✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍️فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال میکرد، چارهای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند.
اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی میکرد، زیر تازیانه و چکمههای جلادان خونآشام، به هلاکت میرسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل میکرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچهاش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت: آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمیبینی این طاغوت زورگو با ما چه میکند؟
چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند) آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران میباشیم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://chat.whatsapp.com/C3Ct4cdjemDCg4E2czu98m
*👌عبـــادتــــ عـــاشقــانـــه*
*🔆پيغمبر اكرم در -حديثی- فرمود:*
*«طوبى لمن عشق العبادة و عانقها» (كافى، ج 2/ ص 83 ): خوشا به حال افرادى كه به عبادت عشق مىورزند و آن را در آغوش مى گيرند.*
*✍در اين حديث، رسول اكرم مى خواهد بفرمايد تنها كسانى از ثمرات و نتايج عالى عبادت بهره مند مى گردند كه عبادت را طورى انجام دهند كه قلب آنها عاشقانه عبادت را انتخاب كند و بپذيرد.*
*🔸خوب عبادت كردن و از مواهب آن بهره مند شدن حساب و قاعده و به اصطلاح مكانيسمى دارد و مربوط است به حسن مديريّت خود؛ يعنى خود را، احساسات خود را، عواطف خود را، غرايز خود را*
*🔹و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره كردن. دل و احساس و عاطفه از هر چيز ديگر بيشتر نيازمند به مديريّت صحيح است.*
*📕مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مديريت و رهبرى در اسلام(امدادهاى غيبى در زندگى بشر))، ج3،
*:🆔:جهت عضویت درگروه:⬇: ️*
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
*سرگذشتارواحدرعالمبرزخ🔥*
(قسمتپنجمــــ)
سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵)
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀
🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍🏻ادامه دارد
*📲*جهت عضویت در گروها*
💠💠💠💠💠💠
*عالم پس از مرگ*( ۱)
https://chat.whatsapp.com/D8PitdsCWGR0djKCNx1hZD
💫💫💫💫💫
*عالم پس از مرگ*( ۲)
https://chat.whatsapp.com/GKcw3FHpmt1AzfKkvR87CT
💫💫💫💫💫💫
*عالم پس از مرگ*( ۳)
https://chat.whatsapp.com/F2kEHiJzOPP7GNh9InFsDv
💫💫💫💫💫💫
*عالم پس از مرگ*(۴)
https://chat.whatsapp.com/EwYE06FwBEjHGusHUMe6Xv
💫💫💫💫💫
*عالم پس از مرگ*(۵)
https://chat.whatsapp.com/L2bAdHzLRg5BkqeX6T74EZ
💫💫💫💫💫💫
*عالم پس از مرگ*(۶)
https://chat.whatsapp.com/CohlFbaes8B9CIoIvFsqIN
💠💠💠💠💠💠
*🌹مطالب گروهای عالم پس از مرگ مشترک*🌹
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شرح_3دقیقه_در_قیامت جلسه21قسمت1
ازکلام🎤:#استاد_امینی_خواه
.....من از کودکی وقبل ازبلوغ به نمازاهمیت میدادم ونمازم راهمیشه میخواندم. ..
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
#از کرونا تا بهشت #قسمت ۱۱۸ 🎬: ناگهان رعدبرقی دراسمان به درخشیدن گرفت واسمان از وسط به دونیم شد و
#از کرونا تابهشت
#قسمت۱۱۹ 🎬:
باورم نمیشد,به خدا خودش بود,حاج قاسم عزیزمان,این دلاورمرد همیشه درصحنه,امده بود تا دلاوریهایش را در رکاب حضرت تکمیل کند,اری امده بود تا به وعده اش مبنی بر ازادی قدس عمل نماید ...
اشک شوق از دیدگانم روان شد درحالیکه دست علی را میکشیدم ,خودم را به جلو میبردم تا کمترین فاصله را با میهمانان تازه رسیده داشته باشم,من که فکر میکردم ارزوی دیدار محضر حاج قاسم رابه گور خواهم برد ,اینک این مرد الهی را درجلوی چشمانم به وضوح میدیدم که نا گهان صدای عیسی مسیح دربلندگو پیچید:
ای مردم عالم که مرا درجای جای دنیا مستقیم وازطریق امواج میبینید همانا من عیسی مسیح فرزندمریم بنت عمران هستم روزگاری دشمنان قصدکشتن مرا داشتند اما به امرخداوند شخص دیگری که شباهتی با من داشت وازخیانتکاران بود بر دار رفت ومن به امر خداوند به اسمان عروج کردم,خداوند وجود مرا ذخیره ای قرار داد برای این روزها وبرپایی حکومت الله وکمک به برادرم حضرت مهدی عج,هان ای دنیا بدانید من عیسی مسیح پیامبر اولاالعزم خداوند ,اقرار میکنم که انجیل کتاب منسوب به من مقدمه ای برای قران است وقران تکمیل شده ی کتب قبلی آسمانی است.
