فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌عجیب به دلم نشست
✅شاید رزق امروزمون دیدن این کلیپ باشه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی ۲٠۸.mp3
12.21M
#انسان_شناسی ۲۰۸
#استاد_انصاریان
#استاد_شجاعی
✘ چرا من دمدمی مزاجم و حال قلبم همیشه درحال تغییره؟
✘ چرا من با هر اتفاق ریز و درشتی، نظرم دائماً درمورد دیگران تغییر میکنه؟
✘ چرا یه موقع قلبم نرم و مهربانه و تمایل به عبادت داره و یه وقتایی بیدلیل خشک و خشن و بیمیل به معنویات میشم؟
✘ چرا بعضی وقتها کنترل خودم از عهده خودم خارج میشه؟
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمهای چادری در دنیا باکلاس ترین،مدرن ترین ،به روزترین و با شخصیت ترین خانمها هستند .
زین پس در کلامتون بسیار به کار ببرید
و خانمهای چادری رو باکلاس و باسواد بدونید... واقعا حقیقته
واقعا خدا خیر بده این مرد باغیرت رو که
میلیونها آخوند و بچه انقلابی نتونستن مثل ایشون برای #حجاب رسانه کار کنند.
#حجاب
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
مداحی آنلاین - ز غربت تو مدینه غوغاست - سیب سرخی(1).mp3
14.84M
💔😭
ز غربت تو مدینه غوغاست
زائرت امشب حضرت زهراست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رفع مشکلات وگره های زندگی وشفای بیماران متوسل بشید به خانم ام البنین قطعا نتیجه میگیرید
التماس دعا😭
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
362695_812.mp3
1.79M
زيارتنامه خانم ام البنين
أَشْهَدُ أن لا إله إلا الله وحده لا شريكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُتَدَا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ السّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ الله السّلامُ عَلَيْكَ يا أمير المؤمنين السّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمة الزهراء سَيْدَةَ نِسَاء العالمينَ السَّلام عَلَى الحسن والحسين سيده شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السّلامُ عَلَيْكِ يا زوجة وحتى سُول اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يا عزيزة الزهراء السلام عَلَيْكِ يا أم البدو والسواطع يا فاطمة بنت حزام الكلابية المكناة به أمر البنين ورحمة الله وبركاته ، أَشْهَدُ اللهَ وَرَسُولَهُ أَنكِ جاهات | في سبيل اللهِ إِذْ ضَخَيتِ بِأَوَلا دِل دُونَ الحُسَيْنِ ابْنِ بِنْتِ سُول الله و عَبدَتِ الله مُخلصة له الدين بولايكِ لِلائمة المعصومينَ وَصَت على تلك الرزية العظيمَةِ وَاحْتَسَبْتِ ذَلِكَ عِندَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ وازرت الإمام على بن ابي طالب عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الحَنِ وَالشَّدائِدِ والمصائب وكنت في قمة الطاعَةِ وَالْوَفَاءِ وَأَنَّكِ أَحْسَنُ الكفالة
AUD-20220117-WA0002.mp3
14.81M
صوت شنیدنی ۱۲ دقیقه
داستان حضرت ام البنین سلام الله علیها
حاج آقا دارستانی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🚨 هزینهی مقاومت نکردن و تسلیم شدن در برابر دشمن
⚠️ سوریه بدون اینکه حتی یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک کند، بار سنگین هزینهٔ یک جنگ تمام عیار را به دوش کشید.
🛑 این هزینههای تحمیلی منجر به نابودی زیرساختها و لگدمال شدن عزت و اقتدار این کشور شد.
🔴 علاوه بر این، بخش قابل توجهی از خاک سوریه بهطور رسمی به اشغال درآمد، که صدمات جبرانناپذیری به حاکمیت ملی و روحیه مردم وارد کرد.
🛡 شاید سوریه با صرف نصف این هزینه میتوانست، بهطور عزتمندانه و مقتدرانه در برابر اسرائیل ایستادگی کند و از منافع و حقوق خود دفاع کند.
✔️ بار دیگر عملا ثابت شد که همواره هزینه سازش و تسلیم در برابر دشمن، به مراتب بیشتر از هزینهٔ مقاومت است.
🏳 تاریخ نشان داده است که فرار از مقاومت نه تنها به امنیت نمیانجامد، بلکه عزت و اقتدار ملتها را نیز به خطر میاندازد.
🏷 #سوریه #هزینه_سازش #مقاومت
غربال پایانی.mp3
3.17M
☑️ علت مشکلات امّت، غربال شدن مومنین از دیگران و پاک شدن وجود مؤمنین است.
