eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
296 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آقای پزشکیان برخلاف تصوری که تلاش می‌کند از خود نشان دهد، اصلا دارای سعه‌صدر برای مواجه با منتقدان نیست. 💥نمونه آن عصبانیت و خشم وی در برابر انتقاد یک شهروند از تشکیل فراکسیون ترک زبانان مجلس شورای اسلامی است. 💥حتما بهت رای میدیم😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا از همه مخاطبان محترم و مومن کانال می خواهیم؛ از همین لحظه فرصت را غنیمت بشمارید و با نیت خدمت به اسلام عزیز و انقلاب ، با تمام توان تبلیغات دکتر سعید جلیلی ، کاندیدای بسیجی و اصلح انتخابات ریاست جمهوری ، شروع نمایید. در میان دوستان و آشنایان در محلات مختلف حضورتان در فضای مجازی در محیط های دانشگاهی و حوزوی در محل کار و کسب در مساجد و حسینیه ها و... این انتخابات بسیار مهم است، و رئیس جمهور بعدی ما رئیس جمهور محو اسرائیل است ، رئیس جمهور ایران اسلامی و جبهه مقاومت است. با رمز یا زهرا به میدان بیایید... هر کس به هر میزان و هر سطحی که می تواند کاندیدای اصلح دکتر جلیلی را معرفی نماید. 🗳 ستاد مجازی دکتر جلیلی | @hamiyan_jalili
🌸 تشرف حاج شيخ محمد كوفی شوشتری 🏷 قسمت اول: 🔻متقی صالح، حاج شيخ محمد كوفی شوشتری، ساكن شريعه كوفه فرمود: ▫️در سال 1315 با پدر بزرگوارم، حاج شيخ محمد طاهر به حج مشرف شديم. عادت من اين بود كه در روز پانزدهم ذيحجة الحرام، با كاروانی كه به طياره معروف بودند رجوع می‌كردم، به خاطر آن كـه آنها سريع تر بر می‌گشتند. تا حائل با آنها می‌آمدم و در آن جا از ايشان جدا می‌شدم و با صليب آمده، آنها مرا به نجف می‌رساندند، ولی در آن سال تا سماوه (از شهرهای عراق) همراه ما آمدند. من در خدمت پدرم بودم و از جنازها (كسانی كه به نجف اشرف جنازه حمل می‌كنند) برای ايشان قاطری كرايه كرده بودم، تا او را به نجف اشرف برساند. خودم هم سوار بر شتر به همراهی يك جناز، مـسـيـر را می‌پيمودم. در راه نهرهای كوچك بسياری بود و شتر من به خاطر ضعف، كند حركت می‌كرد. تا به نهر عاموره، كه نهری عريض بود و عبور نمودن از آن دشوار است، رسيديم. شتر را در نهر انـداخـتـيم و جناز كمك كرد تا از آن جا عبور كرديم. كنار نهر بلند و پر شيب بود. پاهای شتر را با طـنـاب بستيم و او را كشيديم، اما حيوان خوابيد و ديگر حركت نكرد. متحير ماندم و سينه ام تنگ شـد، به قبله توجه نمودم و به حضرت بقية اللّه ارواحنافداه استغاثه و توسل كردم و عرض نمودم: 🔹يا فـارس الـحـجـاز يـا ابـاصالح ادركنی افلاتعيننا حتی نعلم ان لنا اماما يرانا و يغيثنا 📃 (آيا به فرياد ما نمی رسی، تا بدانيم امامی داريم كه ما را هميشه مد نظر دارد و به فرياد ما می‌رسد؟) ▫️ناگاه، دو نفر را ديدم كه نزد من ايستاده اند، يكی جوان و ديگری كامل مرد بود. به آن جوان سلام كـردم. او جـواب داد. خيال كردم كه يكی از اهل نجف اشرف است كه اسمش محمد بن الحسين و شغلش بزازی بود. فرمود: 🔸نه من محمد بن الحسن (ع) هستم. ▫️عرض كردم: 🔹اين شخص كيست؟ 