ان کس که اسلام ومحمدص ومهدی عج,را پذیرفت,همه ی ادیان راستین را پذیرفته وبه تمامی انبیا معتقدشده وکسی که زمان اسلام را درک کرده اگر به ادیان قبل از اسلام اکتفا کند ,ایمانش ناقص است ودربرابر ان مسوول است وباید اسلام را پذیرفته وبه قران معتقد گردد زیرا هرکتاب الهی ناسخ کتابهای قبلی میباشد وبعضی احکام وفروع انها منسوخ نموده وحکم دیگر میاورد.
پس,بدانید من عیسی مسیح به دین اسلام هستم ومهدی عج ,امام من است ,پس هرکس مرا به پیامبری قبول دارد به اسلام دراید که راز کمال وخوشبختی دران است ,وسپس دستانش را به اسمان بلند کرد وفرمودند:اشهدان لااله الله واشهدان محمد رسول الله واشهدان علی ولی الله ....
صدای حضرت عیسی با صدای,اذان ظهر درهم امیخت وفضای مسجد را فوق العاده روحانی نمود..
#ادامه دارد..
🖊 به قلم...ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
#از کرونا تابهشت
#قسمت ۱۲۰ 🎬:
همه باهم همراه با حضرت عیسی مسیح ع ,درمسجدالاقصی ,پشت سر بقیه الله نمازمان را به امامت ایشان اقامه کردیم...
واقعا مثل یک رویا بود...باورکردنی نبود ,به گمانم در اخرت,این مکان مقدس ,یکی ازمدالهای افتخارش همین اقامه ی نماز منجی دنیا ویارانش باشد.
بعداز نماز کل شهر بیت المقدس از وجود صهیونیستهای شیطان پرست پاک شد ,اما هرچه چشم میانداختیم اثری از انور,نبود که نبود...
دربین کسانی که تسلیم شده بودند,افرادی هم وجود داشتند که جز رده های ارشد صهیونیستها بودند,انها شهادت میدادند که شیطان رجیم یا همان ابلیس را که به شکل وشمایل جنیان درامده بوده به عینه دیده اند وحتی فرزندان این شیطان,تمام ابلیسکهای جنی وانسی را که به همراه هوادارانشان از ترس نابودی به جزیره ای دورافتاده در قلب امریکا فرار کرده اند وبه خیال خودشان ,نیرو جمع میکنند وتجدید قوا کنند برای مواجه با حضرت بقیه الله...
امام,سرلشکر سپاهیانش را به حضرت عیسی ع سپردو مبارزه با دجال زمانه وپاکسازی وسروسامان دادن به این محیط های دجالی را به عهده ی حضرت عیسی قرار داد وبه راستی کاری بسیار,سخت بود,زیرا دجال همان فضاهای مجازی وماهواره و...بود که فساد وفحشا وبی دینی وبی عفتی را سالهای سال بود که درجوامع مختلف رواج داده بود ,پس مدیریت براین فضا نیازمند تخصص زیادی بود وبی شک ازعهده ی پیامبرخدا که سالها از,عرش بالا این زمین خاکی را زیر نظر داشته,برمیامد....
اینک تمام خاورمیانه زیر سیطره ی حکومت اسلامی بود.
ولی هنوز راهی طولانی برای رسیدن به ان حکومت جهانی والهی داشتیم که با مدد خداوند این راه کوتاهترمیشد..
#ادامه دارد...
🖊 به قلم...ط_حسینی.
💦🌧💦🌧💦🌧
#از کرونا تا بهشت
#قسمت ۱۲۱ 🎬:
بعد از نزول حضرت عیسی ع به بیت المقدس وسرلشکری حضرت عیسی برای لشکر عظیم مهدی زهراس..سیل پیام مسیحیان خداجو که فطرت پاکشان انان را به کمال رهنمون میکرد به سمت ما روان شد وهمه وهمه به تأسی از پیشوایشان به اسلام ناب محمدی روی اوردند,واین واقعه ای بس مبارک بود....
پس از پاکسازی بیت المقدس,با حضرت به سمت مرکز حکومت وکوفه برگشتیم...حالا میدانستم عباس وزینبم در فلسطین هم نیستند ,انها درجایی اسیر دست شیطان پرستان شدند...
سوار بر هوا پیما به طرفه العینی به عراق رسیدیم ودیگر این کارها برایمان اصلا عجیب نبود ,با دیدن معجزات حضرت وسربازی دررکابش ,گویا عقلها کامل وکامل تر میشد...
من وعلی وطارق پس از رسیدن به کوفه,برای رفع خستگی وتجدید دیدار به نجف رفتیم.بچه ها از شوق امدن ما سرکوچه به انتظارمان بودند,قبل از امدن تلفنی صحبت کرده بودم ومیدانستند که اینبار هم عباس وزینب همراهمان نیستند....اما .
#ادامه دارد....
🖊 به قلم...ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