eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
296 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 💢 بندگی پیامبر صلی الله علیه و آله پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ گاه مثل بزرگان و پادشاهان رفتار نمی کرد و غذا نمی خورد بلکه همیشه در کمال سادگی بر زمین می نشست و مانند محرومان غذا می خورد. روزی نشسته بود و مثل همیشه با سادگی غذا می خورد، زنی که از آنجا می گذشت، پیامبر را دید که همچون کارگران ساده، روی زمین نشسته و غذا می خورد. وی از اینکه حضرت تنها و ساده نشسته و غذا می خورد، تعجّب کرد و گفت؛ «ای محمّد! تو مانند برده غذا می خوری و ماننده برده می نشینی؟!» محمّد صلی الله علیه و آله با همان سادگی، بدون اینکه احساس حقارت کند، فرمود «من بنده هستم و کدام بنده از من بنده تر است.» (فروغ کافی، ج 2 ،ص 217.) 💢 بهترین سرمایه روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع اصحاب خود نشسته بود، در همان لحظات این آیه شریفه نازل شد؛ «آنان که طلا و نقره (پول رایج زمان خود) را ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند، مژده بده عذابی دردناک را.» وقتی که حضرت آیه شریفه را دریافت کرد و فهمید، بلافاصله سه بار فرمود؛ «نابود باد طلا و نقره». اصحاب که دور پیامبر نشسته بودند، در فکر فرو رفتند. عمر سکوت را شکست و از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد؛ یا رسول اللّه ! پس چه مال و سرمایه ای را برای خود بگیریم و جمع کنیم؟ پیامبر فرمود؛ «زبان ذاکر (ذکر کننده)، قلب شاکر (شکرگزار) و زن با ایمان و کمک کار در دین». سوره توبه، 34 تفسر مجمع البیان، ص 266؛ تفسیر صافی، ج 1 ،ص 699. 💢 انفاق در پایان عمر ایام آخر زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله بود و ایشان در بستر بیماری خوابیده بود، به یاد آورد که مدّتی پیش از این، مختصر پولی به عایشه سپرده بود تا نگهدارد. در حالی که سخت بیمار بود و مرتب بیهوش می شد، از عایشه تقاضا کرد تا آن پول را که شش یا هفت دینار بود، به محتاجان بدهد. پس از آن باز بیهوش شد. وقتی که به هوش آمد، خطاب به عایشه فرمود؛ «آیا آن پول را به نیازمندان رساندی؟» عایشه گفت؛ آن را هنوز به کسی نداده ام. حضرت اصرار نمود و پول را آورد و برای علی علیه السلام فرستاد تا به نیازمندان برساند. وقتی که آن پول برای علی علیه السلام فرستاده شد و پیامبر هم اطمینان حاصل نمود، آنگاه فرمود؛ «اکنون آسوده شدم، چون شایسته نبود پیش پروردگار خویش بروم در حالی که این اندازه مال نزد من باشد». السّیرة الحلبیة، ج 3 ،ص 39. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c