فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مجری از نتانیاهو میپرسه کابوست چیه؟ ؟
جوابی که میده جالبه
#سيد_حسن_نصرالله
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی
🏷 قسمت دوم
🔻ابـن مـهـزيـار میگـويد:
▫️با اين سخن روحم آرام شد و يقين كردم كه خدای تعالی به من تفضل فـرمـوده است، لذا به منزل رفته و منتظر وعده ملاقات بودم، تا آن كه وقت معين رسيد.
از منزل خارج و بر حيوان خود سوار شدم، ناگاه متوجه شدم آن شخص مرا صدا میزند:
🔸يا اباالحسن بيا.
▫️به طرف او رفتم.
سلام كرد و گفت:
🔸ای برادر، روانه شو.
▫️و خودش براه افتاد.
در مسير، گاهی بيابان را طی میكرد و گـاه از كـوه بالا میرفت.
بالاخره به كوه طائف رسيديم.
در آن جا گفت:
🔸يا ابا الحسن، پياده شو نماز شب بخوانيم.
▫️پياده شديم و نماز شب و بعد هم نماز صبح را خوانديم.
بـاز گفت:
🔸روانه شو ای برادر.
▫️دوباره سوار شديم و راههای پست و بلندی را طی نموديم، تا آن كه بـه گـردنـه ای رسـيـديـم.
از گردنه بالا رفتيم، در آن طرف، بيابانی پهناور ديده میشد.
چشم گشودم و خيمه ای از مو ديدم كه غرق نور است و نور آن تلالويی داشت.
آن مرد به من گفت:
🔸نگاه كن. چه میبينی؟
▫️گفتم:
🔹خيمه ای از مو كه نورش تمام آسمان و صحرا را روشن كرده است.
▫️گفت:
🔸منتهای تمام آرزوها در آن خيمه است.
چشم تو روشن باد.
▫️وقـتـی از گردنه خارج شديم، گفت:
🔸پياده شو كه اين جا هر چموشی رام میشود.
▫️از مَركب پياده شديم.
گفت:
🔸مهار حيوان را رها كن.
▫️گفتم:
🔹آن را به چه كسی بسپارم؟
▫️گفت:
🔸اين جا حرمی است كه داخل آن نمیشود، جز ولی خدا.
▫️مهار حيوان را رها كرديم و روانه شديم، تا نزديك خيمه نورانی رسيديم.
گفت:
🔸توقف كن، تا اجازه بگيرم.
▫️داخل شد و بعد از زمانی كوتاه بيرون آمد و گفت:
🔸خوشا به حالت كه به تو اجازه دادند.
▫️وارد خـيـمـه شـدم.
ديـدم اربـاب عـالم هستی، محبوب عالميان، مولای عزيزم، حضرت بقية اللّه الاعـظـم، امام زمان مهربانم روی نمدی نشسته اند نطع (2) سرخی بر روی نمد قرار داشت، و آن حضرت بر بالشی از پوست تكيه كرده بودند. سلام كردم.
بـهـتـر از سـلام من، جواب دادند.
در آن جا چهره ای مشاهده كردم مثل ماه شب چهارده، پيشانی گـشـاده با ابروهای باريك كشيده و به يكديگر رسيده.
چشمهايش سياه و گشاده، بينی كشيده، گونه های هموار و برنيامده، در نهايت حسن و جمال.
بر گونه راستش خالی بود مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده باشد.
موی عنبربوی سياهی داشت، كه تا نزديك نرمه گوش آويـخـتـه و از پـيشانی نورانی اش نوری ساطع بود مانند ستاره درخشان، نه قدی بسيار بلند و نه كوتاه، اما كمی متمايل به بلندی داشت.
آن حضرت روحی فداه را با نهايت سكينه و وقار و حياء و حسن و جمال، زيارت كردم، ايشان احوال يـكايك شيعيان را از من پرسيدند.
عرض كردم:
🔷 آنها در دولت بنی عباس در نهايت مشقت و ذلت و خواری زندگی میكنند.
▫️فـرمـود:
🔶 ان شـاءاللّه روزی خـواهد آمد كه شما مالك بنی عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گـردنـد.
🏷 #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه #تشرفات #ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان اسرائیل به دست ایرانیها در پیشگوییهای حضرت الیاس «ع»
#وعده_صادق
@montazeraan_zohorr
🌹برکت را به زندگیمان بیاوریم🌹
خیلی ها در شریک شدن با امام زمانشان به سودهای مادی ومعنوی رسیده اند...
برای فرزند عزیز وغریب حضرت زهرا سلام الله علیها چه کرده ایم؟؟!!!
دوستان عزیز از طرح مومنانه ی خالص و ارزشمند «یک درصدی ها» غافل نباشید.
جمعی بی ریا از عاشقان حضرت صاحب الامر علیه السلام که قرار گذاشته اند هر ماه یک درصد از درآمد خود را (به ازای هر یک میلیون، ده هزار تومان) در اختیار امام زمان خود قرار دهند تا در مسیر رضایت ایشان هزینه شود. و این مبلغ رو به نیت و نذر در راه امام زمان هدیه میکنند به نیازمندان 🌹
دوستان با مشارکت در این طرح، مالتان را بابرکت کنید ...