🔸فرمود: اين خضر است. ▫️و وقتی که ديد من محزونم به رويم تبسم نموده و بنای ملاطفت را گذاشت و از حال من جويا شد. گفتم: 🔹شتر من خوابيده است و ما در اين صحرا مانده ايم، نمی دانم مرا به خانه می‌رساند يا نه؟ ▫️ايـشان نزد شتر آمد و پايش را بر زانوهای آن گذاشت و سر خود را نزد گوشش برد. ناگهان شتر حـركـت كـرد، به طوری كه نزديك بود از جا بپرد. دستش را بر سر آن حيوان گذارد، حيوان آرام شـد. بـعد روی خود را به من كرد و سه مرتبه فرمود: 🔸نترس تو را می رساند. ▫️سپس فرمود: 🔸ديگر چه می‌خواهی؟ ▫️عرض كردم: 🔹می‌خواهيد كجا تشريف ببريد؟ ▫️فرمود: 🔸می‌خواهيم به خضر برويم (خضر مقام معروفی در شرق سماوه است). ▫️گفتم: 🔹بعد از اين شما را كجا ببينم؟ ▫️فرمود: 🔸هر جا بخواهی می‌آيم. ▫️گفتم: 🔹خانه ام در كوفه است. ▫️فرمود: 🔸من به مسجد سهله می‌آيم. ▫️و در اين جا، چون به سوی آن دو نفر متوجه شدم، غايب شدند. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم 🏷 علیه اسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 منتظران ظهور 🏴
#سامری_درفیسبوک۲ #قسمت_چهاردهم🎬: احمد همبوشی در رختخوابش غلتی زد که با باز شدن در اتاق چشمانش را ن
🎬: چند روز از رسوایی که مشتت برای همبوشی به بار آورده بود می گذشت، احمد همبوشی چندین پیام برای حیدرمشتت ارسال کرد که حیدر هیچ کدام از پیام ها را باز نکرده بود. چند بار شماره تلفنی را که از او داشت گرفت اما باز هم پاسخگو‌ نبود. همبوشی مانند مرغ سر کنده بی هدف طول و عرض مکتب را می پیمود و نمی دانست چه کند، این چند روزه خورد و خوراک درستی نداشت و تا تکلیف این قضیه معلوم نمیشد، آرام نمی گرفت، پس به طرف مانیتور رفت و برای چندمین بار به مایکل پیام داد: من چکار باید بکنم؟! حیدر مشتت را گیر نمی آورم؟! در همین حین چراغ اکانت حیدر روشن شد و پیامی به این مضمون برایش آمد: حالا دیدی با من دربیافتی دودمانت را چطور به باد میدم! همبوشی با خواندن پیام دندانی بهم سایید و همانطور که مشت گره کرده اش را روی زانو می زد گفت: مرتیکه حروم لقمه، حالا با من که هیچ با موساد درمیافتی؟! اما به توصیهٔ مایکل می بایست بر خشم خود غلبه کند و با سیاست حیدر مشتت را به سمت خود بکشاند و الان موقع شاخ و شانه کشیدن نبود، باید به هر طریق ممکن حیدر را به مکتب می کشاند و صدایش را خفه می کرد پس با سیاست دستانش روی کیبرد به حرکت درآمد و چنین نوشت: سلام برادر! واقعا از تو توقع نداشتم، شاید من می خواستم تو را امتحان کنم و ببینم تا چه اندازه من و مکتب برایت اهمیت داریم! و تو چه خوب از این امتحان بیرون آمدی، الان راست و حقیقت برایت میگم که هر چه گفتم فقط فقط برای امتحان تو بود وگرنه احمدالحسن کسی نیست که دوست و برادر خودش را به خاطر پول و‌مادیات از خود براند. فردا هر کجا که هستی خودت را به مکتب برسان تا در همه موارد به توافق برسیم ما باید با کمک هم کارهای بزرگی انجام دهیم، کارهایی که من به تنهایی از پس آن بر نمی آیم احمد همبوشی متن را نوشت و دکمه ارسال را زد و در همین حین پیامی از مایکل آمد. مایکل نوشته بود: تنها کاری تونستیم بکنیم مسدود کردن حساب های مجازی حیدر مشتت بود اما جلوی انتشار خزعبلاتی که گفته و داره دست به دست میشه را نمی تونیم بگیریم، فقط تا