eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.6هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
26.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 *اللهم صل على محمد و آل محمد* 🌸 پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند : 🍀 *هر كس براى كسب رضايت خدا و آگاهى در دين قرآن بياموزد، ثوابى مانند همه آنچه كه به فرشتگان و پيامبران و رسولان داده شده، براى اوست.* 📚 وسائل الشيعه، ج6، ص184، ح7683 🥀🥀🥀🥀🥀 🍀 تلاوت امروز شنبه را هدیه می کنیم به محضر پیامبر رحمت، *حضرت محمد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)* 💎 قرآن صفحه ۴۳۶ عثمان طه صوت ترتیل و ترجمه قرآن https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
این دعاهای زیبا تقدیم به شما هم گروهی های ....💕 🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖 اللّهُمّ
این دعاهای زیبا تقدیم به شما هم گروهی های ....💕 🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖 اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن 📖اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن ‎‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺حلول ماه مبارک ربیع الثانی برشماهمراهان گرامی 🌹تهنیت باد🌹 🌹اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ 🌹آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ 🌸صدقه ونماز اول ماه فراموش نشود ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهدای عزیز فراجا... فرماندهی نیروی انتظامی کشور، هزاران شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است؛ شهدایی که سینه‌ستبر کردند در برابر هر آنچه نامردی، وقاحت و رذالت است از دشمن بعثی گرفته تا اشرار، قاچاقچی یا سارق. آنها که کم‌حرف می‌زنند و بسیار عمل می‌کنند، گمنام می‌مانند و در سکوت، شهادت نصیبشان می‌شود؛ یک روز در غربت و کنار مرز، روز دیگر به دست سارقان و آدم‌رباها در همین حوالی و نزدیک ما در کوچه پس‌کوچه‌های شهر و روزی دیگر، خون تنشان آسفالت خیابان‌ها را نشان‌دار می‌کند. شهدای فراجا، ایستادن را کنج دلمان قاب کرده و غیرت و عزت را برایمان ردیف کرده‌اند. آنان تشنگی‌شان را با شهادت سیراب کرده‌ و امنیت را در نهایت صلابت برایمان به ارمغان آورده‌اند. دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 ✅ هفته نیروی انتظامی و فراجا(فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) را بر همه سبزپوشان و دلاورمردان و خواهران سختکوش و حافظان امنیت تبریک می‌گوییم. ⬅️امنیت اتفاقی نیست. #شهید_فراجا #هفته_نیروی_انتظامی #منتظران_ظهور ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلیییییی دوست دارمممم💚 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
خانواده آسمانی 80.mp3
10.63M
۸۰ ✍ و ... رسیدیم به حرف آخر؛ اولین قدم برای حفظ سلامت روح، و گشودن دروازه‌های غیب؛ "مدیریت بدن" است! مراقب بدنی باش، که مرکَبِ پروازِ تو، تا خودِ خداوند است! ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
قرب به اهل بیت ۲.mp3
15.52M
غیب، یعنی آنچه وجود دارد ولی دیده نمی‌شود! اهل بیت علیهم‌السلام نیز از مصادیق غیب هستند. √ مژده اینکه: غیب قابل دسترسی و مشاهده است! ولی شرط دارد. مجموعه (علیهم‌االسلام) ۲ | @montazeraan_zohorr
شهید سیدحسن‌نصرالله در خاطره‌ای زیبا می‌گوید: 😓 دورانی بود که در شرایط سختی بودیم و احساس می‌کردم بار روی دوشم بیش ازحد توانم است. به ایران آمدم خدمت حضرت آقا رسیدم. به ایشان گفتم: «آقاجان! من چه کار کنم؟» حضرت آقا فرمودند: «تو که هنوز جوانی و کل مَحاسِنت سیاه! من از خستگی‌هایم چه بگویم با این محاسن سفیدم». ♻️ بعد فرمودند: «طبیعی است که انسان در حرکتش با نامردی‌ها، سختی‌ها و خطرات مواجه شود... برای هر آنچه می‌خواهیم، ما خدا را داریم! ما محتاج دیگران نمی‌شویم. والله از مهربانی و لطفش به ما، به ما اجازه داد که در هر زمانی و هر مکانی و هر حالی او را صدا کنیم و مخاطب قرار دهیم و با او صحبت کنیم. برای همین زمانی که احساس خستگی کردی یا هر حس بدی پیدا کردی، وارد یک اتاق شو، ۵ دقیقه یا ۱۰ یا ۱۵ دقیقه، باخدا صحبت کن؛ تنها... این را از تجربه می‌گویم، امتحان کن و خواهی دید». 🔻 شهید سیدحسن نصرالله🌷ادامه می‌دهد: از آن زمان من این کار را در حد توان انجام می‌دهم و برکاتی در این دستورالعمل یافتم چون هر زمان سختی برسد، وقتی پناه ببریم به این روش، به زودی درهای برکت باز می‌شود. مهم‌ترین دارایی ما در جنگ ۳۳ روزه همین بود... شهید سیدحسن نصرالله🌷در پایان گفت: «خداوند کریم است. خیلی کریم». ⬇️⬇️ @montazeraan_zohorr
