eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🙏🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤴️ شرح در کلیپ * بایکوت خبری اربعین از سوی امپراتوری رسانه‌ای غرب مدعیان کثیف و منافق جریان آزاد اطلاعات ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی 69.mp3
13.39M
۶۹ 💎 قیمتی‌ترین مخلوقِ خدا، همان چیزی است که عمری فکر می‌کردیم پست‌ترین مخلوق خداست ؛ یعنی دنیــا ! ※ تفاوت این دو نظریه در چیست؟ چگونه این پست‌ترین نعمت، می‌تواند قیمتی‌ترین نعمت نیز باشد؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاهزاده ای در خدمت قسمت شصت و ششم🎬: جمعیت به جلو هجوم آوردند تا دست در دست مبارک علی علیه السلام گذارند و با او بیعت کنند ، تا بزرگترین نعمت خدا را از آن خود نمایند ، تا دین خود را با پذیرش ولایت امیرالمؤمنین ، کامل نمایند ، تا امام خود بعد از پیامبر را بشناسند و به امامتش گردن نهند. در این بین فضه از کناری این صحنه را می دید ، او متوجه شد دو نفر از مهاجرین که دخترانشان در عقد پیامبر بودند ، جلو آمدند ، ابوبکر و عمر ، جلوی پیامبر و علی ایستادند و همانطور که نگاهی به دو دست قفل شده در هم علی و رسول الله می انداختند رو به پیامبر گفتند : یا رسول الله ؛ آنچه که اینک فرمودید و ابوتراب را به عنوان امیر مؤمنان و ولیّ بلا فصل خود بعد از پیامبر معرفی کردید آیا خواستهٔ خداوند و امر پروردگار و رسولش بود؟ پیامبر سری تکان داد و فرمود :آری ،به خداوند قسم که حرف من نیست جز سخن خداوند و کلام حق ... پس آن دو جلو آمدند و چندین بار رو به علی گفتند: مبارک باشد ، مبارک باشد ، مبارک باشد امیر المؤمنین شدنت... و جزء اولین نفراتی بودند که با علی علیه السلام ،به عنوان خلیفه بعداز پیامبر و جانشین رسول خدا ، بیعت کردند. فضه نگاه به موج جمعیتی که شتابان پیش میرفت تا خود را به علی برسانند و با اوبیعت نمایند، نمود ، از شور و هیجان جمع ، هیجان او نیز افزون تر شد ، نا خوداگاه آهی کشید و گفت : خدا کند ،مردم این جشن را فراموش نکنند، این آیات خداوند را فراموش نکنند ، این بیعت با حیدر را فراموش نکنند... اما تاریخ نشان داد که مردم فراموشکارند و غفلت زده....همانها که جزء اولین بیعت کنندگان بودند ، سر دستهٔ بیعت شکنان شدند...کتاب خدا را سبک کردند و امانت رسول خدا را به خاک و خون کشیدند ... روز، روز بزرگی بود ...عید عید عظیمی بود ...آخر در این روز اسلام کامل شده بود ، اسلامی که شروعش از خلقت آدم ابوالبشر کلید خورده بود و در طول قرن ها و سالیان با نام های گوناگون و با پیامبران مختلف دست به دست شده بود و هر زمان تکمیل تر ازقبل به دست قومی با نامی و پیامبری دیگر میرسید ، اینک در این روز اراده خدا بر آن تعلق گرفته بود که کامل شود ....در غدیر خم کامل شود و با پذیرش ولایت امیر المومنین علی بن ابیطالب کامل شود... و کاش بندگان قدر این نعمت بدانند ، همانا ولایت علی علیه السلام، حصار امن دین است مانند کلمه لااله الاالله و هر کس در این حصار وارد شود ،از گزند شیاطین در امان می ماند..... ادامه دارد.. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
شاهزاده ای در خدمت قسمت شصت و هفتم🎬: امر خدا نازل شد و توسط پیامبرش به مسلمانان ابلاغ شد، بیعتی که میبایست ستانده شود ،ستانده شد ، دینی که میبایست کامل شود ، با این بیعت کامل شد و نعمت ولایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب بر سر بندگانش باریدن گرفت. کاروان ها به نوبت و کم کم از غدیرخم خارج شدند و هر کدام رو به سرزمین خود نمودند تا این خبر داغ و فرح بخش را به دیگر مسلمانانی که نبودند و نشنیدند ،برسانند. کاروان مدینه النبی هم به نزدیکی های شهر رسیده بود ، دل درون سینهٔ زائران خانه خدا به تپیدن افتاده بود ... بوی عطر بهشتی ، عطری که شدیدتر از همیشه بود در شهر پیچید و مردم را به ورودی شهر به پیشواز پیامبر کشید... مردم شهر دسته دسته به استقبال پیامبر وهمسفرانش می آمدند. عجیب اینکه همگان احساس کرده بودند ، اتفاقی خاص افتاده ، گویی نوری از کاروان به آسمان می رسید...