هنوز کار بیخ پیدا نکرده حیدرمشتت را پیدا کن و بکشان سمت خودت... همبوشی می خواست جواب مایکل را بدهد که پیامی از حیدر مشتت آمد: باشه فردا میام مکتب اما وای به حالت اگر قصد گول زدنم را داشته باشی یا بخوای دوباره همه چیز را به نفع خودت تمام کنی همبوشی با خواندن این پیام، لبخندی زد و زیر لب گفت: بی صبرانه منتظرتم و بعد پیامی برای مایکل فرستاد: فردا قرار است حیدر با پای خودش به مکتب بیاید. مایکل نوشت: خیلی خوب، پس طبق قرارمان عمل کن... همبوشی لبخندی مرموزانه زد و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد، دستانش را از هم باز کرد و به سقف خیره شد... ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞 @montazeraan_zohorr
🎬: همبوشی مثل همیشه داخل مکتبی که راه انداخته بود پشت مانیتور نشسته بود و حالا در قالب نائب و جانشین امام زمان از طریق فضاهای مجازی که عمدتا همه از اسرائیل کنترل میشد، پیام و رسالت خود را به اقصی نقاط زمین میرساند. متاسفانه بیانیه هایی که حیدر مشتت داده بود وقفه در کارش انداخته بود و عده ای به او مشکوک شده بودند و گویا تا از فرزند امام زمان معجزه نمی دیدند دست بردار نبودند. همبوشی باید ترفند می زد که می توانست باران سوالات پر از شبهه و شک کسانی که کمی به سمت او گشته بودند را جواب دهد، پس باید درست فکر می کرد و بادقت جواب میداد. همبوشی سوال یکی از مخاطبین را خواند و زیر لب زمزمه کرد: خدا لعنتت کند حیدر مشتت که این آتش را به جان من انداختی و در همین حین صدای تقه ای که به در خورد به گوش رسید و پشت سرش صدای حیدر مشتت بلند شد. حیدر داخل شد و همبوشی از پشت میز بلند شد و همانطور که دستهایش را از هم باز کرده بود گفت: به به! سلام بر تنها یار و مددکار احمدالحسن، درود بر یمانی ظهور، خوش آمدی حیدر جان... حیدر مشتت که این مهربانی کذایی مشکوکش کرده بود چشم هایش را ریز کرد و گفت: ببینم چه نقشه ای توی کله ات هست که داری اینجور وانمود می کنی که اصلا از دست من ناراحت نیستی و طوری برخورد می کنی که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده... همبوشی صندلی روبه روی میز را به او تعارف کرد و خودش روی صندلی پشت میز نشست و قهقه ای زد و گفت: مگر اتفاقی افتاده که من از تو دلگیر باشم؟! یه برادر سوتفاهم براش پیش اومده و الانم رفع سوتفاهم میشه. حیدر نفس بلندی کشیدی و گفت: یعنی باور کنم اونهمه بیانیه ای که من دادم را نخوندی و اصلا هم مؤثر نبوده و طرفدارات ریزش نکردن که اینطور بی خیال حرف میزنی؟! همبوشی از بغل مانیتور خودش را جلو کشید و سرش را نزدیک آورد و گفت: مثل اینکه یادت رفته این فضاهای مجازی از کجا نشأت میگیره و کنترل میشه و سلطان شبکه های اینترنتی و رسانه کل دنیا کی هست؟! و بعد صدایش را بالاتر برد و گفت: اون کسی که این فضا را تحت اختیار من گذاشت که برای اهدافش تلاش کنم، همون هم میتونی یه حمله کوچک را در نطفه خفه کنه و بیانیه ها را پاک کنه به طوریکه انگار اصلا از اول هم وجود نداشتن... حیدر دستش را مشت کرد و گفت: این اول کاره اگر بخوای با من کنار نیای یک گروه را اجیر کردم که توی تمام شهرهای عراق