شماره کارت جهت واریز مبالغ طرح یک درصدی هدیه ی به امام زمان که به دست نیازمندان میرسه 👇👇
6037997474678860
زندگیتون با دعای امام زمان آباد و پر برکت باشه انشاالله 🌹
بیایید از کار کنان حقیقی امام غریبمون امام زمانمون باشیم❤️
و در هر کار خیری با نام اما زمانمون انجام ماموریت کنیم 🌹
@montazeraan_zohorr
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی
🏷 قسمت سوم
▫️بـعد - حضرت امام زمان (عج) - فرمودند:
🔶 پدرم از من عهد گرفته كه جز، در جاهايی كه مخفی تر و دورتر از چشم مـردم اسـت، سـكـونـت نكنم، به خاطر اين كه از اذيت و آزار گمراهان در امان باشم تا زمانی كه خدای تعالی اجازه ظهور بفرمايد.
و به من فرموده است:
🟧 " فرزندم، خدا در شهرها و دسته های مختلف مخلوقاتش هميشه حجتی قرار داده است تا مردم از او پـيـروی كنند و حجت بر خلق تمام شود.
فرزندم، تو كسی هستی كه خدای تعالی او را برای اظهار حـق و مـحـو بـاطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش كردن چراغ گمراهان، ذخيره و آماده كـرده است.
پس در مكانهای پنهان زمين، زندگی كن و از شهرهای ظالمين فاصله بگير و از اين پـنـهان بودن وحشتی نداشته باش، زيرا كه دلهای اهل طاعت، به تو مايل است، مثل مرغانی كه به سـوی آشـيـانـه پـرواز میكنند و اين دسته كسانی هستند كه به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند، ولی در نزد خدای تعالی گرامی و عزيز هستند.
🕯ايـنـان اهـل قـنـاعـت و متمسك به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و تابع ايشان در احكام دين و شـريـعـت میبـاشـند.
با دشمنان طبق دليل و مدرك بحث میكنند و حجتها و خاصان درگاه خـدايند، يعنی در صبر و تحمل اذيت از مخالفان مذهب و ملت چنان هستند كه خدای تعالی، آنان را نمونه صبر و استقامت قرار داده است و همه اين سختيها را تحمل میكنند.
فرزندم، بر تمامی مصايب و مشكلات صبر كن، تا آن كه خدای تعالی وسايل دولت تو را مهيا كند و پـرچـمـهای زرد و سفيد را بين حطيم (3) و زمزم بر سرت به اهتزار درآورد و فوج فوج از اهل اخـلاص و تـقـوی نـزد حـجرالاسود به سوی تو آيند و بيعت نمايند.
ايشان كسانی هستند كه پاك طينتند و به همين جهت قلبهای مستعدی برای قبول دين دارند و برای رفع فتنه های گمراهان بـازوی قـوی دارنـد.
آن زمان است كه باغهای ملت و دين بارور گردد و صبح حق درخشان شود.
خـداونـد بـه وسيله تو ظلم وطغيان را از روی زمين بر میاندازد و امن و امان را در سراسر جهان ظـاهـر مینمايد.
احكام دين در جای خود پياده میشوند و باران فتح و ظفر زمينهای ملت را سبز و خرم میسازد."
▫️بعد فرمودند:
🔶 آنچه را در اين مجلس ديدی بايد پنهان كنی و به غير اهل صدق و وفا و امانت اظهار نداری.
♦️ابـن مهزيار میگويد:
▫️چند روزی در خدمت آن بزرگوار ماندم و مسائل و مشكلات خود را سؤال نمودم.
آنگاه مرخص شدم تا به سوی اهل و خانواده خود برگردم.
در وقـت وداع، بيش از پنجاه هزار درهمی كه با خود داشتم، به عنوان هديه خدمت حضرت تقديم نموده و اصرار كردم كه ايشان قبول نمايند.
مـولای مـهـربـان تـبـسـم نموده و فرمودند:
🔶 اين مبلغ را كه مربوط به ما است در مسير برگشت استفاده كن و به طرف اهل و عيال خود برگرد، چون راه دوری در پيش داری.
▫️بعد هم آن حضرت بـرای مـن دعـای بـسـياری فرمودند.
پس از آن خداحافظی كردم و به طرف شهر و ديار خود باز گشتم.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحات ۵۹ تا ۶۳
(3) حطيم: محلّى در مسجد الحرام كنار خانه كعبه است.
* در این تشرف علی بن مهزیار در توصیف چهره حضرت بیان کرده است: «بر گونه راستش خالی بود مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده باشد.» ظاهرا منظور از عبارت «مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده»، این است که آن خال در چهره مبارک حضرت (عج) به وضوح دیده میشود.
همچنین گفته است: «موی عنبربوی سياهی داشت.» که «عنبربو» در اصطلاح اهوازی به معنی خوشبو به کار میرود و منظور از «موی عنبربو»، موی خوشبو و زیبا هست.
🏷 #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه #تشرفات #ظهور