بشناسید فقیه ترین مردم هستید، همانا سخن ما بر هفتاد وجه منصرف می گردد.(۷۲۸)
و در معنی این روایات، روایات مستفیض بلکه متواتری هست، واینها دلالت می کند بر این که هر گاه از ایشان (علیهم السلام) سخنی صادر شد که به ظاهر با سایر احادیثشان اختلاف دارد، یا از ظاهر آن احتمال دروغ بودنش می رود، یا مانند این ها، دلالت می کند بر این که ایشان ظاهر آنرا منظور نداشته اند، وراه بیرون شدن از آن برایشان هست، پس بر ما واجب است ایشان را تصدیق کنیم، وعلم آن را به خودشان واگذار نماییم، که بسا می شود چیزی را به خاطر بعضی از حکمت ها ومصالح وتقیه از بعضی از حضار انکار می کنند، ودر کلامشان توریه ای هست یا یکی از وجوهی که نمی شناسیم، وخودشان نسبت به آن دانا هستند، وشما خواننده عزیز اگر از اهل تتبع وکاوش در سخنان ایشان باشید شواهد بسیاری برای صحت آنچه یاد کردیم به یاری خدای تعالی وبرکت اولیای او به دست خواهید آورد.
و از جمله آن شواهد در کافی(۷۲۹) وغیر آن از سدیر آمده که گفت: من وابوبصیر ویحیی بزاز وداوود بن کثیر در مجلس حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) بودیم که بناگاه آن حضرت خشمگین (از اندرون خانه) نزد ما آمد، وچون در جای خود قرار گرفت فرمود: شگفتا از عده ای که پندارند ما غیب می دانیم، غیب را جز خدای (عزَّ وجلَّ) کسی نمی داند، به درستی که در صدد شدیم کنیزم فلانه را صدابزنم ندانستم که در کدامیک از اتاق ها رفته است، سدیر گوید: چون آن حضرت از جای برخاست وبه درون منزلش رفت، من وابوبصیر ومیسر بر آن حضرت وارد شدیم، وعرضه داشتیم: فدایت شویم، شنیدیم که شما در مورد کنیزک خود چنین وچنان فرمودی، وما می دانیم که شما علم بسیاری می دانید، وشما را به علم غیب نسبت نمی دهیم؟ گوید: فرمود: ای سدیر آیا قرآن نخوانده ای؟ گفتم: چرا، فرمود: آیا از آنچه در کتاب خدای (عزَّ وجلَّ) خوانده ای ندیدی که فرمود: قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک(۷۳۰)؛ وآن کسی که به علم کتاب الهی دانا بود گفت که پیش از ان که چشم بر هم زنی تخت را بدینجا آورم. سدیر گوید: عرضه داشتم: فدایت گردم، این را خوانده ام، فرمود: آیا آن مرد را شناخته ای وآیا می دانی که چقدر از علم کتاب نزد او بود؟ گوید عرضه داشتم: آن را به من خبر ده، فرمود: مقدار یک قطره از آب دریای سبز، این چقدر از علم کتاب است؟ عرض کردم: فدایت شوم چقدر کم است، فرمود: ای سدیر، چقدر زیاد است این که خدای (عزَّ وجلَّ) او را به علمی نسبت دهد که به تو خبر داده است، ای سدیر آیا در آنچه از کتاب عز وجل نیز خوانده ای این را یافته ای که: قل کفی بالله شهیداً بینی وبینکم ومن عنده علم الکتاب(۷۳۱)؛ بگو تنها گواه بین من وشما خدا وعالمان حقیقی به کتاب خدا کافی خواهد بود. گوید: عرضه داشتم: آن را خوانده ام فدایت گردم: فرمود: آیا کسی که همه علم کتاب نزد اوست داناتر است یا کسی که بخشی از علم کتاب نزدش هست؟ عرض کردم: بلکه کسی که تمام علم کتاب نزد او هست گوید: پس آن حضرت با دست به سینه خود اشاره کرد وفرمود: علم کتاب به خدا سوگند همه اش نزد ما است، علم کتاب به خدا سوگند همه اش نزد ما است.