بلندگو گردانی کنند و پته ات را بریزن روی آب و کار به جایی برسه که بیان دستگیرت کنند و تو هم به زندان بندازن... همبوشی از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت گفت: ببین رفیق، نیومدی اینجا بجنگی، اومدی توافق کنیم حالا بزار یه قهوه بیارم بخوریم بعد میریم سر اصل مطلب که نه تو ناراضی باشی و نه من... مشتت سری تکان داد و همبوشی بعد از لحظاتی با سینی که دو فنجان قهوه داخلش دیده میشد برگشت، سینی را روی میز گذاشت و پشت سر حیدر مشتت ایستاد و با دو دستش شانه های او را در دست گرفت و با لحنی مهربان گفت: ما همکار همیم و از آن گذشته با هم برادریم، برادر با بردار که نمی جنگه و با زدن این حرف، سرنگی را که در دست داشت داخل گردن حیدر فرو کرد و مایع داخلش را به مشتت بینوا تزریق کرد، رعشه ای بر جان حیدر مشتت افتاد و بعد از چند دقیقه روی زمین سرنگون شد. همبوشی با شتاب بیرون رفت و بعد از لحظاتی با دو مرد برگشت و رو به آنها گفت: اینو با احتیاط بکشونین ببرین داخل ماشینش بزارین،نباید کسی شما را ببیند ماشین را ببرین توی جاده خارج شهر، یه جایی وسط جاده رهاش کنید، حواستون باشه حیدر را بزارین پشت رول اینجوری هرکس ببینه فکر میکنه در حین رانندگی طوریش شده و پزشکی قانونی هم سکته قلبی را عامل مرگ اعلام میکنه... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞 @montazeraan_zohorr
🎬: خبر مرگ خاموش حیدر مشتت مانند توپ در بین مریدهای او و احمد همبوشی صدا کرد، علت مرگ او را سکته قلبی عنوان کردند و این شد بهانه ای برای خود نمایی احمدبصری... خیلی از مریدهای احمد بصری که با بیانیه های حیدر مشتت ریزش کرده بودند و مشتت را به عنوان مراد خود برگزیده بودند با پیام های مختلف به احمد همبوشی بیزاری و برائت خودشون را اعلام می کردند. همبوشی همانطور که خیره به پیام ها و صفحه مانیتور بود ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد، فکری که می توانست تمام معادلات را به نفع او تمام کند، پس لبخند موزیانه ای زد و دستانش روی کیبور به کار افتاد و بیانیه مهمی را شروع به تایپ کرد، در این بیانیه بعد از حمد و سپاس خدا خود را به صورت توأمان وصی امام(‌علیه السلام) و یمانی موعود معرفی کرده و گفت: «وأمری أبین من الشمس فی رابعه النهار و إنی أول المهدیین و الیمانی الموعود». امر من روشن تر از خورشید در وسط روز است و من اولین مهدی و همان یمانی موعود هستم، من امام سیزدهم شیعیانم و پس از من یازده مهدی دیگر خواهد آمد و بعد از مشروح پیام بالا در پایین نوشت، حیدرمشتت از مکتب ما برید و با اینکه حقانیت ما به او ثابت شده بود اما باز هم شک آورد و شما خود با چشمان خویش دیدید که خداوند چه بلایی بر سر او آورد و در حقانیت احمدالحسن این معجزه ای آشکار است که مخالفینش در دم به درک اسفل السافلین می پیوندند و از نعمت زندگی محروم می شوند. احمد همبوشی، مرگ حیدر مشتت را علم تبلیغش کرد تا مخالفینش به معجزات مکتب او پی ببرند. اما غافل از این بود که مردم در ذهنشان شک ایجاد شده بود و باید به سوالات ذهنی مردم پاسخ داده میشد، سوالاتی که نه از طریق خواب های احمد همبوشی و نه استخاره هایی که رواج داده بود، پاسخ داده نمیشد. انگار با مرگ حیدر مشتت دوران جدیدی در مکتب احمدالحسن شکل گرفته بود. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞 @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part26_مجمع الفضائل ج2.mp3