گویی مژده ای بس بزرگ در کار بود. هر کسی که به کاروان میرسید ابتدا به محضر پیامبر شرفیاب میشد و بعد از عرض سلام و ارادت به طرف اقوام و آشنایان خود میرفت ، کم کم زمزمه ای در کاروان پیچید ، حرفهای درِ گوشی بلند و بلند تر شد ... حال همگان می دانستند که چه شده ، خبر دهان به دهان و‌ گوش به گوش رسید ، آنان که در غدیر نبودند ، می خواستند از قافله عقب نمانند ، پس با شتاب خود را به علی علیه السلام که همیشه در کنار روح و جانش محمد صلی الله علیه واله بود ، می‌رساندند و با تبریک مقام عظیمی که نصیب ابوتراب شده بود ، با او بیعت می کردند. تا امام خود را پس از پیامبر بشناسند ، تا جاهل و بی دین از دنیا نروند ، تا آنها هم از این نعمت محروم نمانند. فضه شور و شوق اهل مدینه را که می دید به وجد آمده بود و او هم چون بقیهٔ همسفران از عید فرخندهٔ غدیر و واقعهٔ هیجدهم ذی الحجه، برای زنان و دخترانی که گرداگردش را گرفته بودند ،سخنها می گفت و داستانها بیان می نمود و آنچه را که دیده بود ، بدون کم و کاست به سمع دیگران می رساند.. هنوز کاروان، اولین ورودی مدینه النبی بود که کل شهر از خبری مسرت بخش پر شد. اهل مدینه به حال علی و اهل بیتش غبطه می خوردند و در مسجد النبی اجتماع کردند تا آنها نیز در این واقعه سهیم باشند و چه شیرین روزهایی بود این ایام و چه شیرین نعمتی بود ،نعمت ولایت ابوتراب.... ادامه دارد به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
شاهزاده ای در خدمت قسمت شصت و هشتم🎬: چند روزی از آمدن کاروان زائران خانه خدا به مدینه می گذشت، هنوز شهر مدینه در تب و تاب واقعهٔ بزرگ و فرخندهٔ غدیر خم بود و هر روز دسته دسته مردم از اطراف و اکناف به مسجد می آمدند و به حضور پیامبر و جانشین ایشان می رسیدند و با ابوتراب بیعت می کردند تا دین و ایمانشان کامل شود و امام بعد از پیامبر را بشناسند ، تا جاهل و بی ایمان از دنیا نروند. خبر جانشینی علی علیه السلام توسط حاجیان خانه خدا که با چشم خود دیدند و با گوش خود شنیدند ، به سرزمین های دور و نزدیک رسید و کم‌کم تمام مسلمین از این امر عظیم ، مطلع شدند و فضه شاهد بود که هر روز گروهی از سرزمین های مختلف برای بیعت به مدینه می آمد. فضه با روحیه ای شاد به انجام کارهای خانه مشغول بود ، پس از پایان کارها به نزد بانویش رفت و از او اجازه گرفت تا به مسجد برود ، آخر این روزها خبرهای خوبی در مسجد بود و هر روز عده ای تازه نفس میرسیدند تا به امر خداوند گردن نهند و فضه می خواست شاهد تمام ماجراها باشد ، طبیعت هیجان طلب این دختر مومنه او را به مسجد می کشاند. بانوی خانه با خواسته فضه مخالفتی نکرد و فضه تجدید وضویی نمود و چادر و روبنده به سر کرد ، از درب خانه خارج شد و به سمت مسجد حرکت کرد. نرسیده به مسجد ، شتر سواری که مشخص بود بسیار آشفته و عصبی ست و مدام زیر لب حرف میزد و گاهی دندان بهم می سایید و گویا از چشمان ترسناکش آتش می بارید، توجهش را به خود جلب نمود. آن مرد، برای فضه ناآشنا می آمد و حرکاتش هم عجیب بود ، پس فضه می خواست تا سر از کارش در آورد . سرعت قدم هایش را کم کرد تا درست پشت سر شتر قرار گرفت. کمی که جلو رفتند ، متوجه شد ، مقصد این مرد هم جایی جز مسجد نمی باشد. جلوی مسجد ، آن مرد از شتر به زیر آمد و با خشمی در حرکاتش ، شتر نگون بخت را به سمتی کشید و افسار آن را به میخ چوبی بست ، آن مرد بدون اینکه به اطرافش نگاه بیاندازد ، با همان خشم عصبانیت وارد مسجد ،شد. فضه هم شتابان به دنبالش حرکت کرد ، حسی درونی به او نهیب می زد که واقعه ای دیگر به وقوع خواهد پیوست...نمی دانست چرا ، اما نسبت به آن مرد احساس بدی داشت ، جلوی درب کفش هایش را با عجله به سمتی انداخت و هراسان وارد مسجد شد ، او می خواست بداند که آن مرد کیست و چرا به مسجد آمده و چرا اینگونه خشمگین بود. روی پنجه پا ایستاد و از بالای شانهٔ جمعیت داخل مجلس مردانه را نگریست و بالاخره آن مرد را در نزدیکی پیامبر دید. متوجه شد که او با همان حال طلبکارانه جلوی پیامبر ایستاده و می خواهد چیزی بگوید، فضه گوش هایش را تیز کرد تا بداند چه حرف هایی رد و بدل می شود. ادامه دارد... به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی‌ های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می‌ آیند ... 💔نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است. آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم. 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: تقواى خدا، كليد پاكى و درستى و اندوخته‏اى براى معاد و باعث آزادى از هر بندگى و رهايى از هر نابودى است. به وسيله تقواست كه جوينده به مطلوبش مى‏رسد و گريزانِ (از عذاب و كيفر الهى) رهايى مى‏يابد و به خواست‏ها رسيده مى‏شود.✨