سکوت و جدل 25.mp3
4.54M
25 🔻حفظ زبان، عین عمل بقرآن است. بدون نگه داشتــن زبان، محال است انسان به باطن قرآن راه پیدا کند. ❌نَفْسِ خلوت: قرآن را بهتر میفهمد، و بهتر عمل می کند @montazeraan_zohorr
🌸🍃🌸🍃 حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟. عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم. مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام. مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود. عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن. ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد. عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم. مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد. عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی. مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید. عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟ مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر ١٣ص٥٩ @montazeraan_zohorr
انسان شناسی ۱۸۳.mp3
10.83M
۱۸۳ ✔ چرا بعضی چشم‌ها، دائماً در حالِ کشف و رؤیت زیبائی‌های خدایند، ✘و بعضی دیگر کور و کَر از کنار اعجازهای خدا می‌گذرند؟ - تفاوت چشمها، از کجا منشاء می‌گیرد؟ @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مست آمدم اي پير كه مستانه بميرم مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم شمعی و طواف حرمی بود که می خواست پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست @montazeraan_zohorr . ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 094.mp3
3.94M
فرق بسیار است... میان کسی که امروز خودش را به لشکر تو می رساند؛ تا کسی که بعداز آغاز حکومت جهانی ات به تو می پیوندد. آیا شعار امروزِ من نیز هست؟ @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی (قسمت اول) 🔻جناب علی بن مهزيار فرمود: ▫️بيست بار با قصد اين كه شايد به خدمت حضرت صاحب الامر (ع) برسم، به حج مشرف شدم، اما در هـيـچ كـدام از سفرها موفق نشدم. تا آن كه شبی در رختخواب خود خوابيده بودم، ناگاه صدايی شنيدم كه كسی می‌گفت: 🔸ای پسر مهزيار، امسال به حج برو كه امام خود را خواهی ديد. ▫️شادان از خواب بيدار شدم و بقيه شب را به عبادت سپری كردم. صبحگاهان، چند نفر رفيق راه پيدا كردم، و به اتفاق ايشان مهيای سفر شدم و پس ازچندی به قـصـد حـج براه افتاديم. در مسير خود وارد كوفه شديم. جستجوی زيادی برای يافتن گمشده ام نـمـودم، امـا خـبـری نـشـد، لذا با جمع دوستان به عزم انجام حج خارج شديم و خود را به مدينه رسـانـديـم. چـنـد روزی در مدينه بوديم. باز من از حال صاحب الزمان (ع) جويا شدم، ولی مانند گـذشـتـه، خـبـری نيافتم و چشمم به جمال آن بزرگوار منور نگرديد. مغموم و محزون شدم و تـرسـيـدم كـه آرزوی ديـدار آن حـضـرت بـه دلم بماند. با همين حال به سوی مكه خارج شده و جستجوی بسياری كردم، اما آنجا هم اثری به دست نيامد. حج و عمره ام را ظرف يك هفته انجام دادم و تمام اوقات در پی ديدن مولايم بودم. روزی مـتـفـكـرانـه در مسجد نشسته بودم. ناگاه در كعبه گشوده شد. مردی لاغر كه با دوبرد (لباسی است) مُحرم بود، خارج گرديد و نشست. دل من با ديدن او آرام شد. به نزدش رفتم. ايشان برای احترام من، برخاست. مرتبه ديگر او را در طواف ديدم. گفت: 🔸اهل كجايی؟ ▫️گفتم: 🔹اهل عراق. ▫️گفت: 🔸كدام عراق (1)؟ ▫️گفتم: 🔹اهواز. ▫️گفت: 🔸ابن خصيب را می‌شناسی؟ ▫️گفتم: 🔹آری. ▫️گـفـت: 🔸خدا او را رحمت كند، چقدر شبهايش را به تهجد و عبادت می‌گذرانيد و عطايش زياد و اشك چشم او فراوان بود. ▫️بعد گفت: 🔸ابن مهزيار را می‌شناسی؟ ▫️گفتم: 🔹آری، ابن مهزيار منم. ▫️گفت: 🔸حياك اللّه بالسلام يا اباالحسن (خدای تعالی تو را حفظ كند). ▫️سپس با من مصافحه و معانقه نمود و فرمود: 🔸يا ابا الحسن، كجاست آن امانتی كه ميان تو و حضرت ابو محمد (امام حسن عسكری (ع)) بود؟ ▫️گفتم: 🔹موجود است. ▫️و دست به جيب خود برده، انگشتری كه بر آن دو نام مقدس محمد و علی نـقش شده بود، بيرون آوردم. همين كه آن را خواند، آن قدر گريه كرد كه لباس احرامش از اشك چشمش تر شد و گفت: 🔸خدا تو را رحمت كند يا ابا محمد (امام حسن عسكری (ع)) ، زيرا كه بهترين امت بودی. پروردگارت تو را به امامت شرف داده و تاج علم و معرفت بر سرت نهاده بود. ما هم به سوی تو خواهيم آمد. ▫️بعد از آن به من گفت: 🔸چه را می‌خواهی و در طلب چه كسی هستی، يا اباالحسن؟ ▫️گفتم: 🔹امام محجوب از عالم را. ▫️گفت: 💡🔸او محجوب از شما نيست، لكن اعمال بد شما او را پوشانيده است. برخيز به منزل خود برو و آمـاده باش. وقتی كه ستاره جوزا غروب و ستاره های آسمان درخشان شد، آن جا من در انتظار تو، ميان ركن و مقام ايستاده ام. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحات ۵۹ تا ۶۳ (1) عراق در اصطلاح گذشتگان به دو جا گفته می‌شده: اوّل، عراق عرب؛ يعنى همين كشورى كه معروف است. دوم، عراق عجم كه به بخشهایى از مركز ايران؛ يعنى محدوده‏اى شامل كرمانشاهان، همدان، ملاير، اراك، گلپايگان و اصفهان گفته می‌شده است. 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی 🏷 قسمت دوم 🔻ابـن مـهـزيـار می‌گـويد: ▫️با اين سخن روحم آرام شد و يقين كردم كه خدای تعالی به من تفضل فـرمـوده است، لذا به منزل رفته و منتظر وعده ملاقات بودم، تا آن كه وقت معين رسيد. از منزل خارج و بر حيوان خود سوار شدم، ناگاه متوجه شدم آن شخص مرا صدا می‌زند: 🔸يا اباالحسن بيا. ▫️به طرف او رفتم. سلام كرد و گفت: 🔸ای برادر، روانه شو. ▫️و خودش براه افتاد. در مسير، گاهی بيابان را طی می‌كرد و گـاه از كـوه بالا می‌رفت. بالاخره به كوه طائف رسيديم. در آن جا گفت: 🔸يا ابا الحسن، پياده شو نماز شب بخوانيم. ▫️پياده شديم و نماز شب و بعد هم نماز صبح را خوانديم. بـاز گفت: 🔸روانه شو ای برادر. ▫️دوباره سوار شديم و راههای پست و بلندی را طی نموديم، تا آن كه بـه گـردنـه ای رسـيـديـم. از گردنه بالا رفتيم، در آن طرف، بيابانی پهناور ديده می‌شد. چشم گشودم و خيمه ای از مو ديدم كه غرق نور است و نور آن تلالويی داشت. آن مرد به من گفت: 🔸نگاه كن. چه می‌بينی؟ ▫️گفتم: 🔹خيمه ای از مو كه نورش تمام آسمان و صحرا را روشن كرده است. ▫️گفت: 🔸منتهای تمام آرزوها در آن خيمه است. چشم تو روشن باد. ▫️وقـتـی از گردنه خارج شديم، گفت: 🔸پياده شو كه اين جا هر چموشی رام می‌شود. ▫️از مَركب پياده شديم. گفت: 🔸مهار حيوان را رها كن. ▫️گفتم: 🔹آن را به چه كسی بسپارم؟ ▫️گفت: 🔸اين جا حرمی است كه داخل آن نمی‌شود، جز ولی خدا. ▫️مهار حيوان را رها كرديم و روانه شديم، تا نزديك خيمه نورانی رسيديم. گفت: 🔸توقف كن، تا اجازه بگيرم. ▫️داخل شد و بعد از زمانی كوتاه بيرون آمد و گفت: 🔸خوشا به حالت كه به تو اجازه دادند. ▫️وارد خـيـمـه شـدم. ديـدم اربـاب عـالم هستی، محبوب عالميان، مولای عزيزم، حضرت بقية اللّه الاعـظـم، امام زمان مهربانم روی نمدی نشسته اند نطع (2) سرخی بر روی نمد قرار داشت، و آن حضرت بر بالشی از پوست تكيه كرده بودند. سلام كردم. بـهـتـر از سـلام من، جواب دادند. در آن جا چهره ای مشاهده كردم مثل ماه شب چهارده، پيشانی گـشـاده با ابروهای باريك كشيده و به يكديگر رسيده. چشمهايش سياه و گشاده، بينی كشيده، گونه های هموار و برنيامده، در نهايت حسن و جمال. بر گونه راستش خالی بود مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده باشد. موی عنبربوی سياهی داشت، كه تا نزديك نرمه گوش آويـخـتـه و از پـيشانی نورانی اش نوری ساطع بود مانند ستاره درخشان، نه قدی بسيار بلند و نه كوتاه، اما كمی متمايل به بلندی داشت. آن حضرت روحی فداه را با نهايت سكينه و وقار و حياء و حسن و جمال، زيارت كردم، ايشان احوال يـكايك شيعيان را از من پرسيدند. عرض كردم: 🔷 آنها در دولت بنی عباس در نهايت مشقت و ذلت و خواری زندگی می‌كنند. ▫️فـرمـود: 🔶 ان شـاءاللّه روزی خـواهد آمد كه شما مالك بنی عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گـردنـد. 🏷