6.6M
🌅🖋📗مجمع الفضائل 🔷🔹🔷قسمت ⏰۲۶ @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام_امام_زمانم🌷🤚🏻 چه شود ڪه نازنینا رُخ خود به من نمائی به تبسّمـــی نگاهی ،گرهی ز دل گشــائی به ڪدام واژه جویم صفت لطیف عشقت ڪه تو پاڪ تر آز آنی ڪه درون واژه آئی @montazeraan_zohorr
🔻قالَ مولانا امیرالمومنین علیه‌السلام: ثلاثٌ يُوجِبْنَ المَحبَّةَ: حُسنُ الخُلقِ، و حُسنُ الرِّفقِ، و التَّواضُعُ 🔻امام علی علیه السلام : سه خصلت موجب جلب محبّت مى‌شود: خوش خويى، ملايمت و فروتنى. 📚غررالحكم حدیث۴۶۸۴ @montazeraan_zohorr
🌱 ختم آیات کفایت برای دفع فقر و پریشانی🌱 مرحوم عبد المطلب می گوید : خواندن آیات کفایت 70 مرتبه بعد از نمازها برای دفع فقر و پریشانی مجرب است 👇آیات کفایت ظاهرا عبارتند از : ⤵️ 🌾و کفیٰ باللهِ وکیلاً 🌾و کفیٰ باللهِ حسیباً 🌾وکفیٰ بِاللهِ ولیاً 🌾و کفیٰ باللهِ نصیراً 🌾و کفیٰ بالله علیماً و 🌾کفیٰ باللهِ شهیداً 📗منبع : کلیات مجمع الدعوات ص 214 @montazeraan_zohorr
💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ سه شنبه 👈22 خرداد / جوزا 1403 👈4 ذی الحجه 1445👈11 ژوین 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ✅امور ازدواجی خواستگاری عقد و عروسی. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅خرید وسیله سواری. ✅صلح و آشتی دادن بین افراد. ✅داد و ستد و تجارت. ✅و روا ساختن حاجات و نیازها خوب است. 🚖سفر : مسافرت خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد محبوب و مبارک است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج اسد است و برای امور زیر خوب است : ✳️پیمان گرفتن از رقیب و عهدنامه نوشتن. ✳️خرید احشام و حیوانات. ✳️انواع جراحی ها. ✳️کندن چاه وکانال و جوی. ✳️و آغاز درمان نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.     👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت کراهت دارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث درد در سر می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 5 سوره مبارکه "مائده "  است. الیوم احل لکم الطیبات... و از معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی
🌹 تقویم شیعه🌹 شمسی: سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی میلادی:Tuesday 11 June 2024 قمری: الثلاثاء ۰۴ ذی الحجه ۱۴۴۵ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین 👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅ وقایع روز: مناسب خاصی ثبت نشده است 🗓روزشمارتاریخ: ⬛️⏳۰۳ روز تا سالروز شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام (۱۱۴ه ق) 🕋⏳۰۴ روز تا سالروز حرکت حضرت امام حسین علیه السلام از مکه بسوی کربلا (۶۰ه ق) 🕋⏳۰۵ روز تا روز عرفه 💐⏳۰۶ روز تا عید سعید قربان @montazeraan_zohorr