🌹 منتظران ظهور 🌹
🌸🍃🌸🍃 #قصه_دویست_و_چهل_و_پنجم 💢 معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در سال 12 بعد از بعثت، در شب 27 ر
🌸🍃🌸🍃
#قصه_دویست_و_چهل_و_ششم
پس جبرئیل به همراه پیامبر به آسمان دنیا صعود نمود و دربان آسمان که اسماعیل نام داشت و
هفتاد هزار ملک تحت فرمان او بود، بعد از استفسار از جبرئیل و سوال از نام حضرت، درب
آسمان را باز نمود و پیغمبر به او سلام کرد و او جواب داد. پیامبر صلی الله علیه و آله برای او
طلب مغفرت کرد و او نیز برای حضرت طلب مغفرت کرد و همگی به پیامبر تبریک و تهنیت گفتند
و از ورود ایشان مسرور شدند، مگر یک نفر که احترام نمود ولی بسیار بد صورت و خشمگین
بود.
پیامبر از جبرئیل پرسید: او کیست؟ عرضه داشت؛ این ملک، نگهبان جهنم است که هرگز
نخندیده و هر روز خشمش زیادتر می شود. پیامبر به او سلام کرد و او با بشارت به بهشت
جواب داد و حضرت به توسط جبرئیل از او خواهش نمود که جهنم را به او ارائه دهد و او دری از
درهای آن را باز کرد و از آن شعله ای بیرون آمد که فَوَران داشت و بلند
شد تا به آسمان رسید و پیامبر خواهش کرد که به حال اول برگردد.
آنگاه مرد تنومند و گندمگونی را مشاهده فرمود که ارواحی را به نظر او می رساند و جبرئیل
عرضه داشت؛ این آدم ابوالبشر است که ارواح اولادش را به نظر او می رسانند.
پیامبر به او سلام کرد و او جواب داد و خیر مقدم گفت. بعد ملکی را دید در جایی نشسته و در
دستش لوحی از نور و بر آن خطی نوشته شده که به آن نظر می کند و به جانب راست و چپ
خود توجهی ندارد و غمگین و اندوهناک است. جبرئیل عرضه داشت؛ این ملک الموت است.
پیامبر بر او سلام کرد و جبرئیل حضرت را معرفی کرد و او جواب داد و گفت؛ بشارت باد تو را به
اینکه من هر خیری را در امت تو مشاهده می کنم و پیامبر حمد و شکر الهی را به جای آورد.
پس از آن حضرت گروهی را مشاهده نمود که در مقابلشان سفره هایی است و در آن گوشت
تازه و گندیده موجود است و آنها به گوشت های تازه دست نمی زنند و از گوشت های فاسد
می خورند. از جبرئیل سؤال کرد؛ اینها که هستند؟ عرضه داشت؛ اینها کسانی از امت تو
هستند که مال حلال را گذاشته و مال حرام می خورند.
بعد از آن جماعتی را مشاهده نمود که لبهای آن مانند لب شتر درشت و آویخته بود و از گوشت
پهلوی خودشان بریده و به دهانشان می انداختند. از جبرئیل پرسید که اینها چه کسانی
هستند؟ گفت؛ اینها کسانی هستند که عیب جویی و عیب گویی از مردم می کنند.
بعد از آن جماعتی را مشاهده نمود که سرشان را با سنگ می کوبند و خرد می کنند. پرسید
اینها کیستند؟ گفت؛ اینها کسانی هستند که نماز عشاء را ترک می کنند.
سپس گروهی را دید که آتش در دهانشان می ریزند و از مقعدشان بیرون می آید. پرسید؛ اینها
کیستند؟ گفت؛ اینها کسانی هستند که مال اطفال یتیم را به ستم می خورند.
سپس گروهی از ملائکه را مشاهده نمود که تمام اجزاء بدنشان حمد و تسبیح خدا می کرد و
از هر جانبی صداهای مختلف به گریه خوف الهی از آنها بلند بود. جبرئیل عرضه کرد؛ اینها به
همین کیفیت خلق شده اند و هیچ یک از اینها با آنکه پهلوی یکدیگرند با هم صحبت نکرده اند.
پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها سلام کرد و آنها با اشاره سر جواب دادند و جبرئیل حضرت را
به آنها معرفی کرد و امر نمودشان که با او سخن بگویند و آنها به حضرت سلام کردند و بشارت
به خیر و خوبی در حق او و اُمتش دادند.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c