✨ پیامبر صلی الله علیه وآله فال بد زدن را خوش نداشت و مى‌فرمود هر كس چيز ناخوشايندى ديد كه به نظرش بدشگون مى‌آيد این دعا را بخواند✨ 📚 مکارم الاخلاق رفع دلتنگی در ۱۷ روز برای رفع دلتنگے و غم ۱۷ روز ۱ بار صبح و ۱ بار شب سوره انشراح را بخواند 📚 مجمع البیان ۵۰۷/۱۰
‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می‌دادند زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک شش گوسفند و یک گاو است در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می‌زد صدای مرد خیلی بلند بود و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید یادتان نرود در خانه را ببندید درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر می‌شود به زودی برمی‌گردیم چند روز بعد پزشک‌ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و در حالیکه گریه می‌کرد گفت: اگر برنگشتم مواظب خودت و بچه‌ها باش مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: این قدر پرچانگی نکن اما من احساس کردم که چهره‌اش کمی درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت پرستاران زن بی‌حس و حرکت را به اتاق رساندند عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد بیرون رفت و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد، فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود صبح روز بعد زن به هوش آمد با آنکه هنوز نمی‌توانست حرف بزند اما وضعیتش خوب بود از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد هر شب مرد به خانه زنگ می‌زد همان صدای بلند و همان حرف‌هایی که تکرار می‌شد روزی در راهرو قدم می‌زدم وقتی از کنار مرد می‌گذشتم داشت می‌گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلاً کارتی در داخل تلفن همگانی نیست! همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می‌کردم که متوجه من شد، مرد در حالیکه اشاره می‌کرد ساکت بمانم حرفش را ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد بعد آهسته به من گفت: خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته‌ام برای اینکه نگران آینده‌مان نشود وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن‌های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود تکان خوردم عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــ🏴ــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــ🏴ــــــــــــ            🦋 🦋 🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️ 📗تفسیر 📖 هـرروز انس با قرآن مجید 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 ❀‏ موضوع ❀‏ ✍ اقرار کافران در روز قیامت🗒️ 📖❀‏سوره الأحزاب/آیہ(67) اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖم 🔺«٦٧» ﻭَﻗَﺎﻟُﻮﺍْ ﺭَﺑَّﻨَﺂ ﺇِﻧَّﺂ ﺃَﻃَﻌْﻨَﺎ ﺳَﺎﺩَﺗَﻨَﺎ ﻭَﻛُﺒَﺮَﺁءَﻧَﺎ ﻓَﺄَﺿَﻠُّﻮﻧَﺎ ﺍﻟﺴَّﺒِﻴﻠَﺎْ 🔻ﻭ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﺳﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺩﻧﺪ. 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🔍❀‏ تفسیرنور❀‏📚 ✍🏻ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ:🔹 «ﺳﺎﺩَﺓ» ﺟﻤﻊ «ﺳﻴّﺪ» ﺑﻪ ﺭﺅﺳﺎ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ «ﻛُﺒَﺮﺍء» ﺟﻤﻊ «ﻛﺒﻴﺮ» ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥِ ﺳﻨّﻲ ﻭ ﺭﻳﺶ ﺳﻔﻴﺪﺍﻥ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﻣﻌﻤﻮﻟﺎً ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺭ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮم ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺮﺩم ﺩﺍﺭﻧﺪ. 📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺣﺘّﻲ ﻳﻜﺒﺎﺭ «ﺭﺑّﻨﺎ» ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ، ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺭﺑّﻨﺎ» ٢- ﻣﺠﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻧﺪ. «ﺍﻧّﺎ ﺍﻃﻌﻨﺎ ﺳﺎﺩﺗﻨﺎ» ٣- ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻮﺭﻛﻮﺭﺍﻧﻪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻧّﺎ ﺍﻃﻌﻨﺎ ﺳﺎﺩﺗﻨﺎ ﻭ ﻛﺒﺮﺍﺋﻨﺎ ﻓﺎﺿﻠّﻮﻧﺎ» ٤- ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺧﻮﺩ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ. «ﺍﺿﻠّﻮﻧﺎ ﺍﻟﺴّﺒﻴﻠﺎ» 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ 🕋امام صادق عليه السلام 🔺دِينُ اللّه ِ اسمُهُ الإسلامُ ، و هو دِينُ اللّه ِ قبلَ أنْ تَكونوا حيثُ كُنتُم ، و بَعدَ أنْ تكونوا ، فمَن أقَرَّ بدينِ اللّه ِ فهُو مسلِمٌ ، و مَن عَمِلَ بما أمرَ اللّه ُ عزّ و جلّ بهِ فهُو مؤمنٌ .; 🔻دين خدا، نامش اسلام است و پيش از آن كه شما به وجود آييد ـ هر جا كه بوده ايد ـ و پس از پديد آمدنتان، اسلام دين خدا بوده و هست. پس هر كه به دين خدا اقرار كند «مسلمان» است و هر كه به دستورهاى خداوند عزّ و جلّ عمل كند «مؤمن» است.; 🕋✍🏻الكافي : 2 / 38 / 4 . 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🗓️ امروز:سہ شنبہ     ☀️۰٦/شهریور/١٤٠۳/۰۶          🌙۲۲/‌صفر/١٤٤٦/۰۲           2024/08/Aug/27🌲 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🟢 ذکر روز 🕋 یا ارحم الراحمین(۱۰۰مرتبہ) *اے مهربان‌ترین مهربانان 💠ذکرخاص روزسه شنبه. یا. الله یا رحمن(۱۰۰۰ مرتبه) 🔷🔸ذڪر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات مے شود. ذڪر روز سه‌شنبه به اسم 🌹علی‌ بن‌ الحسین(عليه‌السلام) و 🌹 محمد بن علی(عليه‌السلام) و 🌹جعفر بن محمد(عليه‌السلام) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود       🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَامهاو بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ  🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 ✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ       🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀
💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ سه شنبه 👈6 شهریور/ سنبله 1403 👈22 صفر 1446👈27 اوت 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است. ✅خرید و فروش. ✅شکار و صید و دام گذاری. ✅داد و ستد و تجارت. ✅و طلب حوائج مهم و همه امور خوب است.. 🚖سفر : مسافرت سود دارد و به سلامت می روید و بر می گردید. 👶مناسب زایمان و نوزاد خوش قدم و مبارک است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج جوزا است و برای امور زیر خوب است: ✳️آغاز نگارش کتاب و مقاله و پایان نامه. ✳️آمور آموزشی و تعلیماتی. ✳️خطاطی. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️و دیدار با مسولین نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.    👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت کراهت دارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، قوت دل می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 23 سوره مبارکه "مومنون "  است. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که او باور نکند و یا کسی نصیحتی به او کند و او نپذیرد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی
🌹 تقویم شیعه🌹 شمسی: سه شنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی میلادی:Tuesday 27 August 2024 قمری: الثلاثاء ۲۲ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین 👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅ وقایع روز: مناسبت خاصی ثبت نشده است 🗓روزشمارتاریخ: ⬛️⏳۰۶روز مانده به سالروز شهادت رسول اکرم حضرت محمدمصطفی صل الله علیه و آله وسلّم(۱۱ه ق) وسالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام(۵۰ه ق) ⬛️⏳۰۸روز تاسالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام(۲۰۳ه ق) ◼️⏳۱۳روز تا سالروز وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام(۱۱۷ه ق) ⬛️⏳۱۶روز مانده به سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و آغاز امامت حضرت ولی عصر عج (۲۶۰ه ق) 💐⏳۱۹روز تا سالروز ازدواج حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم و حضرت خدیجه سلام الله علیها 💐۲۵روز تا میلاد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم و روز اخلاق و مهرورزی،ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام(۸۳ه ق) https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c