🎙 آیت الله حائری شیرازی (ره)
🔸 طهارت مال و خوراک، لازمه رسیدن به محضر امام زمان (عج) است.
🔸 گرفتاری های این روزهای امت برای این است که وجود مؤمنین امت به تدریج از ناخالصی ها پاک شود و خوب و بد امت از هم جدا شوند.
اهل دنیا بروند یک طرف و اهل آخرت بروند یک طرف.
🔸 پس از غربال شدن مؤمنین از بقیه امت و تصفیه شدن ناخالصیهای وجود مومنین، مؤمنین آمادگی رسیدن خدمت امام زمان (عج) را پیدا خواهند کرد.
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #ظهور #غربال_پایانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیامبر (ص) و ۷۰ هزار ملک در #تشییع جنازه اش حضور داشتند اما فشار #قبر بسیار سختی داشت😱
دلیلش چه بود⁉️🤔
انتشارپستثوابجاریه درپی دارد
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 آیا میدانستید انسان در آخرت خدا را میبیند!
🎙استاد محمدی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
روایت دلدادگی قسمت۱۲۵🎬: فرهاد سرش را پایین آورد و با لحنی که سعی می کرد آرام باشد گفت : این چه خبر
روایت دلدادگی
قسمت۱۲۶🎬:
شاهزاده فرهاد که سخنان شاهدی را که با چشم خود، سرنگون شدن فرنگیس را در رودخانه دیده بود ،شنید و همانطور که از عصبانیت دندان بهم می سایید و زیر لب ، بد و بیراه نثار بهادر خان می کرد، دستور داد که وجب به وجب رودخانه و اطرافش را تا فرسنگ ها دورتر بگردند.
بعد از چندین شبانه روز جستجو ، هیچ اثری از فرنگیس نیافتند ، گویی اصلا دختری به اسم فرنگیس نبوده ... و از طرفی هیچ خبری هم از بهادرخان نبود ، احتمالا این روباه مکار بعد از آن عمل وحشتناک ،فرار را بر قرار ترجیح داده و به جایی دیگر رفته تا از انظار مردم و دولتیان به دور باشد
فرهاد ، با دلی غمگین و روحی شکسته به خراسان برگشت و هر آنچه را که اتفاق افتاده بود بیان کرد و با مِن مِن واقعیت مطلب را گفت و تاکید کرد ، دیگر نباید منتظر بود که فرنگیس زنده باشد، چون اگر زنده بود آنها ردی از او بدست می آوردند ، او با خود می اندیشید ، براستی که فرنگیس طعمهٔ آب شده و در دم خفه شده و احتمالا بدنش هم جایی در روی این کره خاکی ، خوارک حیوانات کوه و کمر می شود.
بعد از برگشتن فرهاد ، مراسم ختم بسیار باشکوهی برای فرنگیس برگزار شد و روح انگیز این مادر زجر کشیده ، مانند انسان های مجنون به حرم امام رضا علیه السلام رفت و خود را با زنجیری به ضریح متصل کرد و با امام خودش درددلها می کرد و عهد نمود تا خبر درستی ازفرنگیس نرسد حرم را ترک نخواهد کرد و به خانه باز نمی گردد...
ادامه دارد....
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨💦
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
روایت دلدادگی
قسمت ۱۲۷🎬:
ابو مرتضی ، حاکم کوفه که مردی فهمیده و دنیا دیده بود و هیجان روحی این پسرک قاصد را که عجیب به دلش می نشست ،دید .
دانست که او دلش در گرو مهر کسی افتاده که دل عالم امکان در گرو مهر اوست ، پس صلاح ندید که او را مجبور به ماندن کند و علی رغم ،خواهش همسرش مبنی بر نگه داشتن سهراب در قصر کوفه ، سهراب را به همراه چند سرباز راهی مسجد سهله کرد.
اما چند تن دیگر را نیز مأمور کرد تا مخفیانه تمام حرکات سهراب را زیر نظر بگیرند و هر کجا که رفت با او باشند و درضمن وسایل رفاه و وعده های غذایی او را به طریقی که خودش نداند از کجا می رسد برای او فراهم نمایند.
سهراب سرشار از حس خوب دیدار ،سوار بر رخش ، این اسب راهور و یار قدیمی به همراه دو نفر سرباز در تاریکی شب بعد از خواندن نماز و صرف شام در خدمت حاکم و همسرش که کاملا مشخص بود به او لطفی ملموس داشتند، به سمت مسجد سهله حرکت نمود.