توجه وتتمه مطلب: به این حدیث شریف نظر کن ودر آن از اول تا آخر تدبر نمای که صحت آنچه گفتیم برایت معلوم می شود، این که آنچه از ایشان (علیه السلام) صادر گشته که بر سلب علم از خودشان مشتمل است بر ظاهرش نیست، بلکه به خاطر نوعی از مصلحت از آنان صدور یافته، چنان که آن جناب (علیه السلام) دانستن جای کنیزک را از خود نفی کرد، از این جهت بوده که افرادی از اهل نفاق یا غلو در مجلس بوده اند، ویا از جهت دیگری غیر از این از جهاتی که آن حضرت می دانسته، سپس وقتی مانع بر طرف گشت آن حضرت (علیه السلام) وفور وبسیاری علم خود را توضیح داد، واین که همه چیز را می داند، وعلم غیب دارد، که به اسم خداوند -جل جلاله- سوگند یاد کرد به این که همه علم کتاب نزد اوست، واین دلالت دارد بر این که آن جناب عالم به غیب است وبه آنچه بوده وآنچه خواهد بود به جهت آنچه دانستی از آیاتی که دلالت دارد بر این که خداوند (عزَّ وجلَّ) همه آنها را در کتاب -که لوح محفوظ است - ثبت فرموده است، واین حدیث همچون سایر احادیث دلالت می کند بر علم امام به تمام آنچه در لوح محفوظ هست، از همین روی در چند زیارت وروایت از امام (علیه السلام) تعبیر آمده به: عیبة علم الله؛ مخزن علم خداوند، وبر شما باد که در کلمات ایشان (علیه السلام) جستجو وتدبر کنید تا ایمانتان بیشتر ویقینتان کامل تر شود، وتوفی از خدا است.
دنباله ای از بحث در تأیید مطلب: حافظ برسی (رحمه الله) در کتاب مشارق انوار الیقین گفته: امام (علیه السلام) از چند جهت از لوح محفوظ برتر وبالاتر است:
اول: این که لوح ظرف حفظ وظرف سطرها ونوشته هاست، وامام محیط بر سطرها واسرار سطرهاست، پس او از لوح افضل است.
دوم: اینکه؛ لوح محفوظ بر وزن مفعول وامام مبین بر وزن فعیل وآن به معنی فاعل است، پس او به اسرار لوح داناست، واسم فاعل از اسم مفعول برتر واشرف است.
سوم: این که ولی مطلق ولایتش شامل همه است، ومحیط به همه است، ولوح داخل در اشیاء می باشد، پس امام بر لوح دلالت دارد وبالای آن است، وبه هر چه در آن هست دانا می باشد.(۷۳۲)
هفتاد ویکم: تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصه از آن حضرت (علیه السلام) در زمان غیبت کبری
بدان که شیعه امامیه متفقند که با فوت شیخ اجل علی بن محمد سمری (رحمه الله) وکالت منقطع شده ونیابت خاصه ختم گردیده است، شیخ سمری چهارمین تن از نواب چهار گانه است، که در زمان غیبت صغری مرجع شیعیان بوده اند، وپس از درگذشت سمری تا زمان ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایب خاصی از آن حضرت در میان شیعیان نخواهد بود، ومرجع شیعیان در زمان غیبت کبرای آن جناب علمای عامل هستند که حافظ احکام الهی می باشند، وهر کس نیابت خاصه را ادعا کند دروغگو ومردود است، بلکه این مطلب از ضروریات مذهب امامیه است که به آن شناخته می شوند، وهیچ یک از علمای ما در این باره مخالفت ننموده است، وهمین بس که دلیل وبرهان باشد، ونیز بر این مقصود دلالت دارد آنچه شیخ جلیل رئیس المحدثین معروف به صدوق - که سید ومولایمان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ولادت او مژده دادند- در کتاب کمال الدین روایت آورده، گوید: حدیث گفت ما را ابو محمد حسن بن احمد مکتب (رحمه الله) گفت: در سالی علی بن محمد سمری (رحمه الله) وفات یافت من در مدینة السلام (بغداد) بودم، چند روز پیش از فوت او نزدش حضور یافتم، پس او برای مردم توقیعی بیرون آورد که صورت آن چنین بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در فقدان تو بزرگ فرماید، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر خود را فراهم ساز، وبه کسی وصیت مکن که پس از فوت تو جانشینت شود که همانا غیبت دوم واقع شد، وظهوری نخواهد بود مگر به اذن خداوند (عزَّ وجلَّ) وآن بعد از طولانی شدن مدت وقساوت دل ها وپر شدن زمین از جور وستم خواهد بود، ودر شیعیان من کسی یا کسانی خواهد آمد که مدعی شود مرا مشاهده می کند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی وصیحه آسمانی ادعای مشاهده کرد دروغگوی تهمت زننده است، ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.