هوای شب که به صورتش می خورد ، او را سرحال تر می آورد ، او با چشم دوختن به ستارگان آسمان که گویی هر کدام در دل خویش رازی نهفته داشتند با خود می گفت: براستی که شب آفریده شده برای آرامش و یا به قول درویش رحیم، شب خلق شده برای عبادت ، برای در محضر خدا بودن و تلاش برای گلچین کردن روزها و نعماتی که قرار است در روز برای ما مقدر شود.
راه تاریک بود اما دل مسافر این راه روشن روشن می نمود.
بالاخره بعد از ساعتی سوارکاری که با سرعت و اشتیاق می گذشت ، به مسجد سهله رسیدند.
سهراب از عجله ای که برای دیدار داشت ، مانند انسان های مجنون ، خود را از اسب به زیر انداخت ، همراهش افسار اسب را گرفت و سهراب اصلا نفهمید که رخش این اسب زیبا و دوست داشتنی اش را به کجا می برد...
او فقط می خواست به آن فرشته نجاتش برسد....همین...
اما نمی دانست که در مسیر عشق پای گذاردن کار هر کس نیست....و سختی ها پیش رو داری تا به آن دلدار دل آرا برسی...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
روایت دلدادگی
قسمت۱۲۸🎬:
سهراب هراسان وارد مسجد سهله شد، در نور کم فانوسی که جلوی محراب گذاشته بودند ، تک و توک افرادی را دید که مشغول عبادت هستند.
همانطور که زانو هایش می لرزید و با خود فکر می کرد ،یکی از این افراد، همان فرشته ایست که به دنبالش به اینجا کشیده شده است ، جلو رفت .
کنار هر کس که می رسید اندکی تعلل می کرد و خوب چهره اش را می نگریست ، تک تک افراد را نگاه کرد ، اما هیچ کدام آن دلدار دلارای این روزهایش نبود.
فقط یک نفر مانده بود که هنوز او را ندیده بود.
سهراب خیره به محراب و آخرین نفر بود که از پشت سر او را می نگریست ، ناگاه با صدای مردی که در کنارش نشسته بود به خود آمد : آهای جوان ، گویا دنبال کسی هستی ؟
سهراب که حالا متوجه مرد میانسال کنارش که با زبان عربی غلیظ با او صحبت می کرد شد ، خم شد و کنارش زانو زد و همانطور که دست او را که به سمتش دراز شده بود و نشانه دوستی بود ، در دست می گرفت و می فشرد گفت : راستش..راستش ..دنبال کسی می گردم ، نام و نشانش را نمی دانم اما به من گفته که اگر روزی خواستار دیدارش شدم ، در این مکان او را بیابم...مسجد سهله....فکر می کنم او امام جماعت این مسجد باشد...
مرد عرب ، آهی کشید و گفت : عجب...پس تو دنبال کسی هستی که اورا نمیشناسی...من و تو با هم شباهتی داریم ،اخر من هم به دنبال شخصی خاص مدتهاست معتکف این مسجد شده ام و نیت کرده ام تا چهل روز به عشق دیدن رویش در اینجا بمانم ،اما فرق من با تو در این است که من نام و نشان آن یار غایب از نظر را می دانم و تو نام و نشان کسی را که تو را به خود دعوت کرده نمی دانی...
سهراب که سخنان این مرد بر دلش نشسته بود ،لبخندی زد و گفت : چه جالب...می شود بگویی شما به دنبال چه کسی به اینجا آمدید و سؤال دومم هم این است که آیا امام جماعت این مسجد را می شناسی؟
مرد لبخند محزونی زد و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت : من به دنبال ان غایب همیشه حاضرم ، من به دنبال آن یاری رسان درماندگانم ، من به دنبال آن یار در راه ماندگانم ، من به دنبال آن بیابان گرد دورانم ، من به دنبالم مولایم صاحب الزمانم ...
سهراب از حرفهای این مرد انگار چیزی درون دلش به گردش درآمده بود ، گویی او با حرفهایش نشانی همان مردی را می داد که الان سهراب با تمام وجود، محو او شده بود و اخر کلام مرد را با خود تکرار کرد«صاحب الزمان»...به نظرش بسیار آشنا می آمد....می خواست حرفی بزند و احساساتش را بروز دهد که مرد عرب همانطور که اشک چشمانش را پاک می کرد به سمت محراب اشاره نمود و گفت : اگر به دنبال امام جماعت این مسجد هستی ، آن مردی که نزدیک محراب مشغول راز و نیاز است، همان کسی ست که به طلبش آمدی...
سهراب که با شنیدن این حرف ، رشتهٔ افکارش پاره شده بود و اصلا یادش رفت چه می خواهد بگوید از جا بلند شد و شتابان به سمت محراب رفت...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